• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •   خلاصه

  • خلاصة درس07 :
    الف) و بالنسبه الي المنکوه ايضاً ينقسم الي الاقسام الخمسه
    ب) متن مسأله 9: يجوز أکل ما ينشر في لاعراس (بررسي مسأله اعراض)
    1- کلام مرحوم ايرواني: سه مثال ايشان مي زنند که مورد بررسي قرار مي گيرد.
    2- مناقشه استاد در کلام مرحوم ايرواني .
    استاد طي چند نکته در کلام ايشان را نقد کرده اند
    «والسلام»
  •  متن

  • 4/7/1377شنبه درس شماره (7)سال اول

    كتاب النكاح

    الف ) و بالنسبة الى المنكوحة ايضاً ينقسم الى الاقسام الخمسة .

    مرحوم سيد بعد از اين كه اصل نكاح را به اقسام خمسه تقسيم مى كنند
    مى فرمايند: اين تقسيم بالنسبة به منكوحه هم جارى است و در منكوحة (زن) هم پنج صورت متصور است

    استاد:

    مناسب بود كه مرحوم سيد همين تقسيم را بالنسبة به ناكح هم جارى مى كردند و مى گفتند در مرد هم پنج صورت متصور است.

    ب ) متن مسأله 9 : يجوز أكل ما ينثر فى الاعراس .

    بررسى مسأله اعراض(1) :

    1- كلام مرحوم ايروانى:

    ايشان در آخر كتاب البيع قبل از شروع به بحث، رساله اى دارند بنام «رسالة جمان السلك فى الاعراض عن الملك» در آنجا مى فرمايند: خروج شى ء از يد
    شخص، بر دو قسم است: اختيارى و غير اختيارى كه در غير اختيارى يا خود آن مملوك خارج مى شود مثل صيدى كه ملك شخص بوده و فرار مى كند.
    يا اينكه غاصبى به قهر و غلبه از دست او مى گيرد و در خروج اختيارى كه مالك به يكى از نواقل از تحت يد خودش خارج مى كند و به ديگرى منتقل مى كند اصل ملكيت از بين نرفته و صفت مملوكيت در ملك باقى است فقط مالك عوض شده است.
    ايشان مى فرمايند: در بحث اعراض اين دو قسم مورد بحث نيست.
    بلكه مورد بحث در مسأله اعراض اين است كه شخص سلب ملكيت از خودش مى كند بدون اينكه به ديگرى نقل دهد.
    يعنى مورد بحث در باب اعراض اين است كه آيا همانطور كه در باب حيازت نقل منشأ ملكيت است (براى خودش احداث ملكيت مى كند.
    ) در باب اعراض هم آيا با نفس سلب ملكيت از خود، آن ملك از تحت يدش خارج و مباح مى شود يا خير؟ البته فى الجمله در بعضى از اموال، اين طورى است كه با سلب ملكيت، مال مباح مى شود.
    مثل باب عتق كه با نفس سلب ملكيت، عبد آزاد مى شود.
    و يا مثل اوقاف عامه بنابر قولِ به تحرير كه اگر مال را براى عموم وقف كند، آن مال از ملكيت او خارج مى شود و هيچ مالكى نخواهد داشت.
    بنابر اين بحث در اين است، همانطور كه اگر انسان به عبد خود بگويد: «اعتقتك» آن عبد آزاد مى شود، آيا اگر بگويد فلان مال را رها كردم، آن مال رها (مباح) مى شود يا خير؟ مرحوم ايروانى در ادامه مى فرمايند: مثالهايى كه براى مصاديق مسأله اعراض گفته شده است به غير از يكى هيچ كدام مصداق مسأله اعراض نمى باشد.
    بررسى مثال اول: صرف اينكه شخصى از ملك خودش منتفع نشود مال از تحت يد او خارج نمى شود.
    زيرا مراد از سلب ملكيت، اعراض عمليه صرف نيست.
    مثلاً اگر كسى با همسر (زن) خود قهر كرد و به او نفقه نپرداخت و هيچ گونه تمتع از او پيدا نكرد؛ بلا اشكال سلب زوجيت از او نكرده است، و به همين جهت احدى قايل نيست كه اين زن از زوجيت او خارج شده و حكم طلاق را دارد.
    پس صرف مسأله اعراض تكوينى و عدم انتفاع موضوع مسأله اعراض را درست نمى كند .
    (2) بررسى مثال دوم: انشاء تمليك به وسيله فعل (تمليك فعلى) اين هم ربطى به بحث مورد نظر در باب اعراض ندارد.
    مثلاً در عروسى ها كه پول مى ريزند روى سر عروس و اشخاصى برمى دارند اينها اعراض نيست؛ بلكه تمليك فعلى است.
    به اين صورت كه پراندن پول به قصد تمليك، انشايى است فعلى براى آخذ كه البته مرحوم سيد هم در اينجا مى فرمايند: اين تمليك فعلى گاهى عمومى است و همه مى توانند استفاده كنند.
    و گاهى مخصوص به مدعوين است كه در اين صورت دايره تمليك خاص مى شود و اگر اين پول جلوى رهگذرى بيفتد، نمى تواند از آن استفاده بكند.
    پس اين مثال هم از اعراض خارج است.
    زيرا اين مثال تمليك به ديگران است به انشاء فعلى و حال اين كه مسأله اعراض صِرف سلب ملكيت از خود مى باشد.
    بررسى مثال سوم: انشاء اباحه به وسيله فعل - مالك، ملك خود را مباح مى كند براى ديگران و ديگران هم از اين ملك مباح شده استفاده مى كنند.
    در مهمانى هاى عمومى كه دعوتى نيست، اباحه معاطاتى مى باشد به اين صورت كه گذاشتن غذا جلوى شخص، به اين معناست كه براى او اباحه كرده و خوردن آن شخص هم به منزله قبول و استفاده از اين اباحه است يا مثل سَبيل كردن آب و اباحه آن.
    اين هم مثال براى اعراض نيست.
    مسأله اعراض اين است كه شخص رأساً سلب ملكيت از خودش بكند و به اينكه آيا شخص ديگرى برمى دارد يا خير؟ كارى ندارد.
    مثال روشن براى مسأله اعراض: شخصى صيدى كرده است.
    مثلاً ماهى صيد كرده است و به قصد اين كه از ملك خودش خارج كند (به انشاء خروج از ملكيت) صيد را رها مى كند، اينجا بحث پيش مى آيد كه آيا با آزاد كردن اين جورى، سلب ملكيت مى شود يا خير؟

