پنج شنبه 27 ارديبهشت 1403 - 6 ذيقعده 1445 - 16 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب حدود (آیت الله مکارم شیرازی )
>
جلسه 121
متن
بسم الله الرحمن الرحيم"
بحث در مقام اول، يعنى حرمت استمناء بود، كه در احاديث به چهار تعبير از آن تعبير شده بود. گاهى استمناء، و گاه خضخضه، و گاه "نكاح الانسان بنفسه"، و گاه دل. دلايلى از آيات و روايات آورديم كه قانع كننده بود و كافى بود. در اينجا ممكن است كه دليل سوم، يا مويد، براى اين معنا ذكر بشود از دليل عقل. بيانش اين است كه ما به يقين مىدانيم كه در اين عمل، يعنى در عمل استمناء، مضرات كثيرهاى است، كه در تمام وجود مبتلايان به آن ظاهر مىشود. در مسئله ضعف بصر، ضعف اعصاب، تشنج، كم شدن حافظه، از دست دادن قدرت اراده، و خلاصه در تمام روح و جسم انسان اثر مىگذارد. هم در قواى فكريه و عقلانيه اثر مخربى دارد، و هم در قواى جسميه انسان، اثر تخريبى دارد. و اين مطلب براى ما به تواتر از كسانى كه مبتلا بودهاند، ثابت شده است. به اعتبار اينكه ما در بعضى از كتابهايمان درباره اين مساءله بحثهايى داشتهايم و تبعا نامههاى زيادى براى ما آمد، از جوانانى كه مبتلا بودند. تمام آنها بالاتفاق شهادت مىدادند كه آثار سوء اين عمل را در تمام وجود خودشان ديدهاند. جوانى كه سال گذشته، جزء شاگردان ممتاز كلاس بوده، بعد از اعتياد و ابتلاء به اين عمل، جزء مردودين در امتحانات شده. «و بناء على ذل"، چون داراى مضرات كثيره است، ما گفتهايم كه: هر چيزى كه داراى ضرر كثير و قابل ملاحظهاى باشد، به حكم عقل حرام است. «ان قلت": جمعى از آگاهان و خبرا و اطباء، در كتابهايشان نوشتهاند كه اين، مطلقا ضررى ندارد، و اين ضرر بر اثر تلقين و خوفى كه براى جوانان حاصل مىشود، بوجود مىآيد. اگر آنها تلقين به خود نكنند و ما آنها را نترسانيم، اينها گرفتار اين مضرات نمىشوند. اين را، عدهاى ما ديدهايم كه در كتابهايشان نوشتهاند و در مطبوعات منعكس كردهاند. بنابر اين لعل اين مضراتى كه شما مىگوييد: واقعيت دارد، بر اثر همان تلقين و خوف و وحشتى است كه به آنها دست مىدهد و در اثر اين مسائل است. اينها را بالخصوص به صورت" ان قلت" درآوردم، كه مطمئنم بعضى از آقايان اين نوشتهها را ديدهاند، بعضى هم ممكن است در آينده اين مباحث را كه عنوان كنيد، اين گونه ادعاها را در مقابل شما بكنند كه آگاهان فهم، خبرا و اطبا كرارا چنين شهادتى دادهاند، البته بعضى از اطبا و بعضى از خبرا. و اين بعض، بيشتر آن خارجيها هستند كه در كتابهايشان نوشتهاند و بعضى از ناآگاهان ما هم بدون اينكه بحث را بررسى كافى داشته باشند روى حرفهاى آنها،
برمىدارند طوطى وار حرفهاى آنها را تكرار مىكنند. «قلنا": ما در جواب مىگوييم: جوانانى كه به ما اطلاع دادهاند و شهادت دادهاند نزد ما، كه بهترين سند همين جوانان هستند. خيلىهايشان مىگويند:ما اصلا آگاه نبوديم كه اين عمل بد است، حرام است، قبيح است، مضر است. وقتى كه ضررهايش پيدا شد، باخبر شديم. يعنى كسانى كه هيچ تقلينى به خودشان نكرده بودند و هيچ كسى هم آنها را نترسانده بود، و نه تحت تاءثير خوف و نه تلقين بودهاند. كرارا اين شهادت را به ما دادهاند و بهترين علم، علمى است كه حاصل از تجربه است. ما سندمان اين مبتلايانى