• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  • صحيحه زراره در باب لا تعاد با يك طريقش اين طور است كه القرائت سنة وتشهد سنة وتكبير سنة ولا تنقض سنة الفريضه تكبير را هم ضم كرده اند به اين دو تا واز يك طريق ديگرش همان تشهد وحمد را قرائت را وما بحسب آن طورى كه عرض كرديم از اين روايت هم نمى توانيم استفاده صحت صلاة رابكنيم در صورتى كه تكبير را ترك كرده باشد براى اينكه ما عرض كرديم كه بحسب رواياتى كه وارد شده است در باب تكبير ، تكبيره را استفتاح صلاة ، لا تفتح صلاة إلا بها مفتاح صلاة ، تحريم صلاة‌اين طور چيزهاى ثابت كرده است و موضوع لا تعاد ، لا تعاد صلاة إلى من خمس است وذيل هم كه تعليل مى كند تعليل به همين موضوع را مى كند يعنى تكبيره در صلاة سنت است تشهد در صلاة سنة قرائت در صلاة سنة‌است اينها فريضه نمى كنند و آن روايات مى گويند كه كسى ترك استفاده مى شود كسى كه ترك تكبيره را بكند اصلاً در نماز وارد نشده است لا تفتح صلاة إلا به تكبيره احرام.
    نباءًعليه اين روايت هم كه تكبير را دارد اين هم از آن استفاده صحت صلاة نمى شود چنانچه از تعليل آن هم نمى شود همه اينها روى موضوع صلاة است واين روايات موضوع صلاة را فرموده است اين محصل حرف است در باب نقيصه.
     واما در باب زيادى تكبيرة الحرام كه گفته شده است كه زيادى تكبيرة الحرام هم موجب ابطال است ومورد تسالم اصحاب هم شايد باشد در اينجا يك حرف راجع به اين است كه آيا ما تصور زيادى تكبيرة الحرام مى توانيم بكنيم امكان دارد زيادى تكبيرة الحرام. يك صحبت ديگه اينكه على فرض اينكه امكان داشته باشد آيا دليل بر ابطال داريم يا نداريم در بعضى افعال در بيشتر افعال صلاة زيادى امرى است ممكن نه زيادى در مأمور به يعنى به ما هوانه مأموربه پيشتر اين را عرض كردم زيادى در اين مصداقى كه من مى خواهم اتيان كنم مى گويم كه در شرع وارد شده است كه نماز يك ركوع دارد من تو نماز دو تا ركوع بخوانم يك ركوع است عمداً يك ركوع زياد بخوانيم اين امرى است ممكن كه ركوع را يك امری است معلوم ومن نمى توانم كه سهواً زياد بكنم مى توانم عمداً هم زياد بكنم ومعنى زياد كردن عمدى اين نيست كه من مى خواهم بگويم كه مأموربه عبارت از دو ركوع دارا است من مى خواهم  بگويم كه من زيادى مى خواهم زيادتر از آن مقدارىكه شارع فرموده است و فرموده است يك ركوع بكن من يك ركوع ديگر هم مى‌كنم دو تاركوع مى كنم ودر سهوش هم كه معلوم است كا اشكال ندارد كه مى تواند زياد كند ركوع را زياد كند سجود را امثال ذلك اين قائل به افعال صلاة اين طور نيست كه زيادى عمدش وزيادى سهوش هر دو امكان دار منتها آيا موجب فساد است يا نه آن مسئله ديگرى است .
