شنبه 29 ارديبهشت 1403 - 8 ذيقعده 1445 - 18 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب نکاح (آیت الله مکارم شیرازی )
>
جلسه 344
متن
تاريخ:1381/3/22
موضوع بحث:احكام نكاح
نام استاد:حضرت آيت الله مكارم شيرازى
مكان:مسجد اعظم قم
بسم الله الرّحمان الرّحيم و به نستعين و صل الله على سيدنا محمد و على آل الطّيبين الطّاهرين المعصومين لا صيمابقية الله المنتظر ارواحنا له الفدا و لا حول و لا قوة الاّ بالله العلى العظيم.
امروز آخرين روز تحصيلى امسال است. و روز چهارشنبه و حديث اخلاقيمان را بخوانيم و بعد بحث گذشته را انشاءالله تكميل كنيم. عن الصّادق (ع) امام صادق (ع) اين حديث را فرموده است و مرحوم محقق قمى در سفينة البحار درمادّه فسد اين حديث را نقل كرده است. اعظم الفساد عن يرزا العبد بالغفلت عن الله و هذا الفساد يتولّد من طول العملو الحرص و الكبر امام صادق (ع) مطابق اين حديث مىفرمايد بالاترين فساد غافل شدن از خدا است. انسانى كه ازخدا غافل شد، همه كار انجام مىدهد. چون آن قوّه مانعه و رابعه خوف عن الله و مراقبت الله است. وقتى انسان ازخدا غافل شد، آلوده هر گناهى ممكن است بشود. و لذا امام فرمود اعظم الفساد. بالاترين فساد. بعد مىفرمايد اينفساد يكى از سه تا سرچشمه دارد. عاملش يا طول عمل است، يا حرص است، يا كبر. آدمى كه داراى طول عمل استبه هر جا مىرسد پنجه به يك جاى بالاترى مىاندازد. دعا مىكند شب قدر خدايا يك خانه صد مترى به من بده ديگرهيچ انتظارى ندارم از تو. وقتى به آن مىرسد پنجه بالاتر مىاندازد. تمام اقساط را داده است. تمام قرض و قولهها تمامشده است. مىگويد خوب چه فايده؟ فردا بچّهها بزرگ مىشوند. داماد مىشوند. عروس مىشوند. اينها احتياجدارند. خانه بايد دو برابر اين بشود. سه طبقه باشد. براى هر كدامشان جايى باشد. فردا به آن مىرسد. بعد مىگويداينها چه فايده دارد؟ اينها كافى نيست. انسان بايد اتومبيل سوارى داشته باشد. وسائل منزل داشته باشد. آينده بچّههارا بايد تأمين كنيم. خوب ما فردا سرمان را گذاشتيم زمين و از دنيا رفتيم، چه كسى اينها را اداره مىكند. يك مستقلّاتىبايد تهيّه كرد. مال الاجارهاى بايد داشته باشد كه اينها را اداره بكند. خلاصه هفت اقليم ار بگيرد پادشاه همچنان در بنداقليمى ديگر. خوب اگر وقتى طول عمل بر انسان مسلّط شد، ديگر جايى در مغزش نمىماند براى خدا. غفلت زاييدهطول عمل است. تمام نيروها قربانى طول عمل مىشود. تمام جان و مغز و فكر و قلب او را پر مىكند، ديگر محلّىبراى خدا باقى نمىماند. و هكذا حرص. هر چه دارد باز قانع نيست. طول عمل نسبت به آينده است. حرص نسبت بهحال است. الان هم كمش است. و اين آدم حريص تمام نيروهايش براى جلب منافع براى شخص خودش مصرفمىشود. توى قلب او جايى براى خدا نيست و آدم متكبّر مانند قارون است كه در ذيل همين حديث هم اشاره بهداستان قارون شده است. وقتى به او گفتند...فى...الله الدّار الآخره آن چه خداوند به تو داده است اين را وسيله آخرتقرار بده، از جمهله عاطاك بدش آمد. خدا به من داده است؟ انّما اوعطيته على علمٍ عندى. مديريت و علم و دانش ودرايت و لياقت خودم بوده است كه اينها را به دست آوردم...عاطاك الله خدا به تو داده است؟ انّما اوعطيته على علمٍعندى. خودم براى خودم، چرا ديگران نمىتوانند؟ مديريت ندارند. لياقت ندارند. يا آدم متكبّر خودش را مالك همهچيز و رازق خودش و همه چيز مىداند. ديگر جايى براى خدا در قلب او نيست. اعظم الفساد ان يرزا العبد بالغفلة عنالله. مىگويد اين غفلت ناشى از طول عمل و حرص و كبر مىشود. خوب در اين باره سخن بسيار است. من مىخواهمدو نكته را در اين جا بيان كنم.
