4- هدي :
راه نمود – راهنمايي كرد – فعل
ماضي از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل اين فعل لازم و متعدي استعمال مي شود در
صورت اول به معناي راه يافتن و هدايت شدن و در صورت دوم به معناي هدايت
كردن و راه نمودن است و در اين صورت گاه به دو مفعول بي واسطه تعدي مي كند
اما غالباٌ به يك مفعول خود بي واسطه و به مفعول ديگرش به واسطه الي يا لام
تعدي مي كند .
5- اخرج :
بيرون فرستاد – بيرون آورد – فعل ماضي از باب افعال و متعدي يك
مفعولي است .
6- مرعي :
چراگاه – اسم مكان است .
7- غثاء :
خاشاك پوسيده – خس و خاشاك – اسم ثلاثي مزيد است و همزه آخر آن
منقلب از واو است يعني در اصل غثاو بوده .
8- احوي :
سياه مايل به سبز – سرخ مايل به سياه – صفت مشبهه است .
9- نقرء :
مي خوانيم – فعل مضارع صيغه متكلم مع الغير از باب افعال است و
در اين باب بي واسطه به دو مفعول تعدي مي كند و گاه به يك مفعول بي واسطه و
به مفعول ديگرش به واسطه علي تعدي مي كند .
10- لاتنسي :
فراموش نمي كني – فعل مضارع منفي از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل
و متعدي يك مفعولي است .
11- جهر :
آشكار – آشكار گرديدن – مصدر ثلاثي مجرد است .
12- يخفي :
نهان مي شود – فعل مضارع از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل و لازم است
.
13- نيسر :
رجوع شود به سوره ليل آيه 7 .
تركيب :
(سبح) فعل امر و فاعلش جمله استينافيه است و محلي از اعراب ندارد (اسم ربك)
مضاف و مضاف اليه مفعول براي سبح (الاعلي) صفت براي ربك (الذي)