شنبه 29 ارديبهشت 1403 - 8 ذيقعده 1445 - 18 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب نکاح (آیت الله مکارم شیرازی )
>
جلسه 340
متن
تاريخ:1381/3/18
موضوع بحث:احكام نكاح
نام استاد:حضرت آيت الله مكارم شيرازى
مكان:مسجد اعظم قم
بسم الله الرّحمان الرّحيم و به نستعين و صل الله على سيدنا محمد و على آل الطّيبين الطّاهرين المعصومين لا صيمابقية الله المنتظر ارواحنا له الفدا و لا حول و لا قوة الاّ بالله العلى العظيم.
بحث در مسأله پنجم از مسائل محرّمات نكاح بالمصاهره بود. گفتيم مسأله متأسفانه بر اثر آلودگىهاى محيط و زمانزياد مورد ابتلا واقع شده است و آن اين است كه اين 4 قسمى كه ما براى محرّمات بالمصاهره ذكر كرديم، زوجه پدر وزوجه فرزند و همچنين مادر همسر و دختر همسر اينها در صورتى كه به واسطه نكاح حلال يعنى وطى حلال و نكاح وملك يمين باشد. اين 4 نوع مصاهرت جارى است.
امّا اگر با وطى شبهه يا با زنا حاصل بشود آيا مزنى بهاى اب براى ابن حرام است؟ مزنى بهاى ابن براى اب حرام است؟و دختر مزنى بها حرام است؟ مادر مزنى بها حرام است. يا با وطى به شبهه اين احكام جارى مىشود يا نمىشود. دراين مسأله بايد گفت كه اقوال عامّه و خاصّه كاملاً در اين مسأله مختلف است. هم در ميان عامّه قول به حرمت داريم وقول به حلّيت، هم در ميان خاصّه قول به حرمت و قول به حلّيت داريم. ولى بعضى معتقد هستند شهرت هم در عامّه،هم در خاصّه بر حرمت است. يعنى مشهور فتاواى عامّه اين است كه از طريق زنا هم نشر حرمت در اين موارد اربعهمىشود. مشهور خاصّه، مشهور عامّه بر اين است. ولى چنان نيست كه قول مخالف هم شاز باشد.
سؤال؟ زوجه پدر، زوجه فرزند، مادر همسر، دختر همسر اين اربعه است. خوب در اين جا ما نقل اقوال مىكرديم. يكتكّهاى من از كلام تذكره را خواندم و گفتم تذكره در اين مسأله خوب وارد شده است. مرحوم علاّمه در تذكره مىگويدوطى سه گونه است.
اول وطى حلال است كه از طريق نكاح حاصل مىشود يا از طريق ملك يمين يا تحليل. اين كه مسلّماً باعث نشرحرمت در اين چهار مورد مىشود.
بعد مىگويد وطى به شبهه است. در وطى به شبهه هم ايشان ادّعاى اجماع مىكند كه آن هم نشر حرمت مىشود. امّاوطى حرام يعنى زنا آن چه حكمى دارد. اقوال را نقل كنم. كلام مرحوم علاّمه در اين جا به اين شرح است. ايشان گفتيمكه سه رقم مىكند تا مىرسد به الثّالث الزّنا. چون عبارت طولانى است قريب يك صفحه است من خلاصهاش رامىگويم. مىگويد زنا كه...در تحريم است، اين دو حالت دارد. يك وقت سابق بر عقد است. يك وقت لاحق است. اگرلاحق بوده باشد نشر حرمت نمىشود. يعنى...كسى با مادر امّ الزّوجه زنا كند همسرش حرام نمىشود. حرمت نشرنمىكند. يا مثلاً اگر اب به زوجه ابن زنا كند، نشر حرمت به ابن نمىشود. اگر ابن به زوجه اب زنا كند نشر حرمتنمىشود. بعد از نكاح نشر حرمت نمىشود. صحبت به اين است كه قبلش چه طور؟ در صورتيكه قبل بوده باشد آياآن محرّمات چهارگانه حاصل مىشود يا نمىشود؟ ايشان مىگويد بعضى علماى ما قائل به تحريم شدند. الانمىخوانيم صاحب جواهر از سى تا كتاب فقهى نقل مىكند حرمت را. حدود سى تا. بعضى علمائنا نيستند. خيلى ازعلماى ما قائل به تحريم شدند. ازعامّه هم گروهى را نقل مىكند امران ابن حصين، حصن بصرى، عطا، طاووس،مجاهد، شعبى، نخعى، صعرى، احمد، اسحاق، اصحاب الرّاى، حنيفىها ابو حنيفه و يارانش اينها قائل به حرمتشدند. و جماعتى را نقل مىكند كه قائل به حرمت نيستند. از جمله عامّه نقل از على (ع) كردند عدم حرمت را از ابنعبّاس و از تابعين هم زهرى، سعيد ابن مصيب، ربيعه، مالك، ابو سعر، شافعى. خوب معلوم شد كه هم قائلين بهحرمت در ميان عامّه زياد هستند، هم قائلين به حلّيت زياد هستند. ولى شهرت در ميان عامّه بر حرمت است. در ميانخاصّه هم كلام جواهر را من خلاصه نقل مىكنم. مرحوم صاحب جواهر آدرس تذكره را كه نقل كردم خدمتتان. بله؟جلد 2، چاپ قديم، صفحه 631.
