جمعه 28 ارديبهشت 1403 - 7 ذيقعده 1445 - 17 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب قضا (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 78
متن
جلسه هفتاد و هشتم
درس خارج فقه
بحث قضا
حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى «مد ظله العالى»
تاريخ 9 / 12 / 76
حكم تعدد ورثه در ناحيه ميت، در صورت تعدد يمين
حضرت امام(ره) در ادامه فروع مسأله ضم اليمين الى البيّنه مىفرمايد:
الثالث - «لو تعددت ورثة الميّت، فادعى شخصٌ عليه، و أقام البيّنة تكفى يمينٌ واحدة، بخلاف تعدد ورثة المدعى كما مرّ.»
عرض كرديم اگر كسى دَعوى بر ميّت داشته باشد، كه قدر متيقن آن هم مسأله دَين بود. بيّنه به تنهائى براى مدعى كفايت نمىكند، بلكه علاوه بر بينه بايد يمين هم ضميمه بشود و اگر يمين ضميمه نشود، «فلا حق للمدعى» و همينطور عرض كرديم كه اگر مدعى وارثِ «صاحب الحق» باشد، اگر وارث منحصر باشد، و اين ادعا را داشته باشد، همان حكم مدعى بر او جارى مىشود و بايد علاوه بر بينه، «ضم اليمين» هم در كار باشد، كما اينكه اين معنا را هم عرض كرديم كه اگر ورثه «صاحب الحق» متعدد باشند، اگر در اينجا بينه را يكى اقامه كند، از ديگران كفايت مىكند، چون بينهاى كه قائم مىشود، بينه بر مجموع دين است. امّا از نظر يمين، گفتيم كه هر وارثى در رابطه با مقدار حقِ خودش، بايد قسم بخورد، و قسم يكى براى مجموع كفايت نمىكند خلافاً لصاحب الجواهر(ره)، گفتيم هر كسى نياز به قسم مستقل دارد، ولو اينكه بينه واحده براى مجموع كافى است، به لحاظ اينكه اين بينه، بينه بر «جميع الدين» است، و در حقيقت بينه براى همه است. امّا در باب يمين «كُلُّ وارثٍ يحتاج الى يمينٍ مستقل».
در اين فرع سوم اين جهت را عنوان مىكنند كه اگر تعدد ورثه در ناحيه ميت باشد نه در ناحيه مدعى و صاحب الحق، اين تعدد ورثه براى ميتى كه در حقيقت مدعى عليه بود، موجب تعدد يمين نمىشود، براى اينكه يمين غير از آن يمين منكر و مدعى عليه و ورثه منكر است. ورثه ميّت چه متعدد باشند، چه واحد باشند، هيچگونه تأثيرى در تعدد يمين نخواهد داشت. براى اينكه اين يمينى كه حالا داريم بحث مىكنيم يمين «صاحب الحق» و وارث «صاحب الحق» است، وارث «صاحب الحق» اگر متعدد شد، نياز به تعدد يمين دارد، امّا وارث ميّت واحد باشد، يا متعدد باشد، در اين مسأله هيچگونه نقشى نخواهد داشت. بله در
آنجاهائى كه منكِر بايد قسم بخورد، يا وارث منكر، در آنجا ثمرهاش ظاهر مىشود، امّا در ما نحن فيه كه قسم مربوط به مدعى و وراث صاحب الحق است، تعدد ورثه مدعى عليه هيچ فرقى در مسأله ايجاد نمىكند. اين تذكرى است كه ايشان در اين فرع سوم عنوان فرمودهاند.
عدم كفايت «طبيعة اليمين»
امّا در فرع چهارم - كه اينها خيلى مهم نيست. - مىفرمايند:
الرابع - «اليمين للاستظهار لابد و أن تكون عند الحاكم، فاذا قامت البيّنة عنده وأحلفه ثبت حقه، ولا أثر لحلفه بنفسه أو عند الوارث.»
اين ديگر رابطه با اصل مسأله دارد، فرض كنيد آنجائى كه خود «صاحب الحق» ادعا مىكند و شما گفتيد كه علاوه بر بينه نياز به ضم يمين دارد، آيا اين «طبيعة اليمين» كفايت مىكند؟ ولو «بينه و بين الله و عند نفسه» يا اينكه مثلاً «عند وارثِ» آن ميت مدعى به كافى است؟ يا اين كه اين قسم هم مثل بينه دخالت در حكم حاكم دارد؟ همانطورى كه اگر بينه را عند حاكم اقامه نكند به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد، اين قسم هم بايد عند حاكم باشد، آنهم به اين صورت، نه اينكه خود به خود قسم بخورد، بايد حاكم او را قسم بدهد. مثل همان قسم منكر، در همه خصوصيات با آن قسم منكر فرق نمىكند.
پس خيال نشود اينكه گفتيم علاوه بر بينه يك يمين استظهارى - از آن چنين تعبير مىكنند، به لحاظ اينكه پشتوانه بينه است، يا به تعبير ديگر پشتوانه استصحابى است كه در اين مسأله حاكم است، - خيال نشود كه اطلاق روايات اقتضا مىكند كه اين يمين هر كجا كه تحقق پيدا بكند «بينه و بين الله» تحقق پيدا بكند. اين يمين مقدمه حكم حاكم است، مسأله فصل خصومت در كار است، تا زمانى كه حاكم قسم ندهد، و اين «عندالحاكم» آنهم حتى اگر بينه را «عند حاكمٍ» و قسم را «عند حاكمٍ» آخر بخورد، فايده ندارد، اين دو تا با هم دخالت در فصل خصومت دارند، يا به نحو جزئيّت و يا به نحو شرطيّت كه كلمه «مع» كه در بعضى از روايات وارد شده بود، اين عنوان شرطيّت را بيشتر دلالت دارد. مثل اينكه مىگويد «لا تُصَلِّ الا مع الطهارة» كه شرطيّتِ طهارت را براى صلاة دلالت مىكند، نه جزئيت طهارت را براى صلاة. اينهم عند حاكم شرطيّتِ براى فصل خصومت دارد.
