يکشنبه 16 ارديبهشت 1403 - 24 شوال 1445 - 5 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب طواف حج (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 96
متن
درس خارج فقه بحث " حج: وقوفين " حضرت آية الله العظمى فاضل
لنكرانى " مد ظله العالى ""
جلسه نود و ششم "
مىفرمايند: الرابع درك اختيارى المشعر مع اضطرارى عرفة فان ترك اختيارى عرفة عمداً بطل و الا صح "
قسم چهارم اين است كه اگر كسى از وقوف عرفات، وقوف اضطرارى عرفه را درك كند (وقوف اضطرارى عرفه همان وقوف شب عيد قربان است كه يك لحظه وقوف به عرفات به عنوان واجب در وقوف اضطرارى كافى است) و از وقوف به مشعر همان وقوف اختيارى معروف را درك كند (يعنى بين الطلوعين را فرضاً تمامش را در مشعربه قصد وقوف ماند) آيا حج او صحيح است؟
در مسئله تفصيل است از اين نظركه اين كه وقوف اضطرارى عرفه را درك كرده و معناى آن اين است كه وقوف اختيارى عرفه از او فوت شده بايد ببينيم منشأ فوت چه بوده است. اگر فوت اختيارى عرفه ناشى از تعمد بوده، حجش باطل است. براى اينكه وقوف به عرفات از اركان حج است و معنى ركن در باب حج اين است كه اگر عالماً عامدا به آن اخلال شود موجب بطلان است. پس در حقيقت اگركسى وقوف اختيارى عرفه را از روى عمد وعلم ترك كرد حج او بااطل است و نوبت به وقوف اضطرارى عرفه نميرسد قبل از آنكه وقوف اضطرارى عرفه پيش بيايد حج او اتصاف به بطلان پيدا كرده است.
عمده فرض را بايد فرض ديگر قرار داد و آن اين است كه كسى وقوف اختيارى عرفه را لعذرٍ ترك كرده است وبجاى آن وقوف اضطرارى عرفه را به ضميمه وقوف اختيارى مشعر درك كرده است. اولا روى قاعده حج او صحيح است يعنى اگر ما روايات خاصهاى هم در اين باب نميداشتيم بايد حكم كنيم حج او صحيح است زيرا فلسفه جعل وقوف اضطرارى اين است كه اگر كسى وقوف اختيارى را لعذرٍ ترك كرد بتواند از وقوف اضطرارى استفاده كند پس روى قاعده در رابطه وقوف به عرفه از وقوف اضطرارى استفاده كرده است در رابطه با مشعر هم فرض اين است كه از وقوف اختيارى مشعر استفاده كرده است. لذا اگر ما روايات خاصه ويا روايات عامه و مطلقه هم نميداشتيم روى قاعده بايد حكم كنيم حج او صحيح است. حج او كمبودى ندارد. اگر اختيارى عرفه فوت شده لعذرٍ بوده است و به جاى آن هم اضطرارى عرفه جانشين شده است و فرض اين است كه اختيارى مشعر هم درك شده استو
لذا على القاعده ما بايد حكم كنيم حج او صحيح است، لكن در عين حال ما دو گونه روايات داريم كه آنها هم اين را تاييد ميكند
دسته اول مفادش اين است كه "من ادرك المشعر فقد ادرك الحج " اگر كسى مشعر الحرام رادرك كند حج را درك كرده است و بعضى تعبيرات مقابل آن اين بود كه اگر مزذلفه فوت شود آن وقت است كه حج فوت ميشود فرض اين است كه در ما نحن فيه او مشعر الحرام را درك كرده است كه فرد روشن مشعر الحرام را هم درك كرده است (وقوف اختيارى مشعر ). اين روايات با اين تعبير دلالت بر صحت حج مىكند .