و امّا جواهر جلد 29، صفحه 368 ايشان نقل مىكند. اول مىگويد حرمت مشهور است. و موافق اكثر است. و به طورمستفيذ نقل از اكثر شده است. بعد نقل مىكند از حدود سى كتاب از قدما و متوسطين و متأخرين كه اينها قائل بهحرمت هستند. ثمّ قال امّ القول الآخر. دقت كنيد كه اين هم كم طرفدار ندارد. امّ القول الآخر...الجواز فهو خيرت الفقيه.من لا يحضر الفقيه و المقنعه و المسائل النّاصريه و المراسم و السّرائر و النّافع و الارشاد و كشف الرّموز تا اين جا كهمىرسد مىفرمايد و لم نعرف غيرهم. غير اينها ديگر نيست. خوب اينها هم كم نبود. اينها در واقع از 9 كتاب نقل كردهبودند. و لم نعرف غيرهم. بعد نقل مىكند از مرحوم سيد مرتضى كه در كتاب ناصريات ادعاى اجماع كرده است. ومىگويد و هذا قريب صاحب جواهر مىگويد و هذا قريبٌ يعنى ادعاى اجماعى كه سيد مرتضى در كتاب ناصرياتكرده است از ابن ادريس هم نقل مىكند كه گفته است اين مشهور است. آن هم مىگويدن غريب است. شهرتى ندارد.شهرت بر خلاف است. شهرت بر حرمت است.
بعد يك جملهاى صاحب جواهر در آخر كلامش دارد. من اين جمله را بگويم و بحث نقل اقوال را تمام كنم. در آخركلامش مىفرمايد معظم اصحابنا المتقدمين على التّحريم. و امّ المتأخّرون فكاد يكون اجماعاً منهم. يعنى متأخريناجماع را بر چه دارند؟ بر حرمت. من يك جمع بندى كنم. عرض كردم اين مسأله متأسفانه محل ابتلا است. خود ما همقائل به حرمت هستيم. لذا با دقت پيش مىرويم. جمع بندى اقوال اين شد كه مشهور ميان عامّه حرمت است. امّاقائلين به مخالفت هم حلّيت شاز نيستند. جماعت كثيرهاى هستند. مشهور اصحاب ما هم حرمت است. امّا قائلين بهحلّيت شاز نيستند. ولذا مرحوم سيد در عروه وقتى مىرسد به اين مسأله مىگويد احوط حرمت است. بعد مىگويد لايبعد كه اقوا هم باشد. سؤال؟ اول احتياط مىكند. بعد مىگويد لا يبعد كه اقوا هم باشد. يعنى احتمال حرمت راتقويت مىكند صاحب عروه هم. امّا نه محكم. از طريق احتياط وارد مىشود. بعد تقويت مىكند حرمت را. سؤال؟حالا برسيم. مشكل روايات باب است. مشكل تعريف نيست. خوب برويم سراغ ادلّه. اقوال را فهميدم در مسألهچگونه است. سؤال؟ به آسانى نمىتواند مخالفت با حرمت كند. ولى اگر دليل هم داشتيم خيلى وحشتى هم نمىكنيماز قائل شدن به حلّيت. چون شاز نيست.
