• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •   خلاصه

  • خلاصة درس637:
    الف) بيان برخي از ادله حرمت ازدواج با زوج مخالف
    1- ضرورت حرمت ازدواج با ناصبي، ناصبي بودن مخالفين شيعه
    باتوجه به مفاد روايت عبدالله بن سنان و معلي بن حيس ميزان نصب، دشمني و تبري از شيعيان است نه تبري از پيامبر و اهل بيت او عليهم السلام .
    2- ناصبي و کافر بودن مقدم کننده جبت و طاغوت بر حضرت امير عليه السلام
    استدلال صاحب حدائق به روايت محمد بن علي بن عيسي طلحي و روايت فضيل بن يسار است
    ب ) بيان ادله معارض با ادله حرمت و پاسخ آنها
    1- روايت فضيل بن يسار که تعبير غيره احب الي منه دلالت بر محبوبيت مفضل عليه دارد
    2- اشکال صاحب حدائق به استدلال: استعمال افعل التفضيل دلالت بر وجود ماده در مفضل و مفضل عليه نيست .
    3- استدلال مسالک به صحيحه عبدالله بن سنان بر حفظ خون مخالفين و صحت ازدواج با آنان
    4- پاسخ صاحب حدائق به مسالک ه روايت تقيه است .
    ج ) بعضي ادله قائلين به حرمت
    1- روايت زراره و نهي از دادن دختر به شکاک که شکاک را اهل سنت داشته
    2- اشکال صاحب مسالک به استدلال : يک گروه از از اهل سنت شکاک هستند
    3- پاسخ حدائق به مسالک: اولا منع از تزويج شکاک بالاولويه مقتضي منع از تزويج بقيه اهل سنت است ثانيا تعليل در روايت بر تأثير پذيري زن، در غير شکاک خطر ناکتر است .
    4- روايت عبدالله بن سنان و نهي از دادن دختر به مستضعف.
    5- اشکال شهيد ثاني به استدلال : يکي از معاني مستضعف ، بدتر بودن حال وي از مخالف معمولي است
    6- پاسخ صاحب حدائق : ادله حرمت ازدواج با زوج مخالف تمام است .
    د ) نظر استاد : روايات عبدالله بن سنان و معلي بن خنيس اشکال سندي و متني دارند .
    اولا در لغت ناصب به مخالف امير المؤمنين گفته مي شود.
    ثانيا در ميان مسلمين بحسب ظاهر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مخالفي ندارد لکني آل پيامبر مخالف دارند.
    ثالثا روايات فراوان درباره دشمنان آل پيامبر وارد شده است .
    والسلام.
  •  متن
  • گرچه برخى از متأخرين ناصبى را بر كسى اطلاق كرده اند كه از پيامبر اكرم و اهل بيت آن بزرگوار صلوات الله عليهم تبرّى داشته باشد، ليكن با توجه به اينكه چنين كسى خارجاً وجود ندارد، و با عنايت به مفاد دو روايت عبدالله بن سنان(1) و معلى بن خنيس

    1) - وسائل، ج 29، ص 132، باب 68 از ابواب قصاص فى النفس، ح 3 و 2.
    2)
    - وسائل، ج 29، ص 132، باب 68 از ابواب قصاص فى النفس، ح 3 و 2.
    3)
    - وى سؤالات ديگرى نيز مطرح كرده كه برخى از آنها در مستطرفات سرائر نقل شده است.
    4) - وسائل، ج 29، ص 133، باب 68 از ابواب قصاص فى النفس، ح 4.
    5) - وسائل، ج 20، ص 550، باب 10 از ابواب ما يحرم بالكفر، ح 4.
    6) - وسائل، ج 20، ص 559، باب 11 از ابواب ما يحرم بالكفر، ح 11.
    7) - مانند: روايت عبدالله بن سنان: وسائل، ج 20، ص 552، باب 10 از ابواب ما يحرم بالكفر، ح 10، و روايت ابى بصير: همان، ح 11.
    8) - وسائل، ج 20، ص 554، باب 10 از ابواب ما يحرم بالكفر، ح 17.
    9) - وسائل، ج 20، ص 555، باب 11 از ابواب ما يحرم بالكفر، ح 2.
    10) - كافى، ج 5، ص 349، ح 8.