اگر كسى ادلهاى خواست كه بالخصوص در ما نحن فيه وارد شده باشد و دلالت بر صحت كند اتفاقا روايات متعدد در همين فرض چهارم وارد شده است و حكم به صحت مىكند و اكثر اين روايات را براى اهداف ديگرى خواندهايم (مثل اينكه عرفه وقوف اضطرارى دارد يا ندارد) ولى از آن جهتى كه امروز مورد بحث ما هست آن روايات بررسى نشد كه امروز بررسى مىكنيم پس روايات صرفا براى اين جهت مورد توجه است كه اگر كسى از وقوفين اختيارى مشعر واضطرارى عرفه را درك كند حج او صحيح است واين فرض در آنجايى است كه ترك اختيارى عرفه عمدا نبوده است والا اگر آنرا از روى علم وعمد ترك كند حج او باطل است و نوبت به وقوف اضطرارى عرفه واختيارى مشعر نمىرسد قبل از آن (همان غروب) حج او متصف به بطلان شده است و جا براى وقوف اضطرارى عرفه ويا اختيارى مشعر نمىماند پس روايات را براى اين جهت بررسى مىكنيم
روايت اول در باب 22 از ابواب وقوف المشعر (صحيحه معاوية بن عمار)
"معاوية بن عمار عن ابى عبد الله (ع) قال فى رجل ادرك امام و هو بجمع "يك حاجى ديررسيد (وقتى در باب حج امام تعبير مىشود مقصود همان امير الحاج است "كسى كه رهبرى حجاج بعهده او است)"يعنى در شرائطى رسيده كه امام را در مشعر الحرام درك كرده است معنى عرفى آن اين است كه وقوف عرفات را درك نكرده است "فقال انه ياتى عرفات فيقف بها قليلا "او مىرود به عرفات و وقوف مختصرى انجام مىدهد درشب دهم. زيرا امام در مشعر الحرام قبل از شب دهم وجود ندارد. اين كه مىگويد "ادرك الامام و هو بجمع " يعنى در شب عيد در مشعر الحرام امام را درك كرد امام مىفرمايد "انه ياتى عرفات فيقف بها قليلا ثم يدرك جمعا قبل طلوع الشمس "بار گذشته هم گفتيم "فلياتها " قرينه است بر اينكه جمله شرطيهاى در كار است يعنى اگر فكر مىكند كه مىتواند بين اين اين دو مطلب جمع كند اول بيايد عرفات يك وقوف كمى را در شب انجام بدهد و بعد برگردد به مشعر الحرام و قبل از طلوع شمس مشعر را درك كند اگر فكر مىكند جمع بين اين دو امكان دارد بايد بيايد عرفات "فلياتها " وقوف اضطرارى عرفات را درك كند اين بدان معنى است كه حج او صحيح است اين را خود عرف استفاده مىكند " و ان ظن انه لاياتيها
حتى يفيضوا " اگر فكر مىكند كه اگر بيايد وقوف اضطرارى عرفات را درك كند آن وقت ديگر وقوف به مشعر را نمىتواند درك كند اينجا "فلاياتها "ديگر نيايد به عرفات "وليقم بجمع فقد تم حجه "از اين استفاده مىشود كه همان وقوف اختيارى مشعر هم به تنهايى كافى است.
اگر كسى ديد كه وقوف اضطرارى عرفات را نمىتواند درك كند همان وقوف اختيارى مشعر كافى است. لذا يك اولويتى هم در مانحن فيه هست كه اگر وقوف اختيارى به مشعر كافى شد پس وقوف اختيارى به مشعر به ضميمه وقوف اضطرارى عرفه به طريقه اولى كفايت در تماميت و صحت حج مىكند
روايت دوم صحيحه حلبى است "قال سئلت ابا عبد الله (ع) عن الرجل ياتى بعد ما يفيض الناس من عرفات " وقتى مىرسد كه مردم از عرفات كوچ كردهاند يعنى وقوف اختيازى عرفه از او فوت شده است "فقال ان كان فى مُحَل "يا "مُحةل ""حتى ياتى عرفات من ليلته " اگر اين مقدار وقت دارد كه مىتواند در شب عرفات را درك كند "فيقف بها " مىتواند در عرفات درشب وقوف كند به اين كيفيت كه "ثم يفيض فيدرك الناس فىالمشعر قبل ان يفيضوا "ميتواند بين وقوف اختيارى مشعر و وقوف اضطرارى عرفه جمع كند اگر اين مقدار وقت دارد "فلا يتم حجه حتى ياتى عرفات " حج او تمام نيست مگر اينكه وقوف اضطرارى عرفات كه مقدور او بوده از اين وقوف استفاده كند پس اين روايت هم واضحة الدلالة است بر اينكه اگر وقوف اضطرارى عرفه با وقوف اختيارى مشعر، هر دو درك شد "يتم حجّه " او حجش تمام است و هيچ مشكلى در باب حج ندارد. و ذيلش ديگر به ما ارتباط ندارد.
