• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 


13- حب :

دوست داشتن – دوستي – اسم مصدر يا مصدر ثلاثي مجرد است فعل آن از باب فعل يفعل ومتعدي يك مفعولي است مصدر حب را حب و حب ذكر كرده اند اما فيومي در (المصباح المنير) به اسم مصدر بودن حب تصريح كرده است .

14- خير :

نيكويي – آنچه كه به آن رغبت كنند – مال – دلپسند – راغب گويد : الخير ما يرغب فيه الكل كالعقل مثلاً و العدل و الفضل و الشيء النافع يعني : خير چيزي است كه همه به آن ميل كنند مثل عقل و عدل و فضيلت و چيز نافع و سودمند . بنابراين ، مال يكي از مصاديق خير است و از آن جهت به آن خير گويند كه مورد رغبت و ميل است . اين كلمه اسم ثلاثي مجرد است البته در بسياري از موارد به عنوان اسم تفضيل به كار گرفته مي شود كه در اين صورت اسم ثلاثي مزيدي است كه همزه اول آن به خاطر كثرت استعمال افتاده است .

تركيب :


(و) حرف جر و قسم (العاديات) مجرور به واو قسم و اين جار و مجرور متعلق به فعل قسم محذوف تقدير : اقسم بالعاديات و اين جمله استينافيه است و محلي از اعراب ندارد (ضبح) در نصب ضبحاً سه احتمال داده شده است :
1- منصوب است بنابر مفعول مطلق بودن براي فعل محذوف تقدير :

يضبحن ضبحاً و اين جمله در محل نصب است بنابر حال بودن براي العاديات .
2- منصوب است بنابر مفعول مطلق بودن براي العاديات زيرا در معناي عاديات ، ضايحات وجود دارد زيرا ضبح (نفس زدن) همراه با عدو (دويدن) وجود دارد پس گويا گفته شده است و الضابحات ضبحاً .
3- منصوب است بنابر حال بودن براي العاديات بنابراين ضبح كه مصدر است به معناي اسم فاعلي به كار گرفته شده است تقدير : والعاديات ضابحات يا ضابحه يا اينكه به تقدير مضاف است تقدير : و العاديات ذوات ضبح . (ف) حرف عطف