• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  •  
     
     
    سه‌شنبه ۴ آبان ۱۳۹۵

     خلاصه‌ای از مباحث و نکات طرح شده در جلسه به همراه متون مربوطه:

    * آیا وقتی می‌گوییم تابع جزءاً تعریف شده، به این معنا است که در محدوده عدم تعریف، اصلاً ورودی نمی‌گیرد یا اینکه ورودی می‌گیرد ولی خروجی نمی‌دهد؟

    * در تعرف الاشیاء بمقابلاتها گاهی مقابله هویتی محض است و قطع نظر از ماهیت و اوصاف آن، مثل مقابله زید با عمرو و غیر آن.

    * اصل علم حضوری به مقابله نیست، بلکه وقتی می‌خواهد به علم حصولی تبدیل شود، نیاز به مقابله است.

    تقریر درس:

    [در ابتدای بحث یک اصلاحیه‌ای، درباره مطلبی که در جلسه 14 ارائه شد، بیان شد که ظاهرا در متن نوشته شده، یک بی‌دقتی‌ای رخ داده بود که در تقریری که در اینجا قرار داده می‌شود می‌توانید اصلاح انجام شده را مشاهده کنید.]
    دیروز که بحث منشأ ابهام را می‌گفتیم بحث کشیده شد به اینکه ظهور مفاهیم در ذهن به مقابله است. این مطلب را قبلا بحث کرده‌ایم فقط اشاره می‌شود که ظاهرا اولین چیزی که بچه را متوجه خودش می‌کند حرکت است. (تعبیر آیت الله بهجت این بود که اول چیزی که توجه بچه را به خود جلب می‌کند، حرکت است). ابتدا مقابله هویتی است بدون توصیف؛ یعنی ابتدا به طور جزیی، مقابله‌ها را درک می‌کند و شروع درک از حس است و در چنین فضایی، مقابله احساسی است نه توصیفی. اولین مرحله که مفهوم در ذهن شکل می‌گیرد، کار قوه وهم است (وهم معانی را می‌سازد و در واقع عقل ضعیف است، البته قبلش خیال بوده، اما خیال صورت می‌سازد یعنی فقط همان هویت را احضار می‌کند) بعد از اینکه خیال یک صورتی از مثلث برداشت کم‌کم قوه وهم یک معنایی از مثلث در ذهن می‌سازد که کم‌کم وقتی می‌گوید مثلث دیگر در ذهنش تصویر خیالی مثلث را نمی‌آورد و با همان معنا کار می‌کند.
    نکته: ما خیلی چیزهای نفس‌الامری را درک می‌کنیم اما هنوز برایش مفهوم نداریم و مثلا بدان اشاره می‌کنیم. مدرَکات حضوری برای ادراکشان نیاز به مقابله ندارند؛ مثلا بچه گرسنه می‌شود و احساس گرسنگی را درک می‌کند، حتی زمانی که حافظه نداشته باشد که بخواهد این حالت فعلی را با حالت قبلی مقایسه کند.
    سوال: چرا دلیل ظهور مقابله است؟
    پاسخ: چون اساسا ظهور با تعین و حد گره خورده است و حد در جایی است که دیگری‌ای در کار باشد.
    [سوال: این سوال را می‌خواستم در جلسه بپرسم که دیگر فرصت نشد. نسبت ظهور با تعین چیست؟ آیا اینکه می‌گویید ظهور تعین است اینها به حمل اولی بر هم حمل می‌شوند یا به حمل شایع؟ اگر به حمل اولی باشد استدلالی ارائه نشده و مصادره به مطلوب است و اگر به حمل شایع باشد دلیل این همانی چیست؟ به تعبیر دیگر، گویی باید ملاک بداهت را در نحوه حمل جستجو کرد و نشان داد که باید رابطه عرضی لازم برقرار باشد تا حمل بدیهی رخ دهد]
    پاسخ: نسبت شیء و منشأ آن است. منشأ ظهور تعین است و ربطی به حمل ندارد، مثل اینکه منشأ نیاز به موجد، امکان است؛ هرچند بعداً بین محتاج و ممکن حمل صورت می‌گیرد.