بوده كه نامه براى ما نوشتهاند، با ما در تماس بودهاند، نه يكى، نه دو تا، نه ده تا، بسيار. براى ما به تواتر ثابت شده اين ضررها، و اينكه اين ضررها عليرغم جهل و بىاطلاعى و عدم تلقين حاصل شده است. حال اينها بيايند و اين ادعا را بكنند، ما به اين ادعاهايى كه بعضى از اطبا مىكنند واقعا بدبين هستيم. تصور مىكنيم كه سرچشمهاش، يك حركتهاى استعمارى باشد، كه بخواهند جوانان را آلوده كنند، به عنوان اينكه اين مسائل، مشكلى ندارد. نسل جوان هم وقتى آلوده اين مسائل شد، اراده و قدرت و قوت خود را از دست داد، براى سلطه بر آن جامعه راه هموار مىشود. ما واقعا به اين ادعاى آنها، جدا بدبين هستيم. و يا نه، بعضىهايشان مىخواهند مشترى براى خودشان پيدا كنند، مىدانند اگر جوانان بىبند و بار حرف آنها را بشنوند، جزء مشتريان آنها مىشوند، جزء طرفداران آنها مىشوند. در محيط بىبند و بارى دنياى امروز، طرفداران بىبند و بارى مشتريان زيادى دارند.
(سوال و پاسخ استاد): من آمار را نمىگويم، كه چند درصد ابتلا هست، ولى ابتلاى به اين مساءله كم نيست، حتى در ميان بچههاى خانوادههاى مذهبى متاءسفانه، و اين نوشتههاى مسموم اين بعضى از اين مفسدين غربى، اين دامن مىزند به اين مساءله و اين مساءله را افزايش مىدهد، و بايد شما برادران بيدار باشيد و اين توطئهها را خنثى بكنيد و اين جوانان معصوم را از چنگال بعضى از اين طبيب نمايان، رهايى بدهيد، نجات بدهيد. به هر حال سند ما، من به عنوان كسى كه خيلى از اين نامهها در آن مدتى كه مخصوصا آن مباحث نوشتههاى نشريه نسل جوان را، نامه فراوان مىآمد و هنوز هم بالاخره نامههايى در لابلاى نامهها در اين باره هست. به استناد اين نامههايى كه اين مبتلايان براى ما نوشتهاند، ما شك و ترديد نداريم، متواترا به ما نامه نوشتهاند كه اينها گرفتار عواقب سوء زيادى شدهاند، حتى آنهايى كه تلقين نكردهاند، حتى آنهايى كه جاهل بودهاند به عواقب شوم آن، حتى آنهايى كه اصلا از حرمت و ممنوعيت آن باخبر نبودهاند، و اين بهترين سند ما است. در اينجا يك" ان قلت"
ديگرى هست، كه اين هم مهم است. و آن اين است كه آيا اين آثار سوئى كه شما مىگوييد، براى اعتياد به آن است و استمرار آن، يا مربوط به "مره واحده او مرتين"هم هست؟ باور نمىشود كه "مره او مرتين"، مثلا اين آثار را داشته باشد، اين براى اعتياد است. بله، اين كار، اعتياد به آن، اعتياد خطرناكى است، از اعتياد به مواد مخدر بدتر است. مواد مخدر احتياج به بدست آوردن آن مواد دارد، همه جا در اختيار نيست، اعتياد به مشروبات الكلى همه جا در اختيار نيست. اما اين مساءله، مساءلهاى است كه هميشه ابتلاء به آن سهل و ساده و آسان است، و بنابر اين خطر اعتيادش، بسيار خطر گستردهاى است. بنابر اين اعتياد به آن را ممكن است ما قبول بكنيم، براى اينكه يك اشباع غير طبيعى است، هر اشباع غير طبيعى براى غريزهاى از غرائز، آثار منفى و نامطلوب دارد. يعنى فى المثل اگر انسان، آب و غذا كه براى بدن لازم است، به صورت غير معتاد مصرفش كند، بصورت لولههايى كه به درون معده، از طريق بينى، دماغ، دهان، اين براى چند روز مىشود ادامه داد، ولى اين اگر ادامه پيدا بكند، به صورت غير معتاد غذا خوردن، آثار منفى زيادى دارد، عكس العمل دارد. از طريق سرم تغذيه