    در بعضى از اجزاء مورد كلام واقع شده است كه آيا زيادى امكان ارد يا نه ودر اينجا اين صحبت اصلاً نشده است در بعضى از اجزاء كه صحبتى شده است ومثل قيام متصل به ركوع در قيام متصل به ركوع يكى مى گويد زياديش امكان دارد يكى مى گويد زياديش امكان ندارد اين يك قيامى است كه از قيام  به ركوع متصل بشود ووقتى كه از قيام به ركوع متصل شد ركوع زياد شده است وبعضى هاهم در مقابلش ايستاده اند مى گويند نه خير اين شرط صحت ركوع است اما خودش يك مطلبى است واگر چنانچه كسى هوى الى ركوع بكند زيادى قيام متصل به ركوع را كرده ولو يادش بيايد كه قرائت نكرده است وبر گردد ويعنى قيام متصل به ركوع را ايجاد كرده اگر چنانچه يادش بيايد كه قرائت را بجا نياورده تا به آن حد نرسيده بايد بر گردد وثانياًكه رفع به ركوع اين زياد شد قيام متصل به ركوع تصور دارد زيادى قيام متصل به ركوع  در مقابل آن كسى كه مى گويد نه نمى شود ما عرض مى كنيم كه ولو اينكه حرف اين كسى كه گفته است تمام نيست وما حالا در صدد بيانش نيستيم لكن بناء بر قول آن شخص هم كه مى گويد قيام متصل به ركوع عبارت از آن قيامى است كه از آن قيام به ركوع برسى اگر از آن قيام به ركوعى نرسى قيام متصل به ركوع حاصل نشده است ما عرض مى كنيم صحيح اين درست لكن زيادش ممكنه زيادى ركوع دو تا ركوع كه بكند عن قيام هم قيام زياد شده است هم ركوع زياد شده است لكن بطلان صلاة مستند به قيام است براى‌اينكه او اسبق العلل است كسى يك ركوع كرده است عن قيام بنابراين كه قيام متصل به ركوع ركن  باشد يك ركوعى كرده است عن قيام بعد هم يك ركوع ديگرى كرده اين تا به ركوع نرسيده قيام اش قيام متصل  نيست قيام متصل وقتى است بركوع برسد وقتى كه بركوع رسيد اين قيام، قيام متصل به ركوع است ونمازش هم باطل است اما بطلان نماز بنابراين مستند به ترك زيادى قيام است نه مستند به زيادى ركوع زيادى قيام جلوتر از زيادى ركوع است وبطلان كه جلو است ولو هر دو باهم تحقق پيدا مى كنند لكن مستند به آن اسبق العلل.
     نباءعلیه در آنجاها اشكال ندارد ، اشكال در سلام است ودر تكبيرة افتتاح حالا ما اول سلام را عرض مى كنيم بعد مى رويم سراغ تكبيرة افتتاح . آيا در سلام يعنى آن سلامى كه با آن سلام ما از نماز بيرون مى رويم امكان دارد زياده عمداً يا سهواً السلام عليكم كه حالا فرض كنيد كه اين انسان را خارج مى كند كسى كه السلام عليكم را گفت از نماز خارج شد اين ماهيت يك ماهيت اعتباريه اى است كه خروج در خودش هم دست شارع است بحسب حكم شرعى الان من نماز بيرونم حالا كه از نماز بيرون هستم ممكن است كه منى كه از نماز بيرونم يك سلامى بگويم كه سلام نماز واقع بشود يعنى زيادى در نماز باشد من در نماز نيستم تا هر كارى من بكنم ديگر خارج در نماز اين زيادى در نماز نيست تكبيره افتتاح عبارت از آن تكبيرهاى است كه به آن تكبيره افتتاح مى شود صلاة يعنى تا اين تكبيره گفته نشده است باز انسان وارد در نماز نيست حالا يك تكبيره گفت تكبيره افتتاح اين را عرض كنم كه بعضى يك خلطی كرده اند كه خيال كرده اند كه اين مسئله زيادى در تكبيره افتتاح كه آقايان بحث از آن كرده اند اين بحث صحيحى نيست براى اينكه در روايات وارد شده است اگر چنانچه سه تا تكبيره هم را بگويد هر سه تا تكبيرش افتتاح واقع بشود اگر 5تا تكبيره بگويد هر پنج تا افتتاح اگرهفت تاهم بگويد هر هفت تا افتتاح واقع بشود اين يك مسئله ديگر است حالا ما اگر فرض ما در اينجا اين است كه ما اگر بنابراين گذاشتيم كه تكبيرة احرام يكى است آنى كه داخل در نماز مى شويم از مجموع داخل نمى شويم يكى از آنها تكبيرة الحرام است يا بنابراين گذاشتيم كه اولى تكبيرة الحرام است يا بنابراين گذاشتيم كه آخرى تكبيرة الحرام است كه محسوس هم هست يك بحث در اين است كه آيا تكبيرة الحرام يك تكبير است يك آنجاى كه يكى بگويد اقل مجزى است آنجاى كه سه تا بگويد هر سه تا واقع مى شود تكبيرة الحرام آنجاى كه پنج تا بگويد پنج تا واقع مى شود آنجاى كه هفت تا بگويد هر هفت تا واقع مى شود اين يك بحث است.
