• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  •  
    قانونچه فی الطب، محمد بن محمود چغمینی، تصحیح و ترجمه: اسماعیل ناظم، انتشارات المعی، ص58.

    و اما الاذن فهي مركبه من اللحم المحض و الغضروف و العصب الحساس
    ترجمه: گوش از گوشت خالص و غضروف و عصبهاي حساس تشكيل شده است.

    مراد از «اللحم المحض» در کتاب قانونچه محشي به اينصورت معنا شده «اي الذي لم يخالطه شظايا عصبيه» يعني لحم خالصي است كه در آن رشته هاي عصبي وجود ندارد. براي ديدن عكس گوش مي توان به آناتومي گري جلد 3 صفحه 132 مراجعه كنيد.
    تصویر گوش

    مراد از غضروف همان نرمه ي گوش است كه در سر وجود دارد. براي ديدن عصب حساس مي توان به آناتومي گري صفحه 141 و 142 مراجعه كنيد.
    تصویر گوش
    تصویر گوش
     
    تصویر گوش
    و منفعتها قبول الصوت و جمعه ليدخل الصماخ
    ترجمه: و وظيفه گوش دريافت صوت و رساندن آن به پرده صماخ است.

    مراد از صماخ در كتاب بحر الجواهر به معناي سوراخ گوش مي باشد براي ديدن عكس آن مي توان به آناتومي گري جلد 1 (3؟) صفحه 132 مراجعه كرد.
    تصویر گوش

    و اما الانف فهو من اللحم و الغضروف و الاعصاب و العروق
    عضوِ بعد از گوش كه مطرح مي شود در نسخه ها اختلاف وجود دارد در كتاب مفرح القلوب بعد از «اذن»، فقط «لسان» مطرح شده و «انف» و «شفتان» و «مري» و «لهاه» مطرح نشده است. اما در قانونچه محشي صفحه 36 در حاشيه آمده «تشريح الانف و الشفتين لا يوجد في اكثر نسخ المتن و لا في الشرحين العربي و الفارسي و لا في عنوان هذا الفصل المذكور انفا و لولا شيوعه في النسخه المطبوعه مره بعد مره لألقيناه من المتن» يعني تشريح انف و شفتين در بيشتر نسخ قانونچه يافت نشده و در عنوان فصل  سوم هم ذكر نشده چون عنوان فصل سوم اين بود «الفصل الثالث في الاعضاء المركبه كالدماغ و العينين و الاذنين و اللسان». و اگر شيوع انف و شفتان در نسخه مطبوعه نبود ما هم آنها را از متن القاء مي كرديم.

    و اما الانف فهو من اللحم و الغضروف و الاعصاب و العروق
    ترجمه: بيني عضوي است كه از گوشت، غضروف، اعصاب و رگها تشكيل شده است.
    براي ديدن عكس آن مي توان به آناتومي گري جلد 3 صفحه 263 مراجعه كنيد.كه عكس سمت راست لحم را نشان مي دهد.
    تصویر بینی

    مراد از غضروف هم مي توان در صفحه 261 ملاحظه كنيد.
    تصویر بینی (مشخص سازی غضروف)

    براي ديدن اعصاب در بيني مي توان به عكس صفحه 268 مراجعه كنيد.
    تصویر بینی (مشخص سازی اعصاب)

    «العروق»: قبلا بيان شده كه مراد از عروق، سياهرگها است كه عكس آن در صفحه 267 كشيده شده اما در صفحه 266 سرخرگها نشان داده شده است.
    تصویر بینی (مشخص سازی عروق یا سیاهرگها)

    تصویر بینی (مشخص سازی سرخرگها)
    و منفعته زينه الوجه و ادراك الرائحه
    ترجمه: و فايده بيني زيبايي چهره و درك بوهاي مختلف است.

    براي بيني چندين منفعت بيان شده است كه در اينجا دو مورد اشاره شده است. يكي زينت وجه است دوم ادراك بوهاي مختلف است. فوائد ديگري در كتاب خلاصه الحكمه صفحه 301 بيان شده «و تصفيه هوا و دفع فضول منصبه از دماغ به سوي آنها، و استنشاق هواي بارد است براي ترويح حرارت غريزي و روح قلبي حيواني و رفع بخار دخاني از آن».

    و اما الشفتان فكل واحده منهما مركبه من اللحم القليل و الاعصاب و العضلات و العروق
    ترجمه: هر كدام از دو لب ها متشكل از اندكي گوشت و عصب و عضله و رگ هستند.