    2- مناقشه استاد در كلام مرحوم ايروانى:

    اولاً اينكه ايشان بين ميهمانى هاى عمومى و سَبيل كردن آب و امثال آن با نثار عروس فرق مى گذارند، وجه آن معلوم نشد كه به چه علت در نثار عروس انشاء تمليك است ولى در باب مهمانى هاى عمومى انشاء اباحه است؟ فرقى بين اين دو وجود ندارد تا بگوييم در نثار عروس ملك طرف مقابل مى شود ولى در مهمانى كه غذا مى خورد، غذا در ملك ديگرى است، منتها اجازه تصرف دارد.
    مخصوصاً بعضى از چيزهايى كه بر سر عروس مى پاشند؛ از قبيل مأكولات است و فرقى بين اين مأكول بامأكولات در مهمانى ها وجود ندارد.
    نكتةٌ: استاد: يكى از چيزهايى كه در باب معاطات مقصود به الاباحة است، تملك است كه شخصى مجاز باشد براى خودش تملك كند (البته اين در كلام شيخ انصارى به وضوح بيان نشده است) پس ممكن است در هر دو مثال تملك مجاز باشد.
    ثانياً اين كه ايشان مى فرمايند مورد بحث در آنجا است كه شخص اعتباراً از خودش سلب ملكيت كرده باشد و خيلى از مثال هايى كه گفته شده خلط بين مسأله اعراض و مسائل ديگر است، درست نيست و معلوم نيست كه مورد بحث منحصر باشد به مطلبى كه ايشان مى فرمايند.
    البته شخصى كه از شيئى اعراض كرده گاهى به اين صورت است كه شخص ملكيت را براى خودش محفوظ نگاه داشته، كه اين البته خارج از موضوع اعراض است و صرف اينكه تكويناً بيرون انداخته، سبب نمى شود شخص ديگرى بتواند آن مال را تملك كند.
    ولى گاهى به اين صورت است كه شخص قطع علاقه كرده و بى تفاوت است نسبت به آن مال به طورى كه اگر كسى آمد آن مال را برداشت يقه او را نمى گيرد كه چرا مال من را برداشتى؟ و حتى در ذهنش اصلاً ابقاء و اخراج ملكيت در عالم اعتبار نيست.
    بحث و نزاع در اين گونه موارد است كه آيا شارع مقدس با نفس اعراض و بدون انشاء سلب ملكيت، سلب ملكيت از شخص مى كند يا خير؟ به عبارت ديگر اگر بدون اينكه انشاء اخراج شده باشد و حتى شخص توجهى به اعتبار يا عدم اعتبار ملكيت نداشته باشد، آيا صرف سلب علاقه شخص نسبت به مال منشأ سلب ملكيت مى شود يا خير؟ عده اى قايل هستند كه اين مسأله هم داخل در بحث اعراض هست و وجهى ندارد ما اينها را از بحث خارج كنيم.
    « والسلام »

