اين كلمه به گفته راغب از ريشه ثمد يا ثمد (آب كم راكد ، آب باقيمانده در زمين سخت ، آب بدون ماده) است اين كلمه به صورت منصرف و غير منصرف استعمال مي شود به اين صورت كه به اعتبار (قوم) يا (شخص) منصرف مي باشد و به اعتبار (قبيله) غير منصرف به كار مي رود زيرا در اين صورت داراي علميت و تأنيث است .
2- طغوي :
سركشي – از حد گذشتن – اسم مصدر است براي طغو .
3- انبعث :
بپاخاست – دست به كار شد – شتافت و روان شد – فعل ماضي از باب انفعال و لازم است اين فعل مطاوع بعث واقع مي شود .
4- اشقي :
تيره روز ترين – بدبخت ترين – اسم تفضيل است .
5- رسول :
پيامبر – فرستاده – صفت مشبهه است و جمع آن ارسل و رسل و رسلاء و رسل مي آيد . قاعده در اين است كه مذكر و مونث و جمع و واحد آن يكسان به كار رود لذا در قرآن آمده است : انا رسول رب العالمين (شعراء/16)
6- ناقه :
شتر ماده – اسم ثلاثي مزيد است .
7- سقيي :
آب خوردن – آب آشاميدن – اسم مصدر است براي سقي و استسقاء .
8- عقروها :
زخمي كردند او را – دست و پاي او قطع كردند – كشتند – فعل ماضي از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل و متعدي يك مفعولي است .
9- دمدم :
هلاكت فرستاد – فعل ماضي از باب رباعي مجرد و لازم است و به وسيله علي متعدي مي شود .
10- ذنب :
گناه – اسم ثلاثي مجرد است و چنانكه راغب گفته است اصل ذنب به معناي دم حيوان و غيره است و ذنب در اصل گرفتن دم چيزي را گويند و هر فعلي كه عاقبت وخيم و ناگواري دارد ذنب ناميده شده زيرا جزاي آن مانند دم حيوان در آخر است .