  •   پرسش و پاسخ
  • -شماره 637:



    1-چگونه براي حرمت ازدواج با زوج مخالف به ضرورت حرمت ازدواج با ناصببي تمسک شده است؟


    گرچه برخي از متاخرين ناصبي را بر کسي اطلاق کرده اند که از پيامبر اکرم و اهل بيت آن بزرگوار صلوات الله عليهم تبري داشته باشد، ليکن با توجه به اينکه چنين کسي خارجا وجود ندارد، و با عنايت به مفاد دو روايت عبدالله بن سنان و معلي بن خنيس که ميزان نصب را دشمن و تبري از شيعيان- به دليل محبت و اعتقاد آنها به ولايت آل پيامبر- معرفي کرده اند ، ناصبي کسي است که با شيعيان مخالف و دشمن باشد. بنابراين، به جز مستضعفين که از مسائل امامت اطلاعي ندارند، ساير فرقه هيا اهل سنت از نواصب محسوب مي گردند. و چون حرمت ازدواج با نواصب از ضروريات فقه مي باشد، ازدواج با مرد غير مستضعفي که از اهل سنت است جايز نخواهد بود.


    2-چگونه براي حرمت ازدواج با زوج مخالف به کافر نبودن و ناصبي بودن مخالفين استدلال شده است؟


    از جمله امور ديگري که صاحب حدائق براي اثبات حرمت به آنها استدلال فرموده، دو روايت است: اول روايتي که محمد بن علي بن عيسي طلحي که از آن طلحه و اشعري هاي قم است، از ابي الحسين ثالثت حضرت هادي عليه السلام درباره ميزان نصب سؤال کرده است: محمد بن ادريس في آخر السرائر نقلا من کتاب مسائل الرجال عن ابي الحسن علي بن محمد عليه السلام ان محمد بن علي بن عيسي کتب اليه يسأله عن الناصب هل يحتاج في امتحانه الي اکثر من تقديمه الجبت و الطاغوت و اعتقاد امامتما؟ فرجع الجواب : من کان علي هذا فهو ناصب.(وسائل ج 29 ص 133 باب 68 از ابواب قصواص في النفس ، ح 4) سوال مي کند: آيا براي اثبات ناصبي بودن يک فرد، بيش از اينکه به امامت جبت و طاغوت اعتقاد داشته باشد و آنها را بر حضرت امير المومنين عليه السلام مقدم بدارد، چيز يديگري لازم است؟ حضرت مي فرمايند: کسي که داراي چنين خصوصيتي باشد ناصبي است بنابراين، اهل سنت به جز مستضعفين همگي از نواصب شمرده مي شوند روايت دوم از فقيسل بن يسار است: محمد بن يعقوب عن احمد عن ابن قصال عن علي بن يعقوب عن مروان بن مسلم عن الحسين بن موسي الحناط عن الفضيل بن يسار قال : قلت لابي عبدالله عليه السلام : ان لا مرأتي اختا عارفه علي رأينا و ليس علي رأينا بالبصره الا قليل ، فأزوجها ممن لايري رأيها؟قال: لا ، ولانعمه (ولا کرامته) ان الله عزوجل يقول:» فلاترجعوا هن الي الکفار لاهن صل لهم ولا هم يحلون امن(وسائل ج 20 ص 550 باب 10 از ابواب ما يحرم بالکفر، ح 4). اين روايت کساني را نسبت به ولايت ائمه عليهم السلام عارف نيستند از مصادق آيه شريفه و کافر شمرده است و براساس مفاد آن ، تسليم مسلمان را به کفار جايز ندانسته ا ست، بنابراين، ازدواج با کسي که جبت و طاغوت را بر حضرت علي عليه السلام مقدم مي دارد و نسبت به ولايت ائمه عليهم السلام به عارف نيست جايز نخواهد بود.


    3-استدلال به روايت فضيل بن يسار براي جواز ازدواج با مخالف غير ناصبي و اشکال صاحب حدائق به آن را بيان نمائيد؟