آيا كسى مىتواند تَفَوّه به اين معنا بكند كه يك شاهد اين بينه عادله نزد اين حاكم شهادت بدهد و شاهد دومش نزد حاكم ديگر شهادت بدهد؟ چه طور كفايت نمىكند؟ در بينه و يمين هم همينطور است، هر دو
مجموع آن بايد «عند حاكمٍ واجدٍ للشرايط عند» شخص خودش تحقق پيدا بكند تا زمينهاى براى حكم حاكم و فصل خصومت «عند الحاكم» باشد.
يمين؛ از حقوقِ وارث مدعى بر ميّت
آخرين فرعى كه عنوان مىكنند اين است كه مىفرمايند:
الخامس - «اليمين للاستظهار غير قابلة للاسقاط، فلو أسقطها وارث الميّت لم تسقط، و لم يثبت حق المدعى بالبينة بلا ضمّ الحلف.»
فرع آخر اين است: اين يمينى كه در اين روايات دلالت مىكرد، آيا به عنوان يكى از حقوقِ وارث مدعى به ميّت مطرح است؟ كه اگر از حقوق شد، حداقل اثرى كه بر حق ترتب پيدا مىكند - كه ديگر كمتر از اين امكان ندارد،- مسأله قابليّت اسقاط است. هر حق ديگر كه اين اثر بر آن ترتب دارد، قابليّت اسقاط دارد، در مقابل حكم شرعى كه آن به هيچ وجه قابليّت اسقاط ندارد. آيا اين يمينى كه در اينجا مطرح مىكنيم در اختيار وارث آن ميت مدعى به است؟ كه اگر وارث آمد و اين حق را اسقاط كرد، ديگر بر اين مدعى «ضمّ اليمين الى البينه» لزوم نداشته باشد.
مختار استاددر مورد يمين؛ از حقوقِ وارث مدعى بر ميّت
ظاهر اين است كه اين يمين استظهارى حق نيست و اگر هم بخواهيم دليل بر اين مسأله اقامه كنيم، اطلاق آن دو روايتى است كه گذشت. روايتين مىگفت: اگر قسم نخورد «فلا حق له»، اطلاقش اقتضا مىكند كه منشأ اين قسم نخوردن اسقاط وارث باشد؟ يا اينكه خود به خود نمىخواهد قسم بخورد. امّا به طور ترتيب حكم بر اسقاط وارث حلف را محقق نشود، «فلا حق له». پس اگر ورثه ميّت مدعى به هم گفتند ما حق قسم را از اين مدعى اسقاط كرديم همان بينه كفايت مىكند، اين كفايت نمىكند. اطلاق روايتين از نظر صنعت بحثى اقتضا مىكند كه اگر وارث هم اسقاط بكند مع ذلك توقف دارد ثابت شدن حق مدعى «على ضم اليمين الى البينة».
اين فروعى بود كه در اين مسأله مطرح بود بعد هم مسأله ديگر ان شاء الله شروع مىشود. چون امروز را گفتهاند كه مصادف با ولادت كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها) است كه همه اين بركاتى كه ما داريم به علّت مرقد مطهر اين بى بى بزرگوار داريم. خوب است كه همه استفاده بكنيم و تجليلى از مقام محترم بى بى داشته باشيم.
همه اين داستان را شنيدهايد كه مرحوم صدر المتألهين با آن مقام
علمى كذائى مدتى در اين كهك قم، چهار فرسخى قم به صورت تبعيد زندگى مىكرده است، خود ايشان در حاشيه بعضى از كتابهايش نوشته است كه هر وقت براى من يك مسأله علمى مشكل مىشد من از كهك مىآمدم به قم و به زيارت حضرت معصومه(سلام الله عليها) مشرف مىشدم و از ايشان مىخواستم كه اين مشكله علمى براى من حل بشود، به توسط عنايت اين بزرگوار اين مشكله علمى حل مىشد، ايشان يك چنين مقام شامخى دارد كه صدر المتأهلينها در برابر او خاضع هستند، ببينيد اين همه ما مراجع بزرگوارى را كه خودمان درك كردهايم، يا شنيدهايم، همه آنها شخصيتشان به اين است كه قبرشان در كنار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها) آنهم با فاصله 30 يا 40 متر قرار گرفته است، اين دليل بر خضوع آنهاست نسبت به مقام مقدس ايشان، لذا بر ما لازم است كه تجليل كنيم و از روح مطهر ايشان استمداد كنيم ان شاء الله در مقامات علمى هم بيشتر موفق خواهيم شد.
پرسش
1 - آيا تعدد ورثه، موجب تعدد يمين مىشود؟
2 - در صورتى كه علاوه بر بينه نياز به ضم يمين باشد. آيا طبيعت يمين كفايت مىكند؟ و آيا قسم هم در حكم حاكم دخالت دارد؟
3 - يمين استظهارى يعنى چه؟ و علت نامگذارى به اين نام چيست؟
4 - آيا يمين استظهارى به عنوان يكى از حقوقِ وارث مدعى به مطرح است، در صورت طرح چه اثراتى بر آن مترتب است؟
5 - مختار استاد و دليل ايشان را در مورد يمين استظهارى بيان كنيد.
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...