سؤال؟ حالا ببينيم. روايات مشكل ايجاد كرده است. و امّا دليل بر قول قائلين به حرمت دو دليل است. اول استدلال بهآيات قرآن كردند. همان آيه 23 سوره نساء. و لا تنكحوا ما نكح آبائكم. گفتند نكاح عام است. مرحوم طبرسى درمجمع البيان مىگويد نكاح دو معنى دارد. يطلق على العقد و يطلق على الوطى. و چون دو معنى دارد اين جا استعمالبر هر دو معنى مىشود. مفهوم عامّى دارد. نمىدانيم منظور ايشان استعمال لفظ در اكثر از معنى واحد است يا نه يكقدر جامع معنوى بين اينها مىگيرد. يك مفهومى كه مشترك باشد بين عقد و وطى. به هر حال ايشان مىگويد بعيدنيست كه هر دو را شامل بشود. پس هم نكاح صحيح...شريفه شامل مىشود و هم نكاح به معنى وطى نا مشروع.سؤال؟ وطى به شبهه، وطى نا مشروع همه را شامل مىشود. اين استدلالى است كه به آيه شريفه كردهاند. و لكنّالانصاف اين كه اين استدلال، استدلال ضعيفى است. چرا؟ اولاً در كتاب الله هر كجا نكاح است، به معنى عقد است.نكاح به معنى وطى در قرآن شايد نداريم. هيچ كجا و لفظ نكاح هم در قرآن خيلى به كار رفته است. شعيب كه مىگويدانّى اريد ان انكحك اهدت...مراد از نكاح عقد است. ازدواج است. يا و انكح الاياما منكم و الصّالحين من عبادكم وامائكم. انكحوا يعنى چه؟ يعنى عقد كنيد. فقط يك جا در آن جا مشكوك است. در مطلّقه ثلاث و لا تحلّوا له حتّىينكح الزّوجاً غيره. آن هم به معنى زنا نيست. آن به معنى عقدى است كه دخول هم در آن بشود. يعنى هر دو با هم.نكاح همراه دخول. و الاّ حتّى تنكح زوجاً يعنى اگر زنايى برود بدهد اين حلال مىشود؟ نمىشود. همان جا هم بهمعنى نكاح است. منتهى گفتند نكاح توأم با دخول است. سؤال؟ حالا آن را اگر كسى از آيه بفهمد هر دو با هم است.اگر از خارج بفهميم كه ديگر هيچ. ما كه مىگوييم از خارج مىفهميم. بنابراين اولاً نكاح در آيات قرآن ببينيد در همه جابه معنى عقد است. و احتمال اين كه به معنى زنا هم باشد، بسيار بعيد است. چطور مىشود بگوييم همه آيات قرآننكاح به معنى عقد است. امّا در اين يكى به معنى زنا هم هست. هذا اولاً. ثانياً توى خود همين آيه دليل بر ضدّ شمااست. و لا تنكحوا ما نكح آبائكم يعنى لا تزنوا...سؤال؟ مىدانم. وطى حلال يا حرام؟ اطلاق دارد. يعنى زنا هم نكنيد.به آن مزنى بهاى اب. يا نكاح اولى به معنى عقد صحيح است.
سؤال؟ نكاح اولى توى آيه به معنى چيست؟ اطلاق ندارد. به معنى ازدواج است. اين كه مسلّم است بين همه. نكاحاولى را محرمات نكاح دارد بيان مىكند. محرمات ابدى هيچ شكى در آن نكاح اولى نكاح به معنى زنا نيست. زنا باهيچ كسى نبايد كرد. آيه كه در مقام بيان حرمت زنا نيست. زنا كه با همه حرام است. نه مزنى بهاى اب. با همه زنا حراماست. آيه در بيان محرمات نكاح است. حرمت عليكم امهاتكم و اخواتكم و بناتكم و خالاتكم اينها چه را داردمىگويد؟ نكاح را مىگويد يا زنا را مىگويد؟ نكاح را مىگويد. بنابراين وقتى مىگويد و لا تنكحوا ما نكح آبائكم،تنكحوا اول نكاح به معنى عقد است. يعنى حرام است عقد كردند. آن وقت در يك عبارت تنكحوا اول به معنى عقداست، تنكحوا دوم به معنى زنا است. يا به معنى اعم است. اين خلاف سياق آيه است. سياق آيه اين است كه هر دونكاح در اين جمله يك معنا دارد. و لا تنكحوا يعنى لا تتزوّجوا ما نكح آبائكم يعنى من تزوّج آبائكم. پس بدون شك آيهبه معنى نكاح به معنى عقد است و زنا را شامل نمىشود. پس دو جواب ما ذكر كرديم. يك جواب استقرا در معنىنكاح، در آيات قرآن، جواب دوم اتحاد سياق در خود آيه. و از آن بدتر عجيب است آمدند به آيه امّهات و نسائكماستدلال بر حرمت كردند. مادر نسائكم. گفتند نساء زنا را هم شامل مىشود. نساء به معنى همسر است؟ يا به معنىمزنى بها است؟ نساء يعنى همسر. اين ديگر بدتر از آن است. آن ممكن بود كه كسى احتمال بدهد نكاح در لغت بهمعنى وطى است. حلال باشد يا حرام، اما اين كه نكاح و نسائكم...انّا شعتم اين نساء در اين جا به معنى همسر است.بنابراين و امّهات نسائكم يعنى مادر همسر. ربائبكم هم همين طور است. يعنى دختر همسر. نه دختر مزنى بها. فعلىهذا استدلال به آيات قرآن در زمينه حرمت آن عناوين اربعه در مورد زنا بسيار بسيار بعيد است. به آيات قرآن كارىنمىشود كرد. سؤال؟ حالا وطى به شبهه چون اجماعى است حالا زياد...آيه نمىگيرد. آيه وطى به شبهه را همنمىگيرد. آيه نكاح را مىگيرد فقط. برويم سراغ روايات. مهم روايات باب است. در وسائل 5 باب داريم كه رواياتش بهدرد اين بحث مىخورد. باب ششم و هفتم و هشتم و نهم و دهم. اين 5 باب است. منتهى مهم همان باب ششم استكه دوازده تا حديث دارد. شش تا از احاديث مىگويد حرام است، شش تا مىگويد حلال است. تقسيم مساوى شدهاست. اين باب ششم و باب هفتم در باب مادر رضاعى است. يعنى اگر كسى به زنى زنا كند مادر رضاعى و دختررضاعىاش حرام مىشود. وقتى مادر رضاعى و دختر رضاعى حرام بشود، نسبى به طريق اولى است. ولو مال بابرضاع است، امّا قياس اولويت در باب نسب هم مىتوانيم بگوييم. باب هشتم درباره زناى لاحق عقد است. مىگويداگر بعد از عقد زنا بشود، نشر حرمت نمىشود. قبلش نشر حرمت مىشود. تمام اين روايات مفهوم دارد. وقتى مىگويدبعد از عقد حرام نمىشود، لانّ الحرام لا يفسد الحلال، حرام حلال خدا را حرام نمىكند، مفهومش اين است كه قبل ازعقد باشد موجب حرمت مىشود. باب نهم و دهم را من بعد شرح مىدهم. برويم سراغ باب ششم.
سؤال؟ مقام احتراز است. من يك اجمالى گفتم از اين 5 باب تا برسيم و بخوانيم. امّا باب ششم شش تا روايت كهدلالت دارد بر حرمت. 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 8. اين 6 تا همه حرمت را مىگويد. ضمناً دقت كنيد بعضى از اينها هر 4 تا رانمىگويد. يكى را مىگويد. كه ما در آخر كار روى جمع بندى كه داريم عدم قول به فسخى كه هست،... مىدهيم. ازيك مورد از عناوين چهارگانه باب مصاهرت بقيه را هم...مىدهيم. و امّا حديث 1. در اين احاديث روايات معتبره همزياد است. متضافر هم هست. معمولٌ بهاى مشهور هم هست. جهت حجّيت سندش كم و كثرى ندارد. مهم آن مسألهجمع دلالى است كه بعد به آن مىرسيم به آن. و الاّ از نظر سند معتبر است. هر دو. روايت اولى كه سندش معتبر استعن بريد الاجلى فى حديثٍ قال سألت ابا جعفر (ع) عن قول رسول الله (ص). ببخشيند من اقوال را عوضى آوردم.باب ششم از مصاهرت.
حديث 1. اين حديث محمد ابن مسلم است و سند صحيح است. ان احدهما انّه سئل ان الرّجل يفجر بالمرئه فجور بهمرئه كرد. ايتزوج بالبنتها؟ دخترش را مىتواند بگيرد بعداً؟ قال لا. صريح فرمودند نه.
