نگاهی کوتاه بر حزن مطلوب و شادی نامطلوب
حزنى كه انسان را متوجه خدا، آخرت و مسؤولیتهاى شرعى و اجتماعى اش كند، حزنى مطلوب است؛ حزن از این كه چرا در انجام تكالیف كوتاهى كرده ایم ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/09/21 ساعت 13:48
شاید یکی از سؤالاتی که در ذهن برخی از اشخاص وجود دارد، آن باشد که چه نوع شادی در اسلام مطلوب است و چگونه باید به شادی بپردازیم. برای پاسخ به این سوال، مطالب بسیاری به رشته تحریر آمده و ما در این نوشتار که برگرفته از کتاب «پندهاى امام صادق(علیه السلام) به ره جویان صادق، نوشته آیتالله محمدتقی مصباح یزدی» است، به صورت مختصر به شادی نامطلوب و حزن مطلوب از منظر اسلام خواهیم پرداخت.
در بخشی از این کتاب آمده است:
این طور نیست كه هر سرور و فرحى در دنیا مطلوب است، به خصوص اگر حالت افراطى پیدا كند. در قرآن غالباً از فرح مربوط به دنیا با لحنى نكوهش آمیز یاد شده است؛ مانند: «إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ/ او [انسان ] شادمان و فخرفروش است». یا: «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ» این آیه درباره قارون است كه به واسطه نعمتهاى دنیایى، به خود مىبالید و بسیار مغرور بود. بنى اسرائیل براى نصحیت او به نزدش آمدند و گفتند: «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ/ خیلى سرمستى نكن، خدا فرحین را دوست نمىدارد». معمولاً در ادبیات فارسى تعبیر «سرمستى» براى این گونه سرورها و فرحهاى افراطى به كار مىرود. این گونه شادىها مسلّماً نامطلوب است؛ زیرا نه تنها كمكى به حركت تكاملى انسان نمىكند، بلكه انسان را در دام شیطان مىاندازد، او را غافل و مغرور ساخته از وظایف و تكالیفش باز مىدارد و موجب مىشود كه به دیگران فخر بفروشد. در بعضى از آیات قرآنى هم اشاره شده است كه كسانى كه در دنیا خیلى سرور داشتند، وضعشان در آخرت خیلى خوب نیست: إِنَّهُ كانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُور؛ در وصف جهنمیان مىفرماید، آنها كسانى هستند كه در دنیا خوش گذرانى كرده و زندگى را به شادى و سرمستى مىگذراندند.
* حزن مطلوب
در مقابل، حزنى كه انسان را متوجه خدا، آخرت و مسؤولیتهاى شرعى و اجتماعى اش كند، حزنى مطلوب است؛ حزن از این كه چرا در انجام تكالیف كوتاهى كرده ایم. انسان عاقلى كه مرتكب گناهى شده، اگر متوجه شود این عمل موجب شده كه سعادت آخرت را از دست بدهد، در حالى كه مىتوانست با انجام دادن كار دیگرى سعادت دنیا و آخرت را كسب كند، محزون مىشود. این گونه حزنها اگر به حد افراط نرسد، مطلوب است، اما اگر به حدى برسد كه انسان را از كار و زندگى باز دارد و باعث شود كه فرد تكالیف شرعى خود را نتواند انجام دهد، هیچ فایدهاى ندارد. غم و غصهاى كه موجب شود انسان در زندگى نتواند درس بخواند، عبادت كند، جهاد برود، به اجتماع خدمت كند و سایر فعالیتهاى مطلوب دینى را انجام دهد، چه فایدهاى دارد؟ بنابراین مرتبهاى از حزن هم مىتواند مطلوب باشد؛ و آن زمانى است كه انسان را وادار به جبران گذشته نماید و تكالیف و كارهاى خیرى كه باعث سعادت آخرت او مىشوند انجام دهد.
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه
در بخشی از این کتاب آمده است:
این طور نیست كه هر سرور و فرحى در دنیا مطلوب است، به خصوص اگر حالت افراطى پیدا كند. در قرآن غالباً از فرح مربوط به دنیا با لحنى نكوهش آمیز یاد شده است؛ مانند: «إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ/ او [انسان ] شادمان و فخرفروش است». یا: «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ» این آیه درباره قارون است كه به واسطه نعمتهاى دنیایى، به خود مىبالید و بسیار مغرور بود. بنى اسرائیل براى نصحیت او به نزدش آمدند و گفتند: «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ/ خیلى سرمستى نكن، خدا فرحین را دوست نمىدارد». معمولاً در ادبیات فارسى تعبیر «سرمستى» براى این گونه سرورها و فرحهاى افراطى به كار مىرود. این گونه شادىها مسلّماً نامطلوب است؛ زیرا نه تنها كمكى به حركت تكاملى انسان نمىكند، بلكه انسان را در دام شیطان مىاندازد، او را غافل و مغرور ساخته از وظایف و تكالیفش باز مىدارد و موجب مىشود كه به دیگران فخر بفروشد. در بعضى از آیات قرآنى هم اشاره شده است كه كسانى كه در دنیا خیلى سرور داشتند، وضعشان در آخرت خیلى خوب نیست: إِنَّهُ كانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُور؛ در وصف جهنمیان مىفرماید، آنها كسانى هستند كه در دنیا خوش گذرانى كرده و زندگى را به شادى و سرمستى مىگذراندند.
* حزن مطلوب
در مقابل، حزنى كه انسان را متوجه خدا، آخرت و مسؤولیتهاى شرعى و اجتماعى اش كند، حزنى مطلوب است؛ حزن از این كه چرا در انجام تكالیف كوتاهى كرده ایم. انسان عاقلى كه مرتكب گناهى شده، اگر متوجه شود این عمل موجب شده كه سعادت آخرت را از دست بدهد، در حالى كه مىتوانست با انجام دادن كار دیگرى سعادت دنیا و آخرت را كسب كند، محزون مىشود. این گونه حزنها اگر به حد افراط نرسد، مطلوب است، اما اگر به حدى برسد كه انسان را از كار و زندگى باز دارد و باعث شود كه فرد تكالیف شرعى خود را نتواند انجام دهد، هیچ فایدهاى ندارد. غم و غصهاى كه موجب شود انسان در زندگى نتواند درس بخواند، عبادت كند، جهاد برود، به اجتماع خدمت كند و سایر فعالیتهاى مطلوب دینى را انجام دهد، چه فایدهاى دارد؟ بنابراین مرتبهاى از حزن هم مىتواند مطلوب باشد؛ و آن زمانى است كه انسان را وادار به جبران گذشته نماید و تكالیف و كارهاى خیرى كه باعث سعادت آخرت او مىشوند انجام دهد.
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه