خلاصهای از مباحث و نکات طرح شده در جلسه به همراه متون مربوطه:
* قطع نظر از مسأله اعتباریات آیا این کار را ذهن انجام میدهد که بین خودش و واقعیات واسطههایی را قرار میدهد که متلقای از خارج نباشد و توصیف محض از واقعیت نباشد؟ مفاهیمی که سنخش مفاهیم اولی است بار منفی و مثبت ندارد اما مفاهیمی را بشر میسازد که خودش بار ارزشی منفی یا مثبت دارد. تفاوت مفهومسازی در اینجا مهم است
* مثلاً یکی از واژههای پرکاربرد، هنر است که لغتی است و معنایی دارد، اما از چه چیز ساخته شده و به چه مقصودی؟ البته هنر به معنی داشتن یک فن و صنعت مقصود نیست، بلکه آن مفهوم هنری که امروز به کار میرود. آیا تکوینی یا متلقای از خارج است یا اینکه ذهن برای توصیف ساخته است، اما توصیفی که چیزی همراهش هست و چیزی بیش از مطابق نفس الامری همراه دارد؟ این نوع مفهومسازی، البته بیشتر با استعاره مناسبت دارد.
* تعبیری مثل مزاحم. کاری که مزاحمت است و شخصی که انجامدهنده آن است به نوعی انتزاع است
* سرگرمی و لهو. در فضای ما دو تعبیر با هم بسیار تفاوت دارند هر چند پیکره خارجی آن تفاوت نداشته باشد.
* یک پیکره خارجی ممکن است توسط شخصی متصف به زشت و توسط دیگری متصف به زیبا شود.
* در اعتباریات، وصف کلاً مال معتبر است ولی در مفهومسازی یک بهرهای از خارج و توصیف خارج به همراه چیزی از خود شخص است که چه بسا در مفهومسازی عقلائی آن اختلاف دیدگاهها و قضاوتهای ارزشی لحاظ شده و به رسمیت شناخته شده است.
* یکی از تحلیلهایی که اخیراً سعی شده در مورد معانی حرفیه مطرح شود، برگرداندن آن به بدن و فیزیولوژی و دماغ است. (در یکی از دو کتاب معرفی شده: بیولوژی نص و معناشناسی شناختی قرآن، گویا به این امر پرداخته شده است).
* مفهومی مثل تدلیس مقوله نیست (عنوان اولی نیست) و وقتی توصیفکننده آن را به کار میبرد، چه چیز را لحاظ کرده؟ گویا با این لفظ چیزی را از خودش ضمیمه کرده و قضاوتی را به همراه دارد (چه این قضاوت حق باشد و چه باطل).