كردن، براى يك مدتى است، و الا خيلى آثار نامطلوب دارد، و خيلى زود اين دستگاههاى بدن را از كار مىاندازد. بنابر اين، اين چون يك اشباع غير طبيعى است، و اشباعهاى غير طبيعى، هميشه آثار منفى دارند، در دراز مدت قابل قبول است كه آثار منفى داشته باشد، اما در كوتاه مدت و براى مره و مرتين، ما نمىتوانيم بگوييم: اين ضرر دارد. اين را من به صورت" ان قلت"، عمدا درآوردم كه كاملا روشن بشود. «قلنا": جواب مىدهيم كه درست است. ما هم ادعا نمىكنيم كه تمام اين آثار منفى، از دست دادن حافظه، ضعف بصر، ضعف اعصاب، تشنج و غيره، ما اينها را نمىگوييم كه در يك مرتبه يا مرتين حاصل مىشود، اينها براى دراز مدت است. ولى آيا بقيه محرمات شرعيه هم اينچنين نيست؟همه قبول دارند كه شراب مضر است. اين ديگر چيزى نيست كه بعض الخبرا بيايند شهادت بدهند. طرفداران دين و مخالفان مذهب و همه و همه معتقدند كه مشروبات الكلى، ضرر دارد. ولى آيا يك قطرهاش هم كسى بخورد آن آثار سوء هست؟ مواد مخدر را همه مىگويند: بلاى خانمانسوز جامعه بشرى امروز است. آيا يك ذرهاش، آن هم براى يكبار، تمام آن آثار منفى را دارد؟ ندارد. همه محرمات همينطور هستند. اگر بنا بشود كه ما قليلش را اجازه بدهيم، قليل منتهى به كثير مىشود. اگر بنا بشود مرهاش را اجازه بدهيم، منتهى به مرات مىشود. به همين دليل است كه چيزهايى كه مضر است، مطلقا ممنوع است، هم بين عقلا و هم در شرع. مثلا مواد مخدر كه الان ممنوع است در بسيارى از جوامع
بشرى، يك ذرهاش هم ممنوع است. نمىگويند: آقا! اين قليلش، آن آثار زيان بار را ندارد، پس رخصتى بدهيد براى قليل. چرا؟" لان الرخصه فى القليل يعدى الى الكثير". در مشروبات الكلى، در امور ديگر زيانبار، چه در شرع اسلام، چه در ميان عقلا و حكم عقل، اينها وقتى زيانبار شد مطلقا جلويش گرفته مىشود، ولو آثار براى كثير بوده باشد. چرا؟ چون رخصت در قليل، منتهى به رخصت در كثير مىشود.
(سوال و پاسخ استاد): هر چيزى كه زيان كلى داشته باشد، زيانهاى جزئى را كه همه چيز زيان دارد، ممكن است دو لقمه غذا اضافى بخورد انسان، يك زيان جزئى داشته باشد. دو جرعه آب خيلى سرد آدم بخورد، زيان جزئى دارد. زيان جزئى را همه چيز ممكن است داشته باشد. اما زيانهاى كلى به حكم عقل قبيح است، «و كل ما حكم به العقل، حكم به الشرع". شما مواد مخدر را از كجا مىگوييد: حرام است؟ همه فقها امروز مىگويند: حرام است. چرا؟ آيه داريم؟ نه، روايت داريم؟ نه. از طريق همين دليل عقلى زيان است. ما هم كه سيگار را به آن ملحق كرديم، گفتيم: اگر اهل اطلاع بگويند: زيان كلى دارد كه مىگويند: زيان كلى دارد، صد و بيست و سه نوع بيمارى، از آن دامن انسان را مىگيرد، خوب حالا آن هم مىگوييم: زيان كلى داشته باشد. بعضى به" لا ضرر"هم مىچسبند. مىگويند: «لا ضرر"، فقط ناظر به مسائل حقوقى نيست، ناظر به مسائل تكليفى هم هست. ناظر به ضرر" على الغير"تنها نيست، ناظر به ضرر "على النفس"هم هست. حالا آن دليل در جاى خودش كه" كل ما يوجب الضرر الكثير فهو حرام". اينها را در جاى خودش ثابت كرديم، خوب اين هم مصداق آن مىشود. قليلش ضرر ندارد، كثيرش ضرر دارد، و اگر بنا شود كه نهى بشود، بايد از قليل و كثير، هر دو جلوگيرى بشود، تا مقدمهاى براى آلودگى حاصل نشود.