روايت سوم هم كه در سندش سهل واقع شده و همينطور روايت چهارم معاوية بن عمار، اين روايات همه در خصوص همين فرض امروز ما وارد شده كه آنها را خوانديم، آنهم همين مفاد را دارد، لذا جاى ترديد و مناقشه نيست، كه اگر كسى وقوف اختيارى را در عرفات عامداً عالماً ترك نكند بلكه لعذرٍ ترك كند و به جاى آن، وقوف اضطرارى عرفه را درك كند، به ضميمه وقوف اختيارى مشعر، بلا اشكال حج او صحيح است هم على القاعده، هم على طبق الروايات المطلقة و هم على طبق هذه الروايات الخاصة، اينها به اجمعها دلالت بر صحت حج دارند، لذا اين فرض بحثى ندارد.
قسم پنجم، الخامس درك اختيارى عرفة مع اضطرارى المشعر الليلى فان ترك اختيارى المشعر لعذرٍ صحّ و الا بطل على الاحوط.
اين فرض آنجايى است كه اختيارى عرفه را درك كرده، ولى اختيارى مشعر ترك شده، اضطرارى مشعر را درك كرده منتهى در باب مشعر گفتيم براى وقوف اضطرارى مشعر، مشعر خصوصيتش اين است كه دو تا وقوف اضطرارى دارد، از يكى تعبير مىكنند به وقوف اضطرارى ليلى و از يكى تعبير
مىكنند به وقوف اضطرارى نهارى، وقوف اضطرارى ليلى مال همان طوائف نسأ و خائف و مريض و ذوات الاعذار است، اين وقوف اضطرارى ليلى مربوط به اين طوائف است. اگر كسى آمد وقوف اختيارى عرفه را درك كرد از نظر عرفه هيچ مشكلى نداشت، اما از نظر وقوف به مشعر فقط وقوف اضطرارى ليلى درك كرد اين دو جوراست. يك وقت از ذوات الاعذار از نسأ و صبيان و پيرمردها و خائف و مريض امثال ذالك است. على القائده حج صحيح است. اين كه رسول خدا در حجة الوداع دستور دادند كه ضعفاى بنى هاشم قبل از طلوع فجر از مشعر الحرام كوچ دادند به منى اين ضعفاى بنىهاشم آنهائى بودند وقوف اختيارى عرفه را درك كرده بودند و در مشعر هم خدمت رسول خدا هم نيمه شب بودند و بعد رسول خدا اجازه فرمودند اينها به علت ضعف و كسالت و زن بودن، اينها را از مشعر الحرام كوچ دهند و در بعضى از روايات هم بود اسامه ماموريت پيدا كرده بود اينها را از مشعر الحرام كوچ دهد خوب معناى اين كوچ دادن، كه به امر رسول خدا (ص) واقع شد آيامعناى آن اين است كه حج اين ها باطل بود؟!! يا اينكه نه دستور رسول خدا به اين منظور بود كه اينها به اين كيفيت كه اگر حج انجام بدهند يكون الصحيحاً؟ پس در نتيجه اين طوائف كه در زنها هم جز اينها هم هستند و الان متداول است كه زنها را قبل از طلوع فجر از مشعر كوچ مىدهند به منى خوب نه اين براى اين است كه آنها مىخواهند حج آنها را باطل بكنند حج اينهابه اين كيفيت بلاشكال صحيح است و در حقيقت اينها وقوف اختيارى به عرفه را درك كردهاند با وقوف اضطرارى ليلى مشعر الحرام را. لذا در مورد زنها و معذورين هيچ ترديدى نيست كه حجشان صحيح است و تماميت دارد بلاشكال.