نكته اول اين است كه برنامههايى است كه اين اعظم الفساد را ايجاد كنند. يعنى غفلت عن الله را فراهم كنند. يكدستهايى در كار است كه آن چنان سرگرمىهاى ناسالم بيافرينند كه مخصوصاً نسل جوان از خدا غافل بشود. و آنوقت اعظم الفساد بشود. چند روز قبل يكى از مسئولين شهر به من مراجعه كرد و گفت ما يك مقدار وسائل فسادى كهدر اختيار جوانان اكثريتشان بين 15 سال و 25 سال قرار دادهاند اينها را به دست آوردهايم. دلمان مىخواهد شما همببينيد. من اول مايل نبودم و وقت نداشتم. بعد ديدم كه نه. مثل اين كه مسئوليتى داريم. جايى بود آن جا به صورتنمايشگاه محرمانه كسى نبود. ما رفتيم نگاه كرديم. ديديم سه تا تشكيلات در آن جا جمع شده است. در همين شهر قم.تا ببينيد چه دستهايى در كار است و حتّى اين مركز علم و دانش و تقوا و...اهل بيت را هدف قرار داده است. يك سرىقوطيهاى شراب بود. زياد. اين براى افرادى كه متوسّط الحال هستند. شيشههاى گران قيمت بزرگ براى افرادى كهبيشتر امكانات دارند. دبّههاى شراب...براى اين كه به افرادى كه مىخواهند خورده فروشى بكنند صف كشيده بود.يك طرف موادّ مخدّر بود. بسته بندىهاى مفصّل. و از همه بدتر يك طرف چند هزار سى دىهاى فيلمهاى بسيارمستهجن. چند ثانيهاش را براى ما نشان دادند بس بود. چند ثانيه. و گفتند يكى از اين چند هزار تا كافى است كه يكخانواده را فاسد و منحرف بكند. و از همه مهمتر اين است كه سؤال كرديم اينها به چه قيمت فروخته مىشود مثلاً.گفتند اگر سى دى قرآن بخواهيد در بازار بخريد هفتصد، هفتصد و پنجاه تومان است. امّا اينها سى دى كيفيّت بالا يكجلد پلاستيك ضدّ آب، مجهّز به دويست و پنجاه تومان مىدهند. يعنى هر يك دانه پانصد تومان سوبسيد دادهمىشود. سؤال؟ چه كسى اين سوبسيد را مىدهد؟ نبايد همه ما فكر كنيم؟ نبايد همه مسئولين فكر كنند؟ چه كسى اينتفاوت را مىدهد؟ چه كسى اين خرج را سخاوتمندانه مىكند؟ تازه مىگفتند اين خرج اين است كه از بنادر به اين جابرسد. و الاّ در بنادر مجّانى هم مىدهند. چه كسى مجّانى مىدهد؟ آيا جز اين است كه بنا است اين سرگرمىها و گاهىشراب و گاهى موادّ مخدّر و گاهى وسائل فاسد و مفسد در اختيار جوان و نوجوان و دختر و پسر بگذارند. همه اينها راگرفتار غفلت عن الله و اعظم الفساد كنند. وقتى اينها گرفتار شدند، مملكت بى دفاع مىشود. چون مدافع مذهبىهاهستند. پاكها هستند. كدام آلوده است كه برود در مقابل دشمن سينه سپر كند؟ افتخار به شهادت كند. كدام خانوادهآلوده است كه اگر بچّهشان شهيد بشود خوشحال مىشوند؟ اصلاً كدامشان اجازه مىدهند بچّهشان ميدان برود؟مملكت بى دفاع مىشود. برادرها دو دو تا چهار تا واضح و روشن است. من نمىدانم با اين روشنى چرا غافل هستيد؟من مىگويم در اين شرايط يهودى هم بايد دلش بسوزد. نصرانى هم دلش بسوزد. مسيحى هم دلش بسوزد. اگر اينجوانان ما را مسلمان غير مسلمان فاسد كردند، مملكت بى دفاع مىشود. با يك حمله مىتوانند مملكت را بگيرند.برنامه هم همين برنامه است. چرا غافل هستيم؟ خواب هستيم.