    محمد بن الحسن باسناده عن علي بن الحسن بن قصال عن محمد بن علي عن ابي جميله عن سنيد عن الفضيل بن يسار قال: سألت اباجعفر عليه السلام عن المرأه المعارفه هل ازدوجها الناصب؟قال : لا، لان الناصب کافر . قلت : فازوجها الرجل غير الناصب ولا العارف؟ فقال: غيره احب الي منه . (وسائل، ج 20 ، ص 559 ، باب 11 از ابواب ما يحرم بالکفر، ح 11). استدلال کنندگان به اين روايت گفته اند: از استعمال کلمه احب معلوم مي شود که ماده حب، هم در مقصل و هم در مقصل عليه موجود بوده ليکن مقصل نسبت به مقصل عليه ترجيح دارد، و اين بدان معناست که مقصل عليه ( غير ناصبي که عارف نيست) نيز محبوب ا ست، گرچه محبوبيت او در حد مقصل ( عارف) نيست بنابراين، ازدواج با عمده اهل تسنن که ناصبي نيستند و نسب به ائمه عليهم السلام نيز معرفت ندارند، خالي از اشکال خواهد بود، و مفاد اين روايت، معارض رواياتي است که دلالت بر حرمت ازدواج با مخالفين دارد. صاحب حدائق در اشکال به استدلال مذکور مي فرمايد: استعمال افعل التفضيل اختصاص به مواردي ندارد که ماده هم در مقصل و هم در مقصل عليه موجود باشد، بلکه درموارد زيادي بودن آنکه ماده در مقصل عليه موجود باشد به کار رفته است ، به عنوان مثال: در روايت هاي متعدد، نکاح يهوديه و نصرانيه برناصبه ترجيح داده شده در حالي که مي دانيم ازدواج با ناصبه نه تنها فضيلتي ندارد بلکه جايز نيست.


    4-استدلال مسالک به صحيحه عبدالله بن سنان براي جواز ازدواج مخالفين و اشکال صاحب حدائق به اين استدلال را بيان کنيد.


    محمد بن الحسن باسناده عن الحسين بن سعيد عد النضر بن سويد عن عبدالله بن سنان . قال: سألت اباعدالله... بم يکون الرجل مسلما تحل مناکحته و موارثقه و بم يحرم دمه؟ قال: يحرم دمه بالاسلام اذا ظهر و تحل مناکحه (وسائل ، ج 20، ص 554، باب 10، از ابواب ما يرم بالکفرح 17)مرحوم شيخ ثاني مي فرمايد: اين روايت اصح ما في الباب سندا و اظهر دلالته است و از آن استفاده مي شود: خون مخالفين محفوظ، و ازدواج با آنها صحيح است و ارث نيز مي برند. بنابراين، مفاد آن معارض روايايتي است که دلالت بر حرمت ازدواج با آنها دارد. صاحب حدائق به فرمايش شهيد ثاني پاسخ مي دهند که اولا: اينکه صحيحه عبدالله بن سنان را اصح ما في الباب سندا خوانده اند مطلب دوستي نيست . زيرا در ميان روايات زيادي که در مورد ا ين مسأله وارده شده که ما برخي از آنها را نقل کرده و بعضي را نقل نکرده ايم روايايت وجوددارد که در چه اعتبار و صحت سند آنها کمتر از صحت سند روايت عبدالله بن سنان نمي باشد. بلي فرمايش ايشان نسبت به چند روايتي که خودشان نقل کرده و مدعي شده اند که براي قول به حرمت، جز آنها روايتي وجودندارد، صحيح مي باشد. ثانيا: نه تنها دلالت روايت بر مدعاي ايشان اظهر از ساير روايات نيست بلکه دلالت بر عکس مدعاي ايشان دارد. زيرا با اينکه سؤال راوي درباره معنا و حقيقت اسلام است و مي پرسد : تحقق اسلام به چيست و انسان به چه چيز مسلمان مي شود تا مثلا خونش حفظ شود و نکاهش جايز گردد. و در واقع مي خواهد بفهمد آيا کسي که با ولايت ائمه عليهم السلام مخالفت مي کند مسلمان است يا نه؟ امام عليه السلام به جاي جواب اين سؤال و بيان اسباب حصول اسلام، پاسخ مي دهند: هنگامي که اسلام ظاهر شود خونش محفوظ و نکاحش حلال مي گردد از خود داري امام عليه السلام از پاسخ صريح به سائل مي توان نتيجه گرفته که آن حضرت درمقام تقيه بوده اند و نخواسته اند معيار اسلام و مسلمان نبودن اهل سنت را صريحا بيان فرمايند بنابراين، روايت عبدالله بن سنان نيز به تنها معارض روايات دال بر حرمت نيست بلکه خود از ادله حرمت محسوب مي گردد.


    5-نظر استاد مدظله را درباره دو روايت (1) عبدالله بن سنان (2) و معلي بن خنيس بيان نمايئد.



