• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 


2- صالون :

چشندگان – ملازمان – سوختگان – جمع مذكر سالم براي صال (اسم فاعل از ثلاثي مجرد صلي يصلي گفته مي شود : صلي النار (چشيد گرمي آتش را) و صلي بالنار (سوخته شد به آتش)

3- جحيم :

رجوع شود به آيه 39 سوره نازعات .

تركيب :


(كلا) حرف ردع (ان) حرف مشبه بالفعل (هم) اسم ان در محل نصب (عن ربهم) جار و مجرور متعلق به محجوبون و هم در محل جر مضاف اليه (يومئذ) مضاف و مضاف اليه ظرف متعلق به محجوبون (ل) لام مزحلقه كه مفيد تأكيد است (محجوبون) خبر براي ان و جمله انهم ... استينافيه است و محلي از اعراب ندارد (ثم) حرف عطف (انهم) حرف مشبه بالفعل و اسمش (ل) مانند لام در آيه قبل (صالو الجحيم) مضاف و مضاف اليه خبر ان و جمله انهم ... نيز محلي از اعراب ندارد زيرا عطف بر جمله استينافيه قبل شده است (ثم) حرف عطف (يقال) فعل مجهول (هذا) اسم اشاره در محل رفع مبتدا (الذي) اسم موصول در محل رفع خبر براي هذا (كنتم) فعل ناقص و اسمش (به) جار و مجرور متعلق به تكذبون (تكذبون) فعل و فاعل جمله در محل نصب خبر كان و جمله كنتم ... صله موصول است و محلي از اعراب ندارد و جمله هذا... در محل رفع نائب فاعل است براي يقال .
ناگفته نماند كه برخي از نحويون نائب فاعل قرار گرفتن جمله را قبول ندارد زيرا جمله هرگز فاعل واقع نمي شود پس نائب از فاعل نيز نمي توان واقع شود بلكه در اينگونه موارد ، نائب فاعل به نظر آنها ضمير مستتري است كه به مصدر (قول ) بر مي گردد و جمله مابعد ، مفسر آن قول است بنابراين جمله هذا الذي ... در اينجا طبق اين نظر جمله اي است تفسيريه و محلي از اعراب ندارد تقدير : ثم يقال قول هو هذا الذي... البته قائلين قول اول مي گويند درست كه جمله نمي تواند فاعل