در كنار اين سه برنامه يك برنامه چهارمى هم به دست بعضى از مسئولينردههاى متوسّط و پايين دارد اجرا مىشود. آنها هم مزيد بر علّت. مجالسىكه گرفته مىشود به نام تفريحات كه نمونههايش را شنيديد در تهران گرفتند ودر كاشان و در شيراز و در مشهد در اين مجالس دختر و پسر چه وضعى.خودمان هم داريم دامن مىزنيم. در يكى از شهرستانها در يكى از اينمجالس مسئول انتظامى يك آدم خيلى متديّنى بود. گفت ما وقتى ديديم كهخيلى شورشان را در آوردند يك عدّهاى از آنها را گرفتيم. بچّههاى جوانى راگرفتيم مست بودند. وقتى كه به هوش آمدند و با آنها صحبت كرديم، گفتاولين بار بود كه ما شراب خورديم در اين جا. اولين بار بود. آن وقت مملكتبه كجا مىرود با اين وضع. آخرين آرزوى خارجىها اين است كه جوانانفلسطين و انتفاضه آلوده اين چيزها بشوند. ديگر غمى ندارند. الان بزرگترينغمشان همان انتفاضه و جوانان مذهبى هستند. آخرين آرزوى اسرائيل ايناست كه جوانان جنوب لبنان را بتواند آلوده كند. و آخرين آرزوى دشمنانايران اين است كه جوانان ايران از اين حال و هوايى كه هستند در بيايند.جوان آلوده هشت سال بجنگد؟ باز هم مقاومت كند؟ هشت ساعت همنمىجنگد. ما سالگرد امام را گرفتيم. قدس السرّه الشّريف. امّا هيچ فكركرديم كه امام چه كار كرد در اين مملكت؟ امام يك انقلاب ارزشهايى بهوجود آورد. يعنى ارزشهاى طاغوتى را مبدّل به ارزشهاى اسلامى كرد. و دنيارا در حيرت فرو برد. چنان قوّت و قدرتى به اين جوانان داد كه همهشاندست به دست هم دادند و پشتيبان عراق بودند و همه مىدانند و خودشانهم اعتراف دارند، نتوانستند كارى بكنند. سالگرد رحلت امام را مردم خيلىبا شكوه برگزار كردند. آفرين بر اين مردم. در اين شرايط اينها خيلى اثر دارد.ولى بايد روى اين هم فكر كرد كه آيا سالگرد را بگيريم در حالى كه ارزشهاىامام همه از بين برود. اين چه سالگردى خواهد شد. يك دكور مىشود. بايداينها را حفظ كرد. سرمايه خون شهدا است. اگر اين ارزشها از بين برود، شهيدبراى چه داديم؟ انقلاب را براى چه كرديم؟ عرض كردم انقلاب هيچ، شهيدهيچ، اسلام هيچ، مملكتمان بى دفاع مىشود. من باور نمىكنم آن كسى همكه مىگويد من مسلمان نيستم. ضدّ انقلاب هستم، اسلام را هم قبول ندارمبگويد من مملكتم را هم مىفروشم. اين را ديگر گمان نمىكنم كسى اعترافبكند. آلوده شدند جوانان يعنى فروختن استقلال كشور.
به هر حال اينها مسائلى است. ما به اندازه خودمان مشغول يك كارهايىهستيم. به مسئولين بگوييم، به غير مسئوليين بگوييم از طرقى. ولى همه بايديك فكرى بكنيم. و الاّ آينده،آينده تاريكى خواهيم داشت. برادران عزيز بههوش باشيد. ديگران را هم بگوييد به هوش باشند، در مقابل آنها شما اينتابستان بايد يك كارى انجام بدهيد. هر چه مىتوانيد از اين جوانها را جذبكنيد به برنامههاى مذهبى. برنامههاى قرآن، برنامههاى دعا، برنامههاىاردوهاى سالم، برنامههاى نهج البلاغه، برنامهها به هر عنوان از آن چنگالمفاسد بايد اينها را نجات داد.