     يك بحث بعد از فراق از اين است كه تكبيرة احرام چيست مثلاً فرض كنيد تكبيرة الحرام هفت تا است من هفت تا تكبيرة الحرام گفتم اين بحث اين است كه تكبيرة الحرام را هر چه قرار داديم اگر يك تكبير قرار داديم تكبيرة الحرام را آن وقت بحث مى كنيم در اين كه اگر چنانچه يك تكبيره ديگر اضافه كرديم بر اين موجب بطلان است مثلاً  يا موجب بطلان نيست اگر سه تا تكبيره قرار داديم تكبيرة الحرام اين سه تكبيره گفت بحثى در اين مى شود كه آيا موجب بطلان است يا نه آن بحثى كه حالا ما داريم بعد از فراغ از اين است كه ان مسئله هر چى هست حالا فراغ از اين كه تكبيرة الحرام يكى بيشتر نيست.
     حالا آن آخرى است يا هر كدام كه تعيين كند مثلاً حالا من تكبيرة الحرام آخر را گفتم كه عبارت از مستحبات را گفته ام آن تكبيرة واجب كه عبارت از تكبير آخرى است وبحث كرده اند در مورد او وتكبيره افتتاح را آن تكبير را گفتم حالا ما بحثمان در اين است كه آيا امكان دارد ديگه يك تكبير افتتاحى عمداً سهواً،عمداً آيا مى شود كه يك كسى تكبير افتتاح گفته باشد وملتفت هم باشد تكبير افتتاح است ومى داند هم كه نماز است الان دوباره بگويد كه من تو نماز هستم ولى دوباره مى خواهم استصحاب كنم صلاة را بناء بر اين مى كند كه ثانياً استصحاب كند آيا تشريعاًهم امكان دارد در باب تصديق كه يك بحثى است در محل خودش آقايان فرموده اند كه تشريع محرم .
    ما عرض كرديم تشريع محرم هم عبارت از اين مى گويند كه كسى جداً يك چيزى را قرار بدهد ملتفت است كه مثلاً در شرع نماز اعرابى نيست اين را جداً اين را در شرع قرار داده يا جداً نماز اعرابى بخواند ما در آنجا عرض كرديم كه تشريع محال است نه اينكه تشريه محرم است آنى كه محرم است افتراءاست تشريع محرم  عبارت از آن است كه افتراءًانسان يك چيزى را نسبت به شرع مى دهد وخودش معتقد نباشد اين يك امر ممكنى است وحرام هم هست اما تشريع براى يك آدم متوجه ملتفت به اينكه اين شى از شرع نيست امكان ندارد كه كسى اين را از شرع جداً بگويد هست اين با تكوينيات فرق ندارد كسى مى تواند جداً الان بناء بر اين بگذارد كه حالا شب است جداً اخبار كند به اينكه حالا شب است اخبار جدى بكند به اينكه شب است حالا وهمين طور عرض مى كنم كه يك امر تكوينى را اين مسجد را الان بناء بگذارد به اينكه اين مسجد حمام است اين حمام مسجد است اينها يك چيزهاى است كه امكان ندارد يك چيزى كه در شرع نيست ومن مى دانم در شرع نيست وتشريع نشده است افتراءً ممكن است من اعتقادم اين است كه لكن در صورت اينها شارع گفته است خوب بازى بدهم مردم را كه شارع گفته زياد اما جدى كه يك شى را من جداً وارد كنم در شرع وبگويم اعتقاداًاخبار اعتقادى عن اعتقادٍعن جدٍ اخبار بكنم به اينكه هذا من الشارع يا اتيان بكنم جزمى اتيان جزمى همان طورى كه نماز را جزماً من اتيان مى كنم لله تعالى يك چيزىرا كه شارع مقدس نفرموده است من عمل بكنم كه این جدا هذا من شرع اين امكان ندارد كه انسان ملتفت يك چيزى كه واقعيت ندارد