• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  • قانونچه فی الطب، محمد بن محمود چغمینی، تصحیح و ترجمه: اسماعیل ناظم، انتشارات المعی، ص60.

    الفصل الرابع في الرئه و القلب

    در مقاله دوم به فصل چهارم رسيديم كه در تشريح ريه و قلب مي باشد.
    در كتاب خلاصه الحكمه آمده: «الرئه بكسر راء مهمله و فتح ياء مثناه تحتانيه و ها كه به فارسي شش نامند».
    اما الرئه فهي مركبه من اللحم علي لون الورد و من غضاريف قصبه الرئه و الشرائين النابته من القلب
    ترجمه: ريه اندامي است گُلي رنگ متشكل از گوشت، غضروفهاي ناي، و سرخرگهاي منشعب از قلب
    مصنف بيان مي كند ريه مركب از گوشت مي باشد و به رنگ گل سرخ مي باشد و از غضروفهاي ناي تشكيل شده و شرايين هايي دارد كه از قلب رويش پيدا كرده و به سمت شش مي آيد.
    شكل ريه در كتاب آناتومي گري جلد 1 صفحه 184 آمده است.
    تصویر ریه


    براي ديدن قصبه ريه به صفحه 187 مراجعه کنید.
    براي ديدن شريان آن به همان شكل در صفحه 184 مراجعه كنيد.
    تصویر ریه

    توضيح اين مطلب در كتاب اطلس پايه آناتومي ترجمه دكتر امير عباس مشاري انتشارات تيمورزاده صفحه 42 آمده است.
    توضیحات مربوط به سیستم گردش خون

    و همچنين در كتاب اطلس پايه فيزيولوژي ترجمه مرجان حاجي بابايي انتشارات تيمورزاده صفحه 42 آمده است که در بدن دو گردش خون وجود دارد كه يكي بين قلب و ريه مي باشد و به آن گردش صغير مي گويند و ديگري از قلب به تمام بدن است و به آن گردش كبير مي گويند.  
    توضیحات مربوط به سیستم گردش خون


    و ليس لها في نفسها حس اما غشاوها فله حس قليل
    ترجمه: ريه خودش داراي حس نيست ولي داراي غشائي است كه آن غشاء داراي حس است.

    و منفعتها الترويح عن الحراره الغريزيه التي في القلب
    ترجمه: منفعت ريه اين است كه ترويح حرارت غريزيه در قلب مي كند.

    فايده ريه خنك سازي كردن حرارت غريزيه اي است كه در قلب مي باشد. توضيح اين مطلب در كتاب مفرح القلوب جلد اول صفحه 222 آمده است «منفعت ريه در بدن استنشاق هواست و تصفيه آن و اخراج فضلات» يعني وقتي انسان تنفس مي كند هواي زيادي جذب مي شود تا به قلب برسد. اين هوا مدتي در ريه باقي مي ماند و اينطور نيست كه ما هر لحظه احتياج به تنفس داشته باشيم بلكه هوا مدتي در ريه باقي مي ماند و ما به اندازه 30 يا 40 يا ... ثانيه نَفَس خود را نگه می داريم و آن هوايي كه در ريه است ترويح قلب را انجام مي دهد. لذا وقتي مي بينيد شخصي حبس تنفس مي كند اينطور نيست كه از دنيا برود. يا از جايي كه بوي قاذورات و تعفن مي آيد انسان تنفس خود را حبس مي كند و از آن مكان دور مي شود. پس معلوم مي گردد كه ترويح، لحظه به لحظه لازم نيست.
    نكته: غذايي كه از قلب به ريه مي رود پختگي تمام دارد و به زودي مستحيل به عضو مي شود لذا ريه تلاش زيادش براي تنفس كردن و هواگيري است تا هوا  را به قلب برساند و لذا مانند اعضاي ديگر تلاش خود را در جهت هضم غذايي كه به ريه مي آيد انجام نمي دهد.

    و اما القلب فانه جسم مخروطي كهيئه الصنوبر قاعدته الي فوق و في وسط الصدر و راسه مايل الي جانب اليسار و هو احمر رماني مركب من اللحم و الليف و الغشاء الصلب
    ترجمه: قلب جسمي مخروطی شكل است و شبيه ميوه صنوبر كه قاعده آن به سمت بالا و در وسط سينه قرار دارد و سر آن، به سمت چپ مايل است. رنگ قلب سرخ اناري و شامل گوشت و ليف و پرده اي سخت است.
    عكس آن در كتاب آناتومي گري جلد 1 صفحه 199 می باشد.
    تصویر قلب