سؤال؟ ما كه به سهم خودمان. من مسئول كسى نيستم. من گفتهام، مىگويم،اين جا مىگويم، در جرايد مىگويم، در مصاحبهها مىگويم، من نمىدانم.انشاء الله ديگران هم احساس مسئوليت بكنند. بگويند و نتيجههايى هم تا بهحال از همين حركتهاى محدود گرفتهايم. ولى خطر بيش از اين است.سيلابى است كه حركت كرده است و اين سيلاب اگر غافل بشويم همه چيزرا با خود خواهد برد. اين نه يك بحث سياسى است، نه يك بحث جنايىاست، نه يك بحث حزبى است. بحثى است كه استقلال اين مملكت وموجوديّت اين كشور، موجوديت نظام، موجوديت سرنوشت مردم به آنبسته است. اين يك واقعيّت است. به هر حال من از اين مسأله بگذرم. و برومآن بحث نكاح را تمامش كنيم. ببينيد ما امروز مسأله پنجم را تمامش مىكنيمانشاء الله. 4 تا مسأله بعد از آن است. فروع اين است. چيزى ندارد. مطالعهمىكنيد. ما انشاء الله سال آينده از مسأله نهم جمع بين اختين شروع مىكنيمكه اول مطلب است. و فكر مىكنم ما بتوانيم اول ماه رجب كه روز 18شهريور ماه است دوشنبه است مىتوانيم درس را شروع كنيم. ديگر ديرتر ازآن نمىشود. اگر حياتى باشد روز اول ماه رجب كه روز 18 شهريور ماه استو روز دوشنبه است، مىشود درس را انشاء الله شروع كرد. من تشكر هم ازهمه شما آقايان مىكنم. الان نگاه مىكنم مىبينم آقايان تا آن آخر نشستهاند.و چه دليلى داشت ما تعطيل مىكرديم با اين حضورى كه برادران عزيز دارندو از شما هم متشكّر هستيم. بحث در اين بود كه در باب زناى سابق ببينيم آياموجب حرمت محرّمات چهارگانه مصاهرت مىشود يا نمىشود. گفتيم دوگروه از اخبار است كه دو گروه در يك طرف، چهار گروه در يك طرفمجموعاً با هم در حال تعارض هستند. جمع بينهما ببينيم چيست؟ 4 طريقجمع ذكر كرديم. رفتيم سراغ طريق چهارم كه آخرين طريق جمع بود. و آنچيست؟ و آن است كه ما حمل بر كراهت كنيم. اين جمع يك جمع شناختهشده است. در ابواب عبادات، اطعمه، اشربه، مناكح، بيوع. اگر ببينند يكروايت يا چند روايت نهى مىكند. يك يا چند روايت اجازه مىدهد.مىگويند اجازه صريح در جواز است. نهى ظاهر در حرمت است. احتمالكراهت دارد. حمل مىكنيم ظاهر را بر نص و مىگوييم جوازٌ...كراهه.عكسش هم در مستحب است. اگر روايات بگوييد غسل الجمعه واجب.خوب ظاهر واجب است ديگر. يا بگويد افتعل. اغتسل للجمعه. امر كند...دروجوب دارد. امّا صريح نيست. قابل حمل بر استحباب است. در مقابل يكروايت بگويد ترك غسل الجمعه جايز. خوب جايز صريح در جواز است.آنى كه مىگويد واجب، احتمال مستحب و مؤكّد دارد. ولو خلاف ظاهر.جمع مىكنيم بينهما بالاستحباب. اين در همه ابواب فقه هست. جمع بيننص و ظاهر حمل بر استحباب، جمع بين نص و ظاهر حمل بر كراهت. مامىگوييم چرا اين جمع در اين جا مورد عنايت خيلى از بزرگان قرار نگرفتهاست؟ چرا؟ در حالى كه 5 تا مؤيد هم دارد. اساس بحث امروز ما اين پنج تامؤيد است.