جر بر آن بكند اخبار دروغى ممكن است اما اخبار جرى به اين شى كه هذا من الشارع اين امر ممكن نيست از انسان متوجه سر بزند اين تكبيرة الحرامى كه به آن تكبيرة الحرام استفتاء شد صلاة ومن الان وارد صلاة هستم من ملتفت چطور دوباره قصد جدى بكنم  به تكبيره الحرامى وتكبيرة الحرام جدى بگويم تا جد نباشد تكبيرة‌الحرام نمى شود بايد من اين را بعنوان تكبيرة الحرام بياورم تا تكبيرة‌الحرام بشود منى كه مى دانم كه اين تكبيره الحرام نيست چند صورت دارد يك صورت اين است كه من اگر بناء بگذارم به اينكه تكبيرة الحرام ثانى را بگويم نماز اول باطل مى شود براى خاطر همين بناء اگر اين طور باشد باز زيادى تكبيرةالحرام نيست لكن دومى را كه اولى را باطل كردى دومى تكبيرةالحرام واحد است در نماز ، نماز اول باطل شد بواسطه بناى شما بواسطه عزم شما رفتم كه نماز اول را بواسطه اين كه بناگذاشتى تكبيرة الحرام ثانى را بگوى اين زيادى تكبيرة اين بحضر ابطال صلاة اول است وافتتاح صلاة ثانى امرى ممكن وليكن زيادى تكبيره الحرام نيست اگر با اتيان به فعل اشتغال به فعل اتيان به فعل حاصل مى شود بطلان صلاة اول كه عزم داشته باشم به اين كه تكبيرة الحرام بگويم و وارد نماز بشوم حال آنكه من وارد هستم وتا اين عمل ايجاد نشود من از نماز خارج نمى شوم ودوباره محال است كه من وارد نماز بشوم الان من وارد نمازم وبا تكبيره الحرام محال است كه يك دفعه ديگر وارد نماز بشوم بخواهد تكبيرة الحرام باشد وباطل باشد از اول تكبيرة الحرام را نمى شود قصدش كرد تا مبطل باشد تا اول را ابطال بكند خودش واقع بشود اگر چنانچه عمداً انسان بخواهد تكبيره افتتاح را بگويد يا تسليم را بگويد تسليم كه انسان از نماز خارج شده عمداً بخواهد دوباره خارج بشود از نماز اين محال است كه كسى قصد جدى اش بيايد به منى كه خارج هستم دوباره خارج باشم در تكبيره افتتاح هم كه من وارد نماز شدم بواسطه يك تكبيرى محال است كه ثانياً وارد در نماز بشوم نماز ورود خروج دو مرتبه ندارد نماز يك مرتبه دخول دارد يك مرتبه هم خروج دارد مادامی كه بين اين هستيم در نماز هستم.
     نباءً عليه در حال عمدش امتناع دارد كه انسان جداً يك مطلبى را اين مطلب را اراده بكند وتكبيرة الحرام جدى بگويد در حال سهوش در حال نسيانش جدش مانعى ندارد لكن اگر چنانچه در حال سهو هم مى گويد كه وجود تكبيره الحرام وصدور تكبيرة الحرام از انسان موجب زيادى است وموجب بطلان است ونماز باطل نمى شود إلا به زيادى تكبيرة الحرام زيادى تكبيرة الحرام تابع سهو خواندن نيست يك واقعيتى دارد وتكبيرة الحرام قابل زياده نيست تكبيرة الحرام يعنى تكبيرى كه به اين تكبير آدم وارد نماز مى شود ولى قابل زياده نيست زياده معناش اين است كه من دو دفعه وارد نماز بشوم اگر افتتاح نكند نماز را كه تكبيره افتتاح نيست اگر افتتاح بخواهد بكند نماز را تكبيرة افتتاح شده را مى خواهد افتتاح كند در باز را مى خواهد باز بكند محال است كه ديگر انسان در نماز كه هستش دوباره وارد نماز بشود .