    در بدن دو گردش خون وجود  دارد كه يكي گردش كبير و ديگري گردش صغير است. در صفحه 181 از جلد اول آناتومي گري آمده «شريان هاي ريوي، خون حاوي دي اكسيد كربن را از بطن راست قلب به ريه ها حمل مي كند. خون اكسيژن دار از طريق وريدهاي ريوي به دهليز چپ بر مي گردد». همين مطلب در صفحه 186 آناتومي گري آمده «شريان هاي ريوي راست و چپ از تنه شريان ريوي جدا شده و خون بدون اكسيژن را از بطن راست قلب به ريه ها مي برند». و در صفحه 188 آناتومي گري آمده «در هر طرف ـ يعني در هر طرف ريه ـ يك وريد ريوي فوقاني و يك وريد ريوي تحتاني خون اكسيژن دار را از ريه ها به قلب باز مي گردانند».
    اما توضيح بیشتر آن در كتاب اطلس پايه آناتومي ترجمه دكتر امير عباس مشاري صفحه 42 آمده كه  از قلب به سمت ريه مي رود و هواگيري مي كند و دوباره از ريه به قلب مي آيد و از قلب به تمام بدن پمپاژ مي شود. و بعداً وقتي به توسط سرخرگ ها و مويرگها به اعضا رسيد از اعضا به واسطه سياهرگها به سمت كبد مي آيد كه نحوه رفت و برگشت را در صفحه 42 كتاب اطلس پايه فيزيولوژي مراجعه كنيد. در صفحه 43 همين كتاب گردش خون دوگانه را توضيح داده در آنجا آمده «اگر چه دستگاه گردش خون مدار بسته است اما سيستم گردش خون دو نوع گردش دارد كه در يك زمان و به موازات هم عمل مي كنند. گردش خون كوچك (گردش خون ششي) ناميده مي شود. بطن راست قلب خون را به سرخرگ هاي ششي مي فرستد كه در سرتاسر بدن گردش مي كند و بدون اكسيژن و غني از دي اكسيد كربن است. در آنجا خون اكسيژن تازه مي گيرد، تميز مي شود و از راه سياهرگ هاي ششي به دهليز چپ برمي گردد. گردش خون بزرگ، گردش خون عمومي يا سيستميك ناميده مي شود. بطن چپ قلب، خوني را كه غني از اكسيژن و مواد مورد نياز بدن است به سرخرگ آئورت مي فرستد كه انشعابات آن در تمام بافت ها وجود دارند. بعد از تبادل ايجاد شده در مويرگ ها، خون بدون اكسيژن و سرشار از دي اكسيد كربن از طريق سياهرگ بزرگ فوقاني باز مي گردد».
    در كتاب اطلس پايه آناتومي به اينصورت توضيح داده «قلب، خوني را كه پر از اكسيژن شده است به درون آئورت پمپ مي كند. آئورت، سرخرگي بزرگ با شاخه هاي فراواني است كه مانند يك درخت، بارها شاخه شاخه مي شود. اين شاخه ها به رگ هاي خوني كوچك تري به نام آرترپول (سرخرگ كوچك) تبديل مي شوند كه به رگ هاي بسيار ظريفي به نام مويرگ ها (كاپيلاري) مي پيوندند. ديواره مويرگ ها تنها شامل يك لايه سلولي است. اين ديواره ها به قدري نازك هستند كه امكان تبادل مواد شيميايي بين خون و بافت هاي بدن را  ايجاد مي كند. سپس مويرگ ها به ونول ها (سياهرگ هاي كوچك) متصل مي شوند، ونول ها پس از پيوستن به هم، سياهرگ هاي بزرگ و بزرگ تر را پديد مي آورند. سياهرگ ها، خون را كه داراي ميزان اندك اكسيژن و سرشار از مواد زائد است، به سمت قلب هدايت مي كنند».
    نكته: علت اينكه راس قلب به سمت چپ مايل است در كتاب مفرح القلوب جلد 1 صفحه 225 آمده: «نفع در اماله دل به طرف چپ تباعد اوست از جگر بهر تعادل هر دو طرف بدن در حرارت لان كليهما حاران».

    «مركب من اللحم و الليف و الغشاء الصلب»: به شكل صفحه 206 و 209 جلد اول آناتومي گري مراجعه كنيد.
    تصویر قلب
    تصویر قلب
    مراد از لحم همان بخش قرمز قلب است و مراد از ليف در همان صفحه است كه به صورت شبكه شبكه و رشته رشته می باشد. غشاء صلب همان پرده غشائي است كه به دور آن هست و اين پرده، صلب است و علت آن در كتاب مفرح القلوب جلد 1 صفحه 225 آمده «غشاي وي بهر آن صلب مجعول شده تا وقايه باشد آن را از اصابت آفات».

    و هو منبع الحراره الغريزيه
    ترجمه: قلب سرچشمه حرارت غريزي است.

    حرارت غريزي بدن از قلب به سمت تمام اعضا بدن افاضه مي شود.

    و له بطنان احدهما الايمن و هو مملو بالدم الكثير و الروح القليل و له مجار يجري فيها من القلب الي الرئه دم الغذاء و من الرئه الي القلب الهواء
    ترجمه: براي قلب دو بطن است نخست بطن راست كه انباشته از خون فراوان و اندكي روح است و براي اين بطن ايمن دو مجرا دارد كه يكي خونِ حامل غذا را از قلب به ريه و دومي هوا را از ريه به قلب مي رساند.

    نكته: مصنف تعبير به «مجار» كرد و آن را به صورت جمع آورده در  حالي كه دو مورد است. علت آن اين است كه اطلاق جمع بر تثنيه مي شود.

    و الثاني الايسر و هو مملو بالروح الكثير و الدم القليل و هو منبت الشرائين
    ترجمه: دوم بطن چپ است كه خاستگاه سرخرگهای بدن است و مملو از روح بسيار و خون اندك است.

    نكته: آنچه منبت شرايين است داراي روح كثير و دم قليل است اما ما مي بينيم دم كثير در آن است يعني دم در شرائين بيشتر از دم در وريد است علت اينكه تعبير به دم قليل شده به خاطر اين است: اجزائي كه قابليت تغذيه سلولي دارند در شرايين كمتر است نسبت به اجزائي كه قابليت تغذيه سلولي در وريدها دارند.