    عكس دو لب را مي توان در آناتومي گري جلد 3 صفحه 298 مراجعه كنيد در آنجا هم عضله را كشيده است و سرخرگ و عصب را هم كشيده است.
    تصویر دو لب

    نكته: مصنف تعبير به «لحم قليل» و «العضلات» مي كند. وقتي عضله همان لحم قليل به همراه عصب و عروق و ... است چرا دوباره تكرار مي كند؟ از اینجا معلوم مي شود مراد از اعصابي كه به صورت مستقل ذكر كرده غير از اعصابي مي باشد كه در عضلات است و مراد از لحم قليل كه مطرح كرده غير از لحم محضي است كه در عضلات مي باشد.

    و منفعتهما زينه الوجه و امساك الفم و حفظه
    ترجمه: و فايده دو لب زيبايي چهره و بستن حفره دهان و محافظت از آن است. يعني محافظت از دهان مي كند از آن چيزهاي خارجي كه مي خواهد وارد دهان شود مثل غبار و دخان و ... .

    لب منافع ديگري هم دارد كه در قانونچه محشي آمده «و من منافعهما ايضا الاعانه علي التكلم و النفث و النفخ و الارتضاء و مصّ الاشياء و التقبيل و لذا خُلقتا بلا عظم و غضروف و زيد في لينهما بالريق» يعني از منافع دو لب، اعانت و كمك رساني بر تكلم است. همچنين اعانت بر نفث «يعني پرت كردن آب دهان» مي كند و همچنين اعانت بر نفخ «يعني فوت كردن » مي كند و اعانت بر ارتضا « يعني مكيدن شير » مي كند و همچنين بر مكيدن اشياء و بوسيدن اعانت مي كند. لذا به خاطر اين فوائد، بدون استخوان خلق شدند و غضروف هم ندارند. خود دو لب نرم هستند اما به واسطه آب دهان نرمتر مي شوند.

    و اما اللسان فهو مركب من اللحم و العروق و الشريانات و العصب الحساس و الغشاء المتصل بغشاء المري
    ترجمه: زبان مركب از گوشت و سرخرگ و سياهرگ و عصب حساس و پرده اي كه به پرده  مري اتصال دارد تشكيل يافته است.

    براي ديدن عكس زبان مي توان به آناتومي گري جلد 3 صفحه 280 مراجعه كنيد و براي ديدن شريان و وريد و اعصاب به صفحه 284 مراجعه كنيد.
    تصویر زبان

    تصویر زبان (شریانها و ورید و اعصاب)

    و منفعته تقليب الطعام و المعونه علي الازدراد
    ترجمه: منفعت زبان، زير و رو كردن طعام در فضاي طعام و كمك كردن به فرو بردن طعام است.

    در كتاب مفرح القلوب صفحه 217 آمده «و ايضا معاون بر تكلم و نفث و آلت حس ذوق است و از آن كه جرم او نازك است از كيفيات بدن زودتر متاثر مي گردد لهذا تلوّن او به حسب لون ماده از ادل دلايل مقرر نموده اند همچون دلالت چشم» يعني دو چيز در بدن وجود دارد كه خيلي سريع از كيفيات غير طبيعي بدن متاثر مي شوند كه عبارت از چشم و زبان است.

    و اما المري فمركب من اللحم و العصب
    ترجمه:‌ مري مركب از گوشت و عصب مي باشد.

    توضيح مري در صفحه 63 قانونچه مي آيد كه جزء معده بيان مي گردد براي عكس آن مي توان به آناتومي گري جلد 1 صفحه 319 مراجعه كنيد.
    تصویر مری

    و منفعته نفوذ الطعام و الشراب
    ترجمه: فايده مري رساندن غذا و نوشيدني به معده است.

    و اما اللهاه فهي مركبه من اللحم الرخو و العروق
    ترجمه: اما زبان كوچك از گوشتي نرم و رگ تشكيل شده است.

    عكس آن در كتاب آناتومي گري جلد 3 صفحه 294 است.
    تصویر زبان کوچک

    و منفعتها منع الماكول و المشروب الي الرئه و مجري التنفس
    ترجمه: و فايده زبان كوچك جلوگيري از ورود خوردن و نوشيدنی به ريه و مجاري تنفس است يعني وقتي انسان غذا و نوشيدني مي خورد و مي خواهد از مري وارد معده شود زبان كوچك بر روي ناي قرار مي گيرد و نمي گذارد غذا يا نوشيدني وارد ناي شود چون اگر يك ذره كوچك وارد ناي شود اينقدر سرفه مي كند تا آن را از ناي بيرون بياورد.

    در قانونچه محشي فوائد ديگري براي آن ذكر شده «و منع الغبار و الدخان و نحوهما من الوصول الي الحنجره و منافعها ايضا عظم الصوت و حُسنه و تعديل الهواء الداخل الي  الرئه» يعني از منافع ديگر زبان كوچك اين موارد است: بلند كردن صدا و نيكو كردن صدا و تعديل كردن هوايي كه داخل ريه هست.