لغات :
1- هدي :
راهنمايي كردن – ارشاد كردن – مصدر ثلاثي مجرد است و مصادري كه بر وزن فعل مي آيند قليلند .
2- آخره :
مونث آخر است و آخر بر وزن فاعل صفت است و در كتب لغت آن را اينگونه معنا مي كنند : ضد اول – مقابل اول – بعد از اول
3- اولي :
مونث اول است و اول بر وزن افعل از آل يئول كه مصدرش اول (بازگشتن) است گرفته شده است و در اصل اءول بوده است كه همزه دوم قلب به واو و در واو ادغام گرديده كلمه اول دو گونه استعمال دارد 1- اول وصفي كه در ماقبل آخر است و به خاطر وصفيت و وزن الفعل غير منصرف است 2- اول اسمي كه در مقابل ثاني است و منصرف است .
4- انذرت :
بيم دادم – فعل ماضي است از باب افعال و انذار عبارت است از اعلام كردن و آگاه كردن همراه با ترساندن . اين فعل به يك مفعول خود بي واسطه و به مفعول ديگرش به وسيله باء تعدي مي كند برخي گويند كه به دو مفعول خود بي واسطه تعدي مي كند .
5- نار :
آتش – اسم ثلاثي مجرد و مونث مجازي است و گاهي نيز مذكر به كار مي رود .
6- تلظي :
شراره زند – زبانه مي كشد – برافروخته مي شود – فعل مضارع است از باب تفعل و در اصل تتلظي بوده كه يك تاء آن (تاء دوم به نظر سيبويه) طبق قاعده جوازي باب تفعل حذف شده است اين فعل لازم است .
7- لا يصلي :
نمي چشد – در نمي آيد – داخل نمي شود – ملازم نمي شود – فعل مضارع منفي است از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل اين فعل ناقص يايي است ومتعدي يك مفعولي است و گاهي نيز به وسيله باء متعدي مي شود گفته مي شود :