(سوال و پاسخ استاد): اگر عقل، دسترسى به علت تامه در چيزى پيدا كرد، هيچ استثناء ندارد. ظلم علت تامه قبح است، ما هيچ ظلم مباح نداريم، استثنا هم نداريم. ولى دروغ، مقتضى قبح است، گاهى ممكن است در اصلاح ذات البين به مانعى برخورد كند و مباح بشود. در موارد ضرر هم كه ما مىگوييم، اينها مقتضى حرمت است. گاه ممكن است يك ضروراتى پيدا بشود و به خاطر ضرورت، همانطور كه شراب را در موارد ضرورت ممكن است كه بعضىها اجازه بدهند و قبلا هم صبحتش را داشتهايم. «فعلى هذا"، اين دليل عقلى را مىشود با آن شرحى كه عرض كردم و آن سندى كه ما در دست داريم براى اين مطلب، و روى آن دو تا" ان قلت و قلت"، مىتوان اين را به يك جايى برسانيم. «اضف الى ذل"، اين است كه يك زيانهاى جانبى هم دارد و آن اين است كه ممكن است سبب بشود براى تضعيف يا قطع نسل، و اين،
منتهى به اين بشود. چرا؟ به علت اينكه افراد قناعت بكنند به اين طريق، و به سراغ ازدواج و امثال آن نروند؟ اين شبيه همان چيزى مىشود كه در مسئله بهايم، سابقا داشتيم در يك حديث، تكه جالبى بود كه ما آن حديث را دوباره اشاره مىكنم. حديث 1 باب 1، از ابواب" تحريم نكاح البهائم". در حديثى از پيغمبر اكرم (ص) خوانديم كه خداوند اين سختگيرى را درباره حيوان موطوئه كرده "لكيلا يجترىء الناس بالبهائم و ينقطع النسل"، يا" لكيلا يجتزى. «، "يجترىء"بود عبارت، ولى" يجترى"هم مىشود.
(سوال و پاسخ استاد): ببينيد اين مسائل اجتماعى، يك وقت به صورت موضعى است، يعنى يك مورد، دو مورد مبتلا مىشود به اين مساءله، خوب مهم نيست. اما يك وقت فراگير مىشود. الان در مساءله همجنس گرايى كه در بعضى از كشورهاى غربى، در يك مناطقى فراگير شده، در آنجا واقعا نسل دارد تهديد مىشود. در آنجا مىگويند: تعداد متولد شدهها كمتر از تعداد مرگ و مير است، يعنى مرگ و مير بيشتر از نوزاد است، يعنى تدريجا رو به انقراض دارد مىرود. چرا؟
(سوال و پاسخ استاد): ما در مساءله لواط هم داريم كه اگر اين سرايت بكند، اين باعث قطع نسل مىشود، يعنى باعث مىشود كه جامعه بشرى رو به زوال برود. اين خطر است كه اين امر غير طبيعى، بخشى از يك جامعه را، يك كشور را، يك شهر را، ديار را بگيرد، خوب اينها تدريجا رو به انقراض نسل مىروند. مساءله نكاح بهائم همين است، اين "لكيلا يجترىء"است، اشكال به حديث نكيند، كلام درست است. زمينه براى گسترش و انقراض هست، كما اينكه مساءله استمناء هم اگر فراگير بشود در يك جامعهاى، خوب رو به زوال خواهند رفت. نبايد اين خطرات بالقوه را ناديده گرفت. مخصوصا كه تجربه نشان داده كه مبتلايان به اين مساءله، نسبت به ازدواج در آينده، يواش يواش بىميل مىشود. يعنى يك نوع سردى، يك نوع ضعف در قواى جنسى، يك نوع ضعف در تمايل به جنس مخالف، در اينها پيدا مىشود كه بعضى از جوانها در نامههايشان مىنويسند كه اين حالت براى ما پيدا شده، از آيندهامان مىترسيم، از ازدواج كردن هراس داريم، الان پدرمان، مادرمان اصرار مىكنند كه ازدواج كنيم، اما مىترسيم. چرا؟ به علت اينكه در خودمان تمايلى نمىبينيم، ضعف مىبينيم. ما به اينها مىگوييم: چون جوان هستيد، ممكن است كه موقتا اين حالت باشد، ولى وقتى كه قطع شد اين اعتياد، تدريجا برطرف مىشود، و واقعا هم همين است. در جوانان اين مسائل، بعد از قطع اين عادت شوم، تدريجا آثار سوئش هم حتى در بدن، حتى در قواى فكرى، حتى در مسائل جنسى، حتى عدم تمايل به جنس مخالف، اينها يواش يواش برچيده مىشود، چون جوانند از آنها ريشه كن مىشود، و
