يادآوري است كه اگز زكي كه ناقص يايي است به باب تفعل برده شود مصدر اين باب تزكي و ضمه كاف به مناسبت ياء تبديل به كسره مي شود تزكي اما اگر زكي كه ناقص واوي است به اين باب برده شود مصدرش تزكو و طبق قاعده خصوصي اين باب كه مي گويد : (در مصدر ناقص واوي واو لازم الفعل قلب به ياء و ياء نيز ماقبل خود را مكسور مي خواهد) تزكي مي شود.
12- اهدي :
هدايت و راهنمايي كنم – فعل مضارع صيغه متكلم وحده از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل است . اين فعل گه متعدي دو مفعولي و گاه به مفعول اول خود بي واسطه و به مفعول دوم خود به وسيله الي يا لام تعدي مي كند . و گاهي لازم استعمال مي شود به معناي راهنمايي شدن و راه يافتن .
13- تخشي :
بترسي – مي ترسي – فعل مضارع از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل و متعدي يك مفعولي است .
14- اري :
نشان دادن – نماياندن – فعل ماضي است از باب افتعال و متعدي دو مفعولي است . اين فعل يك مورد استثنايي باب افعال است توضيح اينكه : رأي چون به باب افعال رود عين الفعل آن پس از نقل حركتش به ماقبل حذف مي شود و در مصدر اين باب به جاي عين الفعل محذوف ، يك تاء در آخر در مي آورند گفته مي شود : اري ، يري ، اراءه.
15- آيه :
علامت – نشانه – عبرت – دليل – معجزه – به نظر برخي اصل آن آييه بر وزن فاعله است كه لام يا عين آن تخفيفاً حذف شده است در اين صورت مشتق از تأيي (توقف و اقامت نمودن) است اين قول را راغب صحيح مي داند . برخي ديگر اصل آن را اويه و آن را مشتق از اوي ، يأوي (جاي گرفتن) مي دانند مصباح اين قول را به سيبويه نسبت مي دهد . جمع آيه بر آيات و آي و اوايا و ايايا مي آيد و زماني كه به آن نسبت مي دهند اووي گويند.
16- كبري :
بزرگتر – مونث اكبر و اسم تفضيل است .
17- عصي :
نافرماني نمودن – فعل ماضي از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل و