• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه بحث " حج: وقوف در مشعر الحرام " حضرت آية الله‏
    العظمى فاضل لنكرانى " مد ظله العالى ""
    جلسه نودم "
    در مسأله 4 مى‏فرمايند: قد ظهر مما مر ان لوقوف المشعر ثلاثة اوقات، وقتاً اختياريا و هو بين الطلوعين و وقتين اضطراريين احدهما ليلة العيد لمن له عذر والثانى من طلوع الشمس من يوم العيد الى الزوال كذلك و ان لوقوف عرفات وقتاً اختياريا هو من زوال يوم عرفة الى الغروب الشرعى و اضطرارياً هو ليلة العيد للمعذور، فحينئذ بملاحظة ادراك احد الموقفين او كليهما اختيارياً او اضطراريا فرداً و تركيباً عمداً او جهلاً او نسياناً اقسام كثيرة نذكر ما هو مورد الابتلأ.
    الاول ادراك اختياريهما فلا اشكال فى صحة حجه من هذه الناحية.
    الثانى عدم ادراك الاختيارى والاضطرارى منهما فلا اشكال فى بطلان عمداً كان او جهلاً او نسياناً فيجب عليه الاتيان بعمرة مفردة مع احرامه الذى للحج و الاولى قصد العدول اليها و الاحوط لمن كان معه الهدى ان يذبحه و لو كان عدم الادراك من غير تقصيرٍ لا يجب عليه الحج الا مع حصول شرائط الاستطاعة فى القابل و ان كان عن تقصير يستقر عليه الحج و يجب من قابل ولو لم يحصل شرائطها.
    در اين مسئله 4 با توجه به آن مسائلى كه راجع به وقوفين وقوف به عرفات و وقوف به مشعر ذكر شد و معلوم گرديد كه وقوف به عرفات، داراى دو وقت است: يك وقت اختيارى و يك وقت اضطرارى. وقت اختيارى آن همان بود كه از زوال يا مقدارى از زوال گذشته شروع مى‏شود و تا غروب شرعى ادامه پيدا مى‏كند بطوريكه كسى حق ندارد "قبل غروب الشمس " از عرفات خارج بشود، و افاضه به معناى خروج از عرفات قبل غروب الشمس جايز نيست و داراى كفاره بود و اما وقت اضطرارىِ عرفه كه اگر كسى فراموش كرد وقوف به عرفات را، يا هرچه تلاش كرد نتوانست روز نهم به عرفات برسد، شارع براى او يك وقت اضطرارى قرار داد و آن عبارت از شب عيد است كه اگر در آن شب شخص برود به عرفات و لو اينكه يك لحظه از وقوف به عرفات را درك كند، اين وقوف اضطرارىِ به عرفات درك كرده است و فرق بين وقوف اضطرارى و اختيارى در اين جهت است كه در وقوف اختيارى استيعاب لازم است، و بايد مجموع وقت را در عرفات باشد، اما در وقوف اضطرارى يك لحظه هم كه وقوف بكند همين كفايت مى‏كند.
    پس اينكه ما مى‏گوئيم شب عيد وقت اضطرارى عرفات است، معنايش اين نيست كه همه آن را در عرفات باشد، بلكه معنايش اين است كه از شب عيد اگر يك لحظه وقوف به عرفات را درك كند، وقوف اضطرارىِ عرفات درك كرده‏
    است.
    و در رابطه با مشعر تقريباً سه وقت براى وقوف بود: يك وقت اختيارى براى افراد معمولى كه نه زن هستند و نه گرفتار عذر و مرض و خوف و براى توده مردم، كه وقت اختيارى آن عبارت از بين الطلوعين است كه بحث كرديم مخصوصاً با صاحب جواهر (عليه الرحمه) كه در بين الطلوعين واجب عبارت از وقوف در مجموع است و استيعاب واجب است، در عين اينكه ركن يك لحظه است، اما واجب اعم از ركن است، بايد همه بين الطلوعين را "من اول طلوع الفجر الى طلوع الشمس " در مشعر باشد و حق ندارد حتى به كمى " قبل طلوع الشمس " از مرز مشعر خارج بشود، طلوع شمس را در مشعر بايد درك كند، و براى وقوف به مشعر دو وقت ديگر هم هست كه امام بزرگوار (قدس سره الشريف) از آن تعبير به دو وقت اضطرارى مى‏كند، ولو اينكه يكى از آنها اضطرارى بودنش محل تأمل است، بلكه به قول صاحب جواهر شائبه اختيار در آن وجود دارد، لكن در عنوان و تعبير مناقشه‏اى نيست. يك وقت براى الضعفأ والخائف والمريض، و اينها لازم نيست كه بين الطلوعين را درك كنند، بلكه يك مقدار از شب را اگر در مشعر به نيت وقوف توقوف كنند، همين كفايت مى‏كند منتهى يك احتياطى در اين باب بود كه ما وجوبى آن را نپذيرفتيم و آن اينكه اين طوائف تا انتصاف ليل در مشعر بمانند و "بعد انتصاف الليل قبل طلوع الفجر " مانعى ندارد خارج بشوند، و اين هم يك حكم تقريباً ترخيصى است، نه اجبارى حالا اگر زنى گفت مى‏خواهم در مشعر بمانم بين الطلوعين را درك كنم، هيچ مشكلى نيست، لذا در رواياتى كه ملاحظه فرموديد تعبير اين بود كه "رخص رسول الله (ص) للنسأ والضعفأ "حكم ترخيصى است كه اگر نخواستند از اين ترخيص استفاده نكنند، هيچ مشكلى وجود ندارد، لكن مى‏توانند استفاده كنند. پس يك وقت براى وقوف به مشعر كه عنوان آن اضطرارى است يا عنوانى است كه شائبه اختيارى هم به جهتى كه عرض كرديم در آن وجود دارد، نسبت به اين طوائفى است كه از آن بطور اجمال تعبير به معذورين مى‏كنيم، كه عنوان عامى است كه همه اينها را شامل مى‏شود.
    و اما وقت اضطرارىِ دوم براى مشعرالحرام وقتى بود كه اگر كسى به هيچ وجه نه در شب عيد و نه بين الطلوعين نتوانست خودش را به مشعر برساند، مثل آن كه عرض كرديم و فى زماننا هذا هم گاهى تحقق پيدا مى‏كند، ماشينها از عرفات به جانب مشعر حركت مى‏كنند، گاهى به علت كثرت ازدحام و گاهى به علت گم كردن راه مشعر در شب و بين الطلوعين نتوانند خودشان را به مشعر برسانند، براى اينها يك وقت اضطرارى درنظر گرفته شده كه آن وقت اضطرارى از طلوع شمس روز عيد است الى زوال شمس اين نصف روز به‏
    عