شرط من
2- جمله جواب من
3- جمله شرط و جواب من روي هم رفته
4- من شرطيه از مبتداهايي است كه نياز به خبر ندارد يعني با وجود شرط و جزايش از خبر بي نياز است (و) حرف عطف (ينقلب) فعل و فاعل جمله عطف بر يحاسب (الي اهله) جار و مجرور متعلق به ينقلب (مسروراً) حال از فاعل ينقلب (و) حرف عطف (اما من اوتي كتابه) مانند آيه 7 (وراء) ظرف مكان متعلق به اوتي و مضاف است (ظهره) مضاف اليه براي وراء و ها در جمله جر مضاف اليه براي ظهر (ف) جزائيه (سوف) حرف استقبال (يدعو ثبوراً) فعل و فاعل و مفعول اين جمله نيز مانند جمله فسوف يحاسب است (و) حرف عطف (يصلي سعيراً) فعل و فاعل و مفعول جمله عطف بر جمله يدعو (انه) حرف مشبه بالفعل و اسمش (كان) فعل ناقص و ضمير مستتر در آن اسمش (في اهله) جار و مجرور متعلق به مسروراً (مسروراً) خبر براي كان و جمله كان ... در محل رفع خبر براي ان و جمله انه ... جمله تعليليه است (به بيان ديگر استيناف بياني است) و محلي از اعراب ندارد (ان) مخففه از مثقله است و اسمش ضمير شأن محذوف مي باشد (لن) حرف نصب و نفي (يحور) فعل و فاعل جمله در محل رفع خبر ان مخففه و مصدر موول (ان لن يحور) در محل نصب سد مسد دو مفعول فعل قلبي (ظن) و جمله انه ... نيز مانند جمله ماقبل است و محلي از اعراب ندارد (بلي) حرف جواب است كه براي ايجاب منفي بكار مي رود تقدير : بلي يحور اي : يرجع الي الله (ان) حرف مشبهه بالفعل (ربه) مضاف و مضاف اليه اسم ان (كان) فعل ناقص و اسمش (به) جار و مجرور متعلق به بصيراً و (بصيراً) خبر براي كان و جمله كان ... درمحل رفع خبر براي ان و جمله ان ... نيز تعليليه (استيناف بياني) است و محلي از اعراب ندارد و تعليل جمله مقدر بعد از بلي را بيان مي كند