    1) - در كتاب اجاره اين مسأله مورد بحث قرار گرفت و مرحوم آقاى خوئى در اواخر كتاب اجاره ص 460 - 458 اين مسأله را بحث كرده اند.
    2) - كلام استاد: فقط در باب احياء موات است كه اگر كسى ملكى را كه با احياء مالك شده است، رها كند؛ بعد از سه سال؛ اختلاف است در اينكه آيا با اعراض و عدم انتفاع و نهايتاً مخروبه شدن ملك، از ملك محيئى خارج مى شود يا خير؟ كه در صورت اخراج، خروج شرعى است نه اخراج مالكى.

  •   پرسش و پاسخ
  • 1-مرحوم ايرواني اعراض را چگونه تعريف مي کننند؟


    اعراض يعني اينکه شخص از خودش سلب ملکيت کند بدون اينکه به ديگري نقل دهد.


    2-نقد استاد مدظله بر تعريف مرحوم ايرواني را بنويسيد.


    معلوم نيست که مورد بحث منحصر باشد به شخصي که از خودش سلب ملکيت کرده باشد. گاهي شخص قطع علاقه کرده و بي تفاوت است نسبت به به آن مال بدون آنکه انشاء سلب ملکيت کرده باشد. عده اي قايل هستند که اين مسأله هم داخل در بحث اعراض هست.


    3-آيا پولي که در عروسي ها ميريزند از مصاديق اعراض محسوب مي شود؟


    خير: در عروسي ها که پول مي ريزند در سر عروس و اشخاصي بر مي دارند اينها اعراض نيستند بلکه تمليک فعلي مب اشد. در اين موارد پراندن پول به قصد تمليک انشايي است.


    4-اعراض از ملکي که با احياء تمسک شده چه حکمي دارد؟


    اگر کسي ملکي را که با احياء مالک شده است رها کند و 3 سال بگذرد، اختلاف است در اينکه آيا با اعراض و عدم انتفاع و نهايتاً مخروبه شدن ملک ، از ملک معيني خارج مي شود يا نه. البته بايد توجه داشت که در صورت اخراج شرعي است نه اخراج مالکي. والسلام


  •   خودآزمایی
  • 1 - اقسام خروج شيء از يد شخص را طبق بيان مرحوم ايرواني تقرير فرمائيد.
    2 - تقريب مرحوم ايرواني را در فرق بحث اعراض با خروج شيء از يد را ذکر فرمائيد.
    3 - مناقشه مرحوم ايرواني در اعراض تکويني را بيان فرمائيد.
    4 - بيان ايرواني در نثار عروسي را تقرير فرمائيد.
    5 - ايراد ايرواني به اعراض نبودن اباحه معاطاتي را تقريب فرمائيد.
    6 - تقريب ايرواني را در اعراض و مثال آن را بيان فرمائيد.
    7 - مناقشه استاد- مدظله-در نثار عروسي بر مرحوم ايرواني را بيان فرمائيد.
    8 - بيان استاد- مدظله- در تقرير محل نزاع را توضيح دهيد.((والسلام))