حديث 2 عن عيسى ابن القاسم. قال سألت ابا عبد الله عن رجلٍ باشر امرئتاً و قبّل مباشرت در اين جا به معنى ملاعبهاست و قبّل تقبيل غير انّه لم يفضع اليها. غير انّه لم يفضع اليها يعنى چه؟ يعنى دخولى حاصل نشد. ثمّ تزوّج ابنتها. اينهم مال ابنه است. رفت دخترش را گرفت. فقال، قضيه شرطيه. ان لم يكن افضاع الى الام فلا بعث. اگر دخولى نباشدعيب ندارد. خود حضرت مفهومش هم فرمود و ان كان افضاع فلا يتزوّج ابنتها. اگر دخولى حاصل شده است، ابنه رانگير.
حديث 3 منصور ابن حاذم كه حديث معتبر است. عن ابى عبد الله (ع) فى رجلٍ كان بينه و بين امرئتٍ فجور هليتزوژج ابنتها؟ آيا دخترش را مىتواند بگيرد؟ يك سؤالات مكرر. يك وقت خود امام مطلب را مىگويد، يك وقتسؤال مكرر مىشود. اين دليل بر اين است كه در آن عصر بنى اميّه و بنى عبّاس هم جامعه اسلامى به فساد كشيده شدهبود و اين فجورها كم نبوده است. فقال ان كان من قبلةٍ او شبهها. قُبلهاى بوده است، ملاعبهاى بوده است، فاليتزوّجابنتها و اليتزوّجها هى انشاء. اين يعنى چه؟ خود همان را كه زنا به او كرده است، همان را مىخواهد ازدواج كند. حرامنيست. با خود او هم مىتواند ازدواج كند. سؤال؟ نه. اگر دخول هم باشد اشكالى ندارد. اين ذيل جداى از صدر است.اين ذيل مطلقا يتزوّجها. على كلّ حالٍ اين جا مفهوم دارد. مىگويد اگر ملاعبهاى، قبلهاى باشد عيب ندارد.
حديث 4 مرسله است. عن بعض اصحابنا تا مىرسد عن منصور ابن حاذم مثله الاّ انّه قال فاليتزوّج ابنتها انشاء. آن امّهاداشت. اين ابنتها دارد. خوب اينها مفهوم دارد. كه اگر قبّهاى بوده باشد. ملاعبهاى بوده باشد عيبى ندارد. سؤال؟ نسخمختلف است. نسخ كتب روايى در اين حديث مختلف است. ذيلش هم دارد و ان كان جماعاً فلا يتزوّج ابنتها واليتزوّجها. خود مادر عيب دارد اگر جماعى هم دارد. ولى دخرتش نه.
حديث 5. اين حديث 5 را دقت كنيد. حديث معتبرى است كه مشتمل بر اعجازى هم از امام صادق (ع) است. عنبريد قال انّ رجلاً من اصحابنا تزوّج امرئتاً. با زنى ازدواج كرد. قد ضعم انّه كان يلاعب امّها فكر مىكند كه با مادر ملاعبهبوده است و يقبّلها من غير ان يكون افضاع اليها. دخولى نبوده است. رفته است ازدواج دختر كرده است. دخول با مادرنبوده است. قال فسئلت ابا عبد الله (ع) از امام صادق سؤال كردم. فقال لى كذب. دروغ مىگويد. اين دخول هم بودهاست. امام از يك خبر غيبى خبر دادبه ...فاليفارقهابه او بگو جدا بشود. قال فاخبرت رجل خبر دادم كه امام صادقفرمود دروغ مىگويد. جدا بشو از اين دختر و...ما دفع ذالك عن نفسه. انكار نكرد و خلّا سبيلها دختر را رها كرد. سؤال؟ما دفع ذالك. يعنى دفع نكرد. انكار نكرد. اگر امام گفته بود كذب مىگفتيد خوب از كجا؟ امّا وقتى به طرف رساندند،طرف انكار نكرد، رفت آن دختر را رها كرد. معلوم مىشود اين خبر غيبى امام صادق (ع) دقيقاً درست بوده است. منآخرى را هم عرض كنم. روايت 8 هم يك روايت كوتاهى است عن منصور ابن حاذم من احتمام مىدهم كه متحد بإے؛ّّروايت قبلى باشد. عن ابى عبد الله (ع) قال سألته عن رجلٍ فجر بامرئةٍ ايتزوّج ابنتها؟ قال ان كان قبلتاً او شبهها فلا بعثو ان كان الزّنا فلا. اين شش تا روايت يا پنج تا روايت اينها دلالت بر حرمت داشت. بقيه روايات را مطالعه كنيد در اينباب كه فردا انشاء الله الرّحمان بحث كنيم. و صل الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين.
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...