اگر هم يك وقت از شما سوال كنند به آنها اطمينان بدهيد كه تدريجا با برطرف شدن آن حالت، اينها از بين خواهد رفت. ولى اگر ادامه پيدا كند، مساءله ضعف قواى جنسى در آن هست، عدم تمايل به جنس مخالف در آن هست. اين مساءله انقطاع نسل، يك تهديد جدى مىشود براى مبتلايان به اين امر.
(سوال و پاسخ استاد): آيا زياد شدن، به خاطر اين قبيل افراد است، يا به خاطر آنهايى كه آلوده نيستند زياد مىشود؟
(سوال و پاسخ استاد): نه، تركيب نيست. كسانى كه عادت به اين بكنند، اينها تدريجا، واقعا اگر يك جامعهاى همه مبتلا بشوند خيلى زود اينها منقرض مىشوند. اين به خاطر اين است كه درصدى از مردم آلوده بودهاند، ديگران آلوده نبودهاند، و كثرت نسل از ناحيه ديگران بوده است. شما هميشه احتمال مىدهيد كه اين آتش كه يك گوشه روشن شد، شعله ور بشود. عينا مثل اين است كه شما بگوييد: اين كسانى كه معتاد به مواد مخدر هستند، اينها هيچ تمايلى به خانواده و زن و بچه ندارند، در عين حال مىبينيم كه جامعه بشرى دارد تكثير پيدا مىكند. تكثيرش براى غير معتادان به مواد مخدر است، نه اينكه براى معتادان به مواد مخدر است. به هر حال نبايد به وسوسههاى اين و آن گوش داد در اين مساءله، و اين مساءله را جدى بايد پذيرفت. ولى من اينجا لازم مىدانم كه اين جمله را خدمت شما عزيزان عرض كنم. با جوانان در اين مسائل كه روبرو مىشويد، زياد اگر آنها را بيش از اندازه بترسانيد، اين، آثار منفى در آنها مىگذارد. به آنها بگوييد: اگر واقعا ترك بكنند، مطمئنا در آينده مشكلى نخواهند داشت. «مع الاسف"كه بر اثر اين تبليغات شوم دشمنان و بعضى از نوشتههاى مسموم، و بعضى از فيلمهاى آلوده، اين مساءله خود ارضايى نه تنها در ميان پسران، بلكه در ميان دختران هم احيانا در گوشه و كنار، آنها هم نامههايى كه مىنويسند نشان مىدهد كه گرفتار عواقب شوم و سوئش شدهاند و در موقعى كه مىخواهند شوهر كنند احساس ناامنى مىكنند، و عدم تمايل در خودشان مىبينند. خطرات خيلى زياد است، چه دختر باشد و چه پسر باشد، تفاوتى نمىكند. منتهى اينها را اگر زياد بترسانيم از عواقب، ممكن است از آن طرف بيفتند، ماءيوس بشوند و آدم ماءيوس هم آلودهتر خواهد شد. خوب، حالا مجموع اينها را اگر پذيرفتيم به عنوان يك دليل عقل، چه بهتر، و اگر نه، مويدى قرار بدهيد براى آيات و رواياتى كه قبلا داشتيم، در سر حد يك تعيين، كه هيچ كس نمىتواند اين مساءله را انكار كند، ولو اينكه احتمالا بيش از تاييد بوده باشد، چيزى در سر حد مواد مخدر و شراب و امثال اينها مىتواند محسوب بشود. «هذا تمام الكلام فى المقام الاول"، راجع به اصل
