• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

وى بدهد، سرپرستى راستين و خادمى امين (و در خور انتظار) هستى وگرنه به او خائن و به خلقش ظالمى و دستخوش سلب (نعمت) او و غلبه وى (بر خودت) گشته اى.

19 . و امّا حقّ رعيّتى كه به زناشويى مالك اويى (زنت كه به نكاح تو در آمده) اين است كه بدانى خداوند او را مايه آرامش و آسايش و همدم و پرستار تو ساخته و همچنين بر هر يك از شما (زن و شوهر) واجب است كه خداوند را به وجود همسرش سپاس گزارد و بداند كه اين نعمتى است كه خدا به او بخشيده و واجب است كه با نعمت خدا خوشرفتارى كند و او را گرامى دارد و با او سازگارى كند و هرچند حقّ تو بر زنت سخت تر و فرمان پذيرى از تو، در هرچه خوش دارى يا نمى پسندى، تا جايى كه گناه نباشد، بر او لازمتر است ولى او را نيز حقّ مهربانى ديدن و همدمى است و حق دارد آرامش و آسايشش در بر آوردن كامى كه بر آوردنش ناگزير است، تأمين شود و اين (حقّى) بس بزرگ است. ولا قوّة إلاّ بالله (و نيرويى جز به خدا نيست).

20 . و امّا حقّ رعيتى كه به ملكيّتْ زير دست (و مملوك) توست، اين است كه بدانى به راستى او آفريده پروردگار توست و گوشت و خون تو را دارد و تو (فقط) مالك و اختياردار او شده اى نه اينكه به جاى خدا تو او را آفريده باشى و نه اينكه تو برايش گوش و چشم نهاده باشىونهاينكهروزىرساناوتويى،بلكهتنهاخداستكهاينهمهرابهكفايتخويشانجام دادهوسپس او را بيگار تو ساخته و تو را امين او قرار داده و او را به تو سپرده است تا خدا را در مورد او مراعات كنى و به روش خدا پسندانه با او رفتار كنى. پس بايد از آنچه خود مى خورى به او بخورانى و از آنچه خود مى پوشى به او بپوشانى و او را به كارى بيش از توانش وا ندارى و اگر او را نخواستى خود را از مسؤوليت الهى نسبت به او بيرون آرى و با ديگرى عوضش كنى و آفريده خدا را شكنجه نكنى. ولا قوّة إلاّ بالله (نيرويى نيست جز به خداوند).

و امّا حقّ خويشاوندى

21 . حقّ مادرت اين است كه بدانى او تو را چنان برداشته كه كسى ديگرى را بدان گونه برنگيرد و از ميوه دل خود تو را چنان خورانده كه هيچ كس ديگرى را بدان سان نخوراند و به راستى تو را به گوش و چشم و دست و پاى و پوست و تمام اندامهايش (به تمام وجود خود)