    6-(وسائل، ج 29 ، ص 132، باب 68 از ابواب قصاص في النفس، ج 3و2).



    7-(وسائل، ج 29، ص 132، باب 68 از ابواب قصاص في النفس ، ج 3و2)


    اين دو روايت علاوه بر اشکال سندي، از نظر متن نيز مقبول نمي باشد ، زيرا در سند روايت عبدالله بن سنان، ابراهيم بن اسحقا احمري واقع شده که موردتضعيف همگان است . عبدالله بن حماد نيز خالي از اشکال نيست . در سند روايت معلي بن خنيس نيز محمد بن علي واقع شده که ابوسمينه محمد ب بن علي کوفي است ، و او را نيز همه تضعيف کرده اند متن هر دو روايت نيز بر خلاف مسلمات است . زيرا اولا بر حسب لغت، ناصب به کسي گفته مي شود که مخالف اميرالمومنين عليه السلام است ثانيا گرچه در ميان مسلممين هيچ کس با شخص پيامبر اکرم (ص) به حسب ظاهر دشمن نبوده ، ليکن آل پيامبر صلوات الله عليهم داراي دشمنان زيادي بوده اند که واقفه، ناووسيه، و خوارج که اصطلاحا به آنها ناصبي گفته مي شود و با حضرت امير عليه السلام جنگ کرده اند از آن جمله اند ثالثا: روايات فراواني درباره دشمنان ال پيامبر وارد شده که نادرستي مفاد دو روايت مذکور را به اثبات مي رساند.


  •   خودآزمایی
  • 1 - منظور از ناصبي به نظر برخي از متأخرين و به نظر استاد چيست و ازدواج مؤمنه با مرد ناصبي چه حکمي دارد؟
    2 - چگونه مي توان از طريق ضرورت حرمت ازدواج با نواصب، حرمت ازدواج با ساير فرقه هاي اهل سنت را اثبات کرد؟
    3 - استدلال صاحب حدائق به روايت محمد بن علي بن عيسي طلحي و روايت فضيل بن يسار براي حرمت ازدواج مؤمنه با مخالف(نواصب و ساير فرقه هاي اهل سنت)را بيان کنيد؟
    4 - نحوهء استدلال قائلين به جواز ازدواج مؤمنه با مخالف غير ناصبي، به روايت فضيل بن يسار چگونه است؟
    5 - چرا به نظر صاحب حدائق روايت فضيل بن يسار بر جواز ازدواج مؤمنه با مخالف غير ناصبي دلالت ندارد؟
    6 - نحوه استدلال شهيد ثاني در مسالک به صحيحه عبدالله بن سنان را براي جواز ازدواج مؤمنه با مخالف،بيان کنيد؟
    7 - ايراد صاحب حدائق به اين استدلال شهيد ثاني چيست؟
    8 - نحوه استدلال قائلين به حرمت ازدواج مؤمنه با مخالف، به روايت زراره چگونه است و بگوييد صاحب مسالک به اين استدلال چه ايرادي دارد؟
    9 - جواب صاحب حدائق به ايراد صاحب مسالک را بيان کنيد؟
    10 - قائلين به حرمت ازدواج مؤمنه با مخالف چگونه به روايت عبدالله بن سنان استدلال مي کنند؟
    11 - ايراد صاحب مسالک به اين استدلال و پاسخ صاحب حدائق به اين ايراد را بيان کنيد؟
    12 - اشکالات سندي و دلالي استاد به روايت عبدالله بن سنان و روايت معلي بن خنيس چيست؟
  •   تمرین
  • 1 - ناصبي به چه کسي اطلاق مي شود؟
    2 - اينکه حرمت ازدواج با ناصبي از ضروريات است يعني چه؟
    3 - ضروريات فقه به چه چيزهايي اطلاق مي شود و با ضروريات چه فرقي دارد؟
    4 - مستضعفين اعتقادي به چه کساني اطلاق مي شود و حکمشان در دنيا و آخرت چيست؟
    5 - تقديم جيت وو طاغوت بر حضرت علي (ع) يعني چه و به چه کساني چست و طاغوت اطلاق مي شود؟
  •   طرح تحقیقاتی
  • 1 - بررسي ادله حرمت ازدواج با مخالفين .
    2 - حرمت ازدواج با ناصبي در روايات
    3 - مواضع تقيه و شرائط حمل روايت بر تقيه.