محذوف تنوين عوض آورده مي شود و اذ در
اثر التقاء ساكنين مجرور مي گردد نه اينكه در اثر اضافه (مضاف اليه واقع
شدن براي ماقبل خود) مجرور شده باشد زيرا اذ مبني است و قابل جر لفظي نيست
. گفته شده است كه اذ در اين حالت كه مضاف اليه ش محذوف است بر مطلق زمان
دلالت دارد نه بر زمان ماضي).
(ابصارها) مضاف و مضاف اليه ، مبتدا (خاشعه) خبر براي مبتدا و اين جمله در
محل رفع خبر براي قلوب (ضمير ابصارها رابط و عائد به قلوب است يا به اعتبار
اينكه مقصود از قلوب اشخاص باشند از باب اطلاق جزء به كل ، جزيي كه با
فقدان آن ، كل نابود مي شود مانند اطلاق رقبه بر شخص و يا به اعتبار اينكه
در اينجا مضافي در تقدير بگيريم يعني: ابصارها اصحابها . در الميزان نيز
قلوب در اين آيه به معناي نفوس و اشخاص گرفته شده است . جمله قلوب ...
استينافيه است و محلي از اعراب ندارد (يقولون) فعل و فاعل جمله در محل نصب
حال براي ضمير ها در ابصارها كه مراد از آن ضمير ، اصحاب قلوب است . يا
اينكه جمله يقولون استيناف بياني است و محلي از اعراب ندارد (أ) همزه
استفهام انكاري (انّا) حرف مشبهه بالفعل و اسمش (ل) لام تاكيد است كه بر
خبر ان در مي آيد اين لام همان لام ابتدا است كه فايده اش تأكيد مضمون جمله
مي باشد . درباب ان چون ان خود حرف تأكيد است براي اينكه كلام با دو موكد
آغاز نشود اين لام از روي ان به جزء دوم ما بعد آن غلطانده و انتقال داده
شد لذا به اين لام ، لام مزحلقه يا مزحلفه كه هر دو به معناي (غلطانده شده) است گفته مي شود (مردودون)
خبر براي ان (في الحافره) جار و مجرور متعلق به
مردودون بنابر اينكه في را به معناي الي بگيريم زيرا ماده رد يك مفعول بي
واسطه مي گيرد و به مفعول ديگرش بي وسيله الي تعدي مي كند و اگر في را به
معناي الي نگيريم بايد بگوييم كه في الحافره متعلق به عامل محذوف و در محل
نصب است بنابر حاليت براي ضمير مردودون .جمله