مي كنند (22) و خداوند به آنچه كه در دل نهان مي كنند داناتر است (23) پس آنان را به شكنجه اي دردناك بشارت ده (24) مگر كساني كه ايمان آورند و كارهاي شايسته نمودند كه براي آنها مزدي دائمي و ناگسستني مي باشد (25)
لغات :
1- قري :
خوانده شد – فعل ماضي مجهول از ثلاثي مجرد معلوم آن از دو باب فعل يفعل و فعل يفعل مي آيد و متعدي يك مفعولي است .
2- قرآن :
اسم ثلاثي مزيد است و در معنا و مبدأ اشتقاق آن اختلاف نظر وجود دارد : الف : شافعي گويد : قرآن نه مشتق است و نه مهموز بلكه ارتجالاً و ابتداءٌ براي كلام الهي علم شده است .
ب : فراء گويد : قرآن مشتق از قرائن (جمع قرينه) است وعلت اين نامگذاري اين است كه بعضي از آيات قرآن قرينه مويد آيات ديگر است بنابراين قرآن مهموز نيست و نون آن جزء اصل كلمه است نه زائده .
ت : اشعري مي گويد : قرآن از ريشه قرن (ضميمه كردن و پيوستن) است وچون آيات و سوره هاي قرآن مقرون به هم و با هم ارتباط و پيوستگي دارند قرآن ناميده شده است بنابراين قول نيز مهموز نيست و نون آن اصلي است .
ث : زجاج مي گويد : لفظ قرآن بر وزن فعلان و مشتق از قرء (جمع و گردآوري كردن) است و وجه اين نامگذاري آن است كه قرآن جامع ثمرات كتب آسماني پيشين است بنابراين قرآن مهموز و نون آن زائده است .
ج : لحياني مي گويد : كلمه قرآن مصدر مهموزي است بر وزن غفران و به معناي قرائت و پيرو هم آوردن و خواندن است . بنابراين قرآن مصدري است به معناي اسم مفعول (مقروء : تلاوت شده) و نون آن زائد است