حرمت اين عمل. برويم سراغ مقام ثانى، راجع به مجازات و عقوبتش. مشهور در ميان اصحاب ما، اين است كه عقوبت دارد و عقوبتش هم در حد مساءله تعزيرات است، يعنى حكم تعزير دربارهاش جارى مىشود. هيچ كس از اصحاب ما قائل به اجراى حد زنا و امثال ذل در اين نشده است، ولو در بعضى از روايات تشبيه به زنا شده، ولى اين تشبيه به زنا است در حرمت، نه در حد. مشهور قائل به تعزير شدهاند. مرحوم محقق در شرايع دارد، كاشف اللثام در كشف اللثام دارد، صاحب رياض دارد، صاحب مسال دارد، ديگران دارند. مشهور و معروف، اين است كه تعزير دارد اين مساءله. و اما دليل بر تعزيرش چيست؟ همان قاعده كليه معروفهاى است كه بارها به آن اشاره كردهايم كه معاصى كبيره، عموما داراى تعزير هستند، و اگر كسى بخواهد شك كند در بعضى از معاصى، مثلا بگويد: دروغ هم آيا تعزير دارد؟ما مىگوييم: دارد، به فرض كه آنجا شك كند، در منكرات شكى نيست كه همهاش تعزير دارد، كه اين هم جزء منكرات است، و تعزير دارد. پس داخل در آن قاعده كليه است، كه هر كسى" ارتكب كبيره من الكبائر"، تعزير برايش جارى مىشود. مقدار تعزير را هم در بحث تعزير گفتهايم: بدست حاكم شرع است. اين هم كه مىگوييم: بدست حاكم شرع است، بارها گفتهايم: نه، به ميل مبارك او هست، بلكه بايد شرايط را در نظر بگيرد، عوال مخففه و عوال مشدده. گاهى آلودگى بيشتر است، مجازات شديدتر. گاهى كمتر است خفيفتر. گاهى اين شخص، كم سن و سال است، خفيفتر، گاهى پر سن و سال است خفيفتر. گاهى متاءهل است، گاهى مجرد است، گاهى با سواد است، گاهى بى سواد است. افراد فرق مىكنند، سابقه، شرايط، سن، سال، معلومات، فرق مىكند. و با توجه به تفاوتهايى كه هست، حاكم شرع بايد درجات را در نظر بگيرد و مجازات مناسبى براى چنين اشخاصى قرار بدهد، اين دليل اصلى.
(سوال و پاسخ استاد): اينها همهاش براى جايى است كه توبه نكرده باشد و پيش حاكم شرع، قبل از توبه ثابت بشود. اگر توبه كند قبل از آنى كه به حاكم شرع برسد، مشكلى نخواهد داشت. در كنار اين قاعده كليه، دو تا حديث هم داريم كه هر دو حديث از على (ع) است، كه آن بزرگوار، يك تعزير مشخصى را در اينجا عمل كردهاند و آن تعزير اين بود: كسى كه با دستش مبتلاى به اين كار شده بود و حضرت باخبر شدند از اينكه اين مرتكب شده، آنقدر با تازيانه كف دستش زدند كه سرخ شد. دو تا حديث داريم، هر دو همين تعزير را بيان كرده است.
(سوال و پاسخ استاد): دردش را هم دوا كردند، بعد هم فرمودند: از بيت المال زوجهاى برايش انتخاب كنيد. و اينها دليل بر اين است كه در كنار مجازات، بايد
ريشهاى هم با مسائل برخورد كرد. تنها با شلاق و زندان و اعدام و امثال اينها مشكلات اجتماعى را نمىشود حل كرد، آن يك بخش كار است، يك بخشش هم بايد ريشه يابى كرد و سراغ ريشهها رفت. حالا يك بحثى هم داريم، يعنى ما نداريم، قبل از ما اين بحث را دارند كه آيا واقعا اين تزويج بيت المال، امر واجبى بر حاكم شرع بوده يا نه، آن بحث بعد.
پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...