و امّا مؤيد اول تعليلات است. اين تعليلاتى كه در روايات بود. لا يحرّمالحرام الحلال، آيا تعليل بايد تعبّدى باشد يا تعليل به يك امر عقدى باشد؟معمولاً تعليل به امر عقلى است. ما مىگوييم اگر تعليل به امر عقلى عاماست. هم زناى سابق را مىگيرد، هم زناى لاحق را. و اين كه خيال بشودسابق باشد، فعليّت ندارد، تقديرى است. لاحق باشد فعليّت دارد اشتباهاست. هر دو فعليّت است. اين فعليّت ايجاد نكاح است. اين فعليّت ادامهنكاح است. بنابراين چرا تعليل مختص بوده باشد؟ اگر تعليل را مختصكرديد به زناى بعد از لاحق، اين معنىاش اين است كه تعليل تعبّدى است.اگر حرام حلال را حرام نمىكند، خوب سابقاً هم نمىكند، لاحقاً همنمىكند. چرا فقط لاحقاً؟ اين تعبّد مىشود. در واقع اين مسأله مثل لا تنقضاليقين بالشّك است. شك يك چيز بى ارزشى است. يقين را از بين نمىبرد.لا تنقض اليقين بالشّك. حرام هم يك چيز بى ارزشى است. حلال را از بيننمىبرد. لا يحرّم الحرام الحلال. خوب زناى سابق باشد، لاحق باشد، چهفرقى مىكند؟
سؤال؟ حالا مىرسيم به عامّه. فعلاً داريم مؤيدات جمع عرفى را مىگوييم.جمع عرفى كارى به مرجّحات ندارد مخالفت و موافقت عامّه مال مرجّحاتاست.
بنابراين چون تعليل است. تعليل هم به امر عقلى است. تكرار مىكنم. اگراين تعليل را اختصاص به زناى لاحق بدهيد، تعليل تعبّدى مىشود. اگرتعليل عقلى است، بايد عام باشد. لاحق و سابق را هر دو شامل بشود. اينيك مؤيد خوب است. مؤيد دوم يك حديث است. حديثى است كه زراره ازامام باقر نقل كرده است. حديث 1 باب 4 است. قال ابو جعفر ان زنا رجلٌبامرئة ابيه او بجارية ابيه. فانّ ذالك لا يحرّمها على زوجها. خوب اينها زناىلاحق است. و لا يحرّم الجاريه على سيّدها. خوب اينها زناى لاحق است.كارى به آن نداريم. اين جا را دقت كنيد كه شاهد است. انّما يحرّم ذالك منهاذا عطى الجاريه و هى له حلال. چه قدر صريح است؟ يعنى اگر اين جاريهحلال باشد، زنا نباشد، اين باعث حرمت مىشود بر پدر. و الاّ زنا كه حراماست. فلا تحلّ تلك الجاريه. اين جاريهاى كه حلالاً وطيش بود، وطيشحلال بود، اگر وطى بكند، حلال نمىشود. لابنه و لا لابيه. با صراحتمىگويد بايد وطى حلال باشد تا باعث حرمت بشود. خوب جمع بين اينصريح با روايات سابقه اين است كه چه كار كنيم؟ بگوييم كه آنها كراهتدارد. حمل بر كراهت. و اى كاش اين حديث سندش صحيح بود. دلالت كهخيلى خوب است. سندش مشكل دارد. حالا محلّ بحث است. ولى مؤيدمىشود. سؤال؟ اگر بچّهاى به زنى حلالاً وطى كند، اين نسبت به پدرشعروس مىشود، نسبت به بچّهاش هم زن پدر مىشود. نسبت به بچّه اينآقاى واطى زن پدر است. نسبت به پدرش عروس است. بنابراين حراممىشود. امّا شرطش اين است كه وطى، وطى حلال باشد. اين يك موردمؤيد گردن كلفت خوبى مىشود. و الاّ مشكل سند اگر آن بود كه دليلمىشد.
