• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  •  
     
     
    چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵

     خلاصه‌ای از مباحث و نکات طرح شده در جلسه به همراه متون مربوطه:

    * ص12، پاراگراف آخر

    * اگر واقعاً یک زبان کاملی داشته باشیم که واژه‌ها برای هر چیزی یک لفظی داشته باشیم (مثلاً زبانی که برای انواع درد لغات متفاوتی داشته باشند با جایی که ) و برای انواع تعین، واژه داشته باشیم، آیا می‌توانستیم اینگونه جلو برویم و D را بدون آنکه تعیین کنیم کدام‌یک است، به کار ببریم؟ این نامعین را باید معنی کنیم. اگر برای ابهام معرفتی یک لفظ و برای ابهام نفس الامری یک لفظ دیگر می‌داشتیم، باید معین می‌کردیم که نامعین به چه معناست و استفاده از عملگر مبهم D به این شکل یک جور کلاه گذاشتن سر فضای علمی است.

    * وقتی حیثیات جدا شد، باید از اول معلوم کنیم در کدام حیطه و حیثیت داریم غور می‌کنیم و نباید مبهم به پیش رفت.

    * وقتی می‌گوییم به معنای صادق بودن است مربوط به سمنتیک و نظریه صدق می‌شود. (نظریات صدق: مطابقت، عملگرایی، انسجام)

    * آیا سمنتیک مد نظر ایشان، نظریه صدق و کذب صرفنظر از هر زبانی است یا متأثر از فضای زبانی و دلالت آن؟

    * دو کتاب معناشناسی شناختی قرآن و بیولوژی نص، پیشتر معرفی شده‌اند.