اشكال در آن كسى است كه اگر عالماً و عامداً قبل از طلوع فجر از مشعر الحرام به منى كوچ كند. وقوف اختيارى به عرفات را هم درك كرده در آن رابطه هيچ مشكلى ندارد فقط در رابطه با مشعر عالماً و عامداً قبل از طلوع فجر از مشعر الحرام كوچ كرده و جز طوائف معذورين نبوده آيا اين چه طور است وضعش؟
باز برمىگرديم آن روايات مسمع و آن دو تفسير و معناى از روايت از مسمع شده بود و متاسفانه مشهور يك طرف قرار گرفته و صاحب حدائق و بعضى ديگر طرف ديگر واقع شده بودند و اختلافشان هم در معنى روايت مسمع بود آنها از ذيل روايت مسمع استفاده كردند اگر كسى عالماً و عامداً قبل از طلوع فجر از مشعر الحرام خارج شود حج او باطل نيست منتها با يك كفارهاى جبران كند. لكن همان طورى كه دو مرتبه بحث كرديم و ملاحظه فرموديد اين ذيل روايت مسمع معنايش اين نيست كه مشهور استفاده كرده بلكه همان
معناى بود كه صاحب حدائق روايت را حمل بر آن معنا كرده بود و روى تفسير صاحب حدائق اصلا روايت مسمع عالم عامد را تعرض ندارد وقتى كه تعرض نداشت ما بايد على القاعده با اين مسئله برخورد كنيم. على القاعده روى آن چيزى كه ما اختيار كرديم كه واجب از وقوف مشعر عبارت از بين الطلوعين و محدوده ركن هم در همين بين الطلوعين است منتها فرق بين واجب و ركن اين بود كه واجب همه بين الطلوعين است اما ركن يك جزاى از بين الطلوعين و مسمى وقوف در بين الطلوعين است. روى قاعده اين كه عالماً و عامداً قبل از الطلوع فجر از مشعر الحرام خارج مىشود اين ترك كرده است ركن را عن علمٍ و عمدٍ و اگر كسى ترك بكند ركن را عن علمٍ و عمدٍ " يكون حجه باطلا " اين محكوم به بطلان است. لذا روى آن راهى كه ما طى كرديم بايد در اين صورت در مورد عالم و عامد حكم به بطلان بكنيم آن هم نه به صورت احتياط وجوبى بلكه به صورت فتوا بگوئيم "حجه باطل، لانه ترك الركن بالخروج قبل الطلوع الفجر من المشعر الحرام " براى اينكه فرض آنجائى است كه خارج بشود و ديگر هم برنگردد به مشعر الحرام هيچ گونه ضرورتى هم براى خروج از مشعر الحرام وجود نداشتهاست. لذا اين ترك ركن كرده عن علم و عمدٍ به نظر ما بر روى بحث هاى سابقى كه داشتيم بايد حكم كنيم "بان حجه هذا باطل "
(سوال و جواب) اما حضرت امام (ره ) ايشان خوب تقريباً روى مبنايش كه نوعاً كه خيلى در مقام مخالفت با مشهور نيستند ايشان اينجا تقريباً يك حد وسطى را ذكر كردهاند آن حد وسط اين است كه مسئله بطلان را به صورت احتياط وجوبى مطرح كردهاند كه خيلى مخالفت با مشهور نشده باشد لكن ما عرض كرديم كه مسئله لزوم رعايت مشهور در رابطه با سند روايات است اگر مشهور اعتماد كند به يك روايتى ولو اين كه ضعيف باشد ما آن را روايت را اخذ مىكنيم و اگر اعراض بكنند يك روايتى را ولو سندش صحيح باشد اين اعراض را قادح در حجيت و اعتبار مىدانيم اما از نظر دلالت روايت ديگر هيچ وجهى ندارد كه ما تبعيت از مشهور بكنيم ما اگر خودمان از يك روايت معتبره بر خلاف آنچه را كه مشهور استفاده كردهاند و روايت را حمل بر او كردهاند اگر مطلبى را استفاده كرديم براى ما همين فهم خودمان حجيت دارد. لذا در اين مسئله معتقديم كه روايت مسمع اصلا ربطى به عالم عامد ندارد حكم عالم و عامد بايد از جاى ديگر استفاده شود قاعده مىگويد وقوف به مشعر ركن است در باب اعمال حج است و اگر كسى ركن را عالماً و عامداً ترك بكند يكون حجه باطلا لذا به نظر مىرسد كه اين "بطل الاحوط " روى همان راهى را كه ما طى كرديم همان "بطل الاقوى " است و بايد حكم كرد بطلان حج در اين صورت. اين هم راجع به فرض پنجم.
فرض ششم را موكول مىكنيم به بحث بعد ان شأ الله.
(سوال و جواب)بله!معناى احتياطى وجوبى همين است (سوال و جواب) شما اين مسئله را مخلوط نكنيد خود امام(ره ) آن حرف ها را قبول دارند كه وقوف اختيارى به مشعر بين الطلوعين است و ركن يك جز از اين معناست و لكن وجود روايت مسمع با آن تفسير مشهور يك قدرى خلاف اين معناست.
پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...