2 (تتلي) فعل مجهول (عليه) جار و مجرور
متعلق به تتلي (آياتنا) مضاف و مضاف اليه نائب فاعل براي تتلي و جمله
تتلي... در محل جر مضاف اليه براي اذا (به نظر مشهور) (قال) فعل و فاعل
جمله جواب شرط غير جازم است و محلي از اعراب ندارد (اساطير الاولين) مضاف و
مضاف اليه خبر براي مبتداي محذوف تقدير : هي اساطير الاولين و اين جمله در
محل نصب مقول قول است و جمله اذا... در محل جر صفت دوم براي معتد و يا در
محل نصب حال براي معتد (زيرا معتد نكره موصوفه است) و يا حال براي ضمير
مستتر در اثيم و يا ضمير مستتر در معتد است .
ترجمه :
چنان نيست ]كه آنها مي گويند] بكله آنچه كه گردآوري مي كنند [اعمالي كه
انجام مي دهند] بر قلبهاي آنان چيره شده است (14)
لغات :
1- ران :
چيره شد – غالب شد – زنگار گرفت – تيره و سياه شد – فعل ماضي از
ثلاثي مجرد باب فعل يفعل و لازم است و به وسيله (علي) متعدي مي شود .
2- قلوب : جمع مكسر و مفردش قلب است و قلب در اصل مصدر ثلاثي مجرد است به
معناي :
برگرداندن ، زير و رو كردن و واژگونه نمودن و قلب را از آن جهت قلب
گويند كه با آمدن افكار و خيالات دگرگون مي شود .
3- يكسبون :
گرد آوري مي كنند – بدست مي آورند – فعل مضارع از ثلاثي مجرد
باب فعل يفعل و متعدي يك مفعولي است .