• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

براي جزاؤهم و اين جمله نيز استيناف بياني است و محلي از اعراب ندارد (تجري ) فعل (من تحته) جار و مجرور متعلق به تجري و تحت مضاف و ها در محل جر ، مضاف اليه (الانهار) فاعل براي تجري و جمله تجري ... در محل رفع صفت براي جنات عدن برخي نيز اين جمله را در محل نصب مي دانند بنابر حال بودن زيرا معتقدند كه عدن اسمي است علم براي بهشت و جنات با اضافه شدن به آن كسب تعريف نموده است پس جمله تجري ... بعد از معرفه قرار گرفته و حال است (خالدين) حال است و عامل اين حال محذوف مي باشد تقدير : دخلوها يا اعطوها خالدين .
يادآوري : علت اينكه عامل در اين حال را جزاء نمي دانيم اين است كه اگر چنين بود لازم مي آمد كه بين مصدر (جزاء) و معمولش (خالدين) اجنبي (جنات عدن كه خبر مبتدا است) فاصله شود و اين در نزد نحويون جائز نيست لذا عامل در خالدين را محذوف مي دانيم . (فيه) جار و مجرور متعلق به خالدين (ابد) ظرف زمان ، منصوب است به خالدين (رضي الله) فعل و فاعل (عنهم) جار و مجرور متعلق به رضي و جمله رضي ... ممكن است در محل رفع باشد بنابر خبر دوم بودن براي ان در آيه قبل كه در اين صورت جمله جزاؤهم ... جمله الي معترضه است و محلي از اعراب ندارد و ممكن است كه رضي ... را جمله استينافيه اي بدانيم كه براي دعا به كار گرفته است در اين صورت محلي از اعراب ندارد (و) حرف عطف (رضوا عنه) اين جمله مانند رضي الله عنهم تركيب مي شود و عطف بر همان است (ذلك) اسم اشاره در محل رفع ، مبتدا (لمن) جار و مجرور متعلق به عامل محذوف خبر براي مبتدا (خشي ربه) فعل و فاعل و مفعول جمله صله من است و محلي از اعراب ندارد و جمله ذلك ... نيز استيناف بياني است و محلي از اعراب ندارد .

(پايان ترجمه ، تجزيه و تركيب)
(سوره البينه)
(والحمدلله رب العالمين)