و امّا مؤيد سوم. ما يك روايتى داريم كه مىگويد ملموسه اب يا ابن برديگرى حرام است. همين كه لمسش كند و مسحش كند حرام است.بعضىها هم فتوا دادند مطابقش. گفتند اگر پدر زنى را لمس كند عن شهوتٍبر پسر حرام است و بالعكس. منتهى بعضىها در كنيز گفتهاند. خوب اين كهمىگويد حرام است، با آن رواياتى كه مىگفت ما دون الدّخول عيبى ندارد،چه كارش مىكنيم؟ حمل بر كراهت مىكنيم. اين مىگويد ملموسه حراماست. آنها مىگويند ما دون الدّخول حلال است. لابد اين حرام را بايدبگوييد كراهت است. خوب اگر پاى كراهت به اين بحث باز شد، ما همحمل بر كراهت مىكنيم. حديث را آدرسش را بگويم. خوانديم. ديگرنمىخواهد بخوانيم. حديث 1 باب 9 بود كه خوانديم. كلمه مسحها دارد.اگر كسى بگويد مسحها كنايه از دخول است، اين شاهد و مؤيد ما نخواهدشد. امّا اگر ظاهرش را بگيرد و بگويد مسح همان لمس است كه فتوا همدادهاند بعضىها به آن. اگر آن باشد شاهد خوبى مىشود بر مسأله كراهت درما نحن فيه. بله. گفتم استعمال شده است. مسح استعمال شده است دردخول. بحث در اين است كه عند الاطلاق ظاهر در چيست. على كلّ حالٍمن على تقديرٍ گفتم.
و امّا چهارمين مؤيد همان روايت عمّه و خاله است. بالاخره يك معمّا است.آقايان فتوا مىدهند كه اگر به عمّه و خاله زنا بكند دختر خاله و عمّه بر اوحرام است. مشهور هم هست. شهرت قوى هم هست. در سر حد اجماع همهست. خوب اگر زناى سابق همه جا حرام باشد، ديگر عمّه و خاله چهصيغهاى دارد كه جدايش كنيم؟ چرا جدا كردن؟ اين چه خصوصيتى دارد؟شدّت. يعنى فقها دنبال شدّت حرمت هستند. در حالى كه فقه حرام و حلالرا مىگويد. شدّت و غلظت را خيلى بحث نمىكند. چرا عمّه و خاله فقط دربعضى از فتاوا آمده است؟ اين مؤيد اين مىشود كه معلوم مىشود ديگرانمطرح نبوده است. و اين عمّه و خاله بالخصوص است.
و امّا پنجمين مؤيد ما تعبيرات قرآن است. قرآن مىگويد و حلائل ابنائكم.حلائل ابنا بر شما حرام است. شما مىگوييد زنا هم باشد زناى ابنا، آن همحرام است. ظاهر حلائل اين است كه حلال شده باشد. وطى حلال. شما كهمىگوييد وطى حرام هم باعث محرميّت است. اگر وطى حرام باعثمحرميّت باشد، وطى حرام پسر سبب محرميّت بر پدر بشود، تعبير بهحلائل ابنا يعنى چه؟ آيا مىتوانيم ما بگوييم فتواى مسلّم ائمّه هدى اينبوده است كه زناى سابق موجب حرام است. امّا حلائل ابنا قرآن مىگويد.روى كلمه حلائل تكيه كرده است. چرا؟ از اينها معلوم مىشود كه شارعمقدّس زنا را يك مرحله نازله از وطى مباح دانسته است و يك كراهتى برايشقائل شده است. يعنى يك شباهتى دارد اين زنا با آن نكاح. ولى يك شباهتنازلهاى هست. و به همين دليل كراهت هم هست. الحاق الزّنا
سؤال؟ آن يك بحث ديگرى است. آن اصلاً يك حرمت جداگانهاى است. ماداريم محرّمات نكاح را داريم ذكر مىكنيم. زنان محرّمه كه در آيه 23 سورهنساء آمده است. آن مسأله لواط و اينها آن اصلاً ربطى به اين مسأله ندارد. آنهمجنسگرايى است. ما داريم اين محرّمات را مىگوييم. ما مىگوييم درقرآن مىگويد و ربائبكم الّاتى فى حجوركم من نسائكم چرا من نسائكممىگويد؟ بايد مزنىّ بها هم بگويد. چرا حلائل ابنائكم مىگويد؟ مزنىّ بها راهم بايد بگويد. تكيه بر نساء، تكيه بر حلائل اينها مؤيد اين است كه زناىسابق باعث حرمت نمىشود. چون شباهتكى دارد، شارع آمده است يكحكم كراهتى بر آن جارى كرده است. بنابراين فتواى ما اين شد كه موجبحرمت نمىشود. و صل الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين. از شماالتماس دعا. سعى كنيد براى خودتان يك برنامهاى داشته باشيد. اگر برنامهنداشته باشيد تمام وقتتان به هدر خواهد رفت.
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...