    نباءًعليه در حال سهو هم اگر چنانچه انسان بخواهد بگويد در حال سهو جد انسان مى آيد منتها ملتفت نيست انسان غير ملتفت جداً تكبيرة الحرام مى گويد اين جدش كه تكبيرة الحرام مى گويد اگر بگويد  همين كه در مقام گفتن تكبيرة الحرام جد تكبيرة‌الحرام شده است قبل از اينكه تكبيرش صادر شود نماز اولى از دستش مى رود اگر اين باشد لكن تكبيرة الحرام نيست اين تكبير زيادى تكبيرة الحرام نيست اين تكبيرة الحرام براى نماز دوم است واگر چنانچه آنجا هم بگويد كه نه با اين زيادى با آن كه زياد بشود تكبيرة الحرام چطور ما زياد كنيم تكبيرة الحرام اختيار كه دست من نيست يك تشريعى كه شارع مقدس فرموده اختيارش هم دست خودش است افتتاح هم حتى تشريعاً امكان ندارد دو دفعه افتتاح دو مرتبه اينكه روايات وارد شده است كه است كه يا سه تا يا به دو تايا به يكى يا هفتا معناش اين است كه لا تفتتح إلا به سه تا نه اينكه در اولى افتتاح مى شود به دومى هم افتتاح مى شود به سومى هم افتتاح مى شود محال است يك همچنين چيزى تشريع هم امكان ندارد يعنى براى شارع هم امكان ندارد يك امرى كه محال عقلى است كه يك دفعه وارد نماز شدم ، دفعه دوم وارد نماز مى شوم دفعه سوم هم ، ورود در يك شى دو دفعه ندارد سه دفعه ندارد محال است اين آن رواياتى كه از آن راجع به تكبيرة الحرام كه آيا سه تایش هم بگوى عيب ندارد تكبيره افتتاح هفت هم بگوى عيب ندارد اين معنا است كه همان طورى كه علامه مجلسى (رضوان الله عليه) فرموده اند اين است كه تكبيرة الحرام اگر يكى بگوىبايكى واقع مى شود اگر سه تا بگوى مجموع اين سه تا تكبيرة الحرام است اگر پنج تا بگوى مجموع اين پنج تا تكبيرة الحرام اگر هفت تا بگوى مجموع اين هفت تا تكبيرة‌الحرام امرى است كه در فقه بايد بحثش  بشود آن مسئله اى است اين مسئله زيادى تكبيرة الحرام اينجا زيادى تكبيرة الحرام نيست سه تكبيره يك تكبيرة الحرام يعنى با سه تكبيرة الحرام افتتاح مى شود صلاة اما اين جا صحبت سراى است كه ما بخواهيم بگوييم زيادى بشود تكبيرة الحرام يعنى يك تكبيرة الحرام را من بگويم و وارد نماز بشوم وثانياً يك تكبيرة الحرام ديگر گفته بشود وشما وارد نماز بشود من غافل، من غير ملتفت مى شد قصد كنم تكبيرة الحرام را براى اينكه ملتفت نيستيم كه وارد نماز هستم.
     لكن بحسب واقع اگر همين قصد من تكبيرة الحرام موجب ابطال صلاة است اگر عرض مى كنم لكن نمى شود اگر همين عزم من به تكبيرة الحرام موجب ابطال صلاة اول مى شود صلاة اول باطل شد با اين عزم تكبيرة الحرام يك تكبيرة الحرام است زيادى نيست در نماز يك تكبيرة الحرام است در نماز دوم .
    واگر چنانچه باطل نمى شود اين تكبيرة الحرام إلا تكبيرة الحرام إلا به اتيان تكبيرة الحرام خوب زيادى تكبيره الحرام بايد باشد تا باطل كند مجرد الله اكبر كه موجب بطلان نيست الله اكبر افتتاحى نباشد يعنى آن الله اكبرى كه افتتاح مى كند صلاة را افتتاح صلاة است تا آن نباشد زيادى نمى شود بنابراين آدمى ساهی آدم غافل خيال مى كند كه تكبيرة الحرام را آورده ويكى آورده بحسب واقع در تكبيرة الحرام را آورده واين دومى تكبيره افتتاح نيست اين خيال مى كند كه اين تكبيره افتتاح است تكبيره افتتاح آن واقع شده است اين دومى را كه اين دارد مى آورد تكبيره افتتاح اسمش نيست وزيادى تكبيره افتتاح هم نيست بنابراين اين كه من عرض مى كنم بحث در اين كه آيا زيادى تكبيره افتتاح موجب بطلان است يا نه مترتب به او بحث امكانى آن است وامكان ندارد مسئله تا اينكه ما بحث بكنيم.
     بله یك بحث ديگرى مى شود كرد وان اين است كه اگر كسى ولو صورتاً يك تكبيرى بگويد به حالا آدم غير عامه به عنوان تكبيرة افتتاح اگر چنانچه يك تكبيرى بگويد آيا اين موجب بطلان صلاة مى شود يعنى نفس تكبير نفس تكبيرى كه تكبيره افتتاح آن زيادى در تكبيرة افتتاح نيست نفس يك تكبيرى است كه زياد شده در نماز مى شود تكبير در نماز زياد بشود اشكال ندارد چنانچه ركوع ممكن است دو تا ركوع آدم نماز بكند آنى كه اشكال دارد استفتاح است دو تكبيره افتتاح است مانعى ندارد كه ما بعد از اين كه از اين جهت فارغ نشديم كه امكان ندارد اين بحث را ما بكنيم كه زيادى تكبيره افتتاح موجب البطلان لكن يك بحث ديگر را مانع ندارد كه اگر چنانچه كسى بعنوان تكبيرة افتتاح از باب اينكه ملتفت نبوده است ساهى بوده است بعنوان تكبيرة افتتاح يك چيزى را آورد واين تكبيرة افتتاح هم نبود همين مقدار كه بعنوان تكبيره افتتاح آورده آيا موجب بطلان است يا موجب بطلان نيست اين يك بحثى است بحث فقهى معقول.
     چنانچه آن هم كه اگر كسى تشريع به معناى افتراء نه تشريع به معناى جر اگر كسى مثل اينكه گفته شده است اگر كسى صورت ركوع را بياورد يا بعنوان ركوع اين مى شود بطلان اصلاً نماز دو دفعه نبايد درش خم  اين ركوع راولو اينكه نه ركوع نمازى نمى خواهد بجا بياورد بعضى گفته اند اين را كه همين صورت ركوع موجب بطلان است اين جا هم كسى اين بحث را بخواهد بكند كه همين تكبيره صورى تكبيرة الحرام صورى كه جر به آن تعلق مى گيرد قصد افترائى كه دو تا چيز داريم افترائش جرش نيست اعتقادش نيست لكن افترائش كه دو تا تكبيرة افتتاح ما داريم آيا اين موجب بطلان مى شود يا موجب بطلان نمى شود اين يك بحثى است قابل بحث است ومى شود بحث كرد حالا برويم ببينيم كه آيا زيادى تكبيره الحرام بنابرامكانش بنابراين كه امكان داشته باشد موجب بطلان است يا موجب بطلان نيست و آيا اگر موجب بطلان زيادى تكبير سورى كه بعنوان تكبيرة الحرام يا تشريعاً معناى افتراء آورده است يا سهواً آورده است آيا اين موجب بطلان است يا موجب بطلان نيست وما بحسب قاعده پيشتر هم عرض كرديم بعد مى آيم سراغ اينكه خلاف قاعده چه جورى است بحسب قاعده سابقاً عرض كرديم اصل زيادى هيچ چيز موجب بطلان نيست زيادى ركوع هم موجب بطلان نيست زيادى سجده هم موجب بطلان نيست زيادى هيچ چيز موجب بطلان نيست اين را در يك مبحثى عرض كرديم ورواياتى كه وارد شده است كه زیاد فى صلاته فقد اعاده حرفها گذشته است اما چون در تكبيرة احرام خودش يك صحبت خاصى دارد از اين جهت راجع تكبيرة‌الحرام بعد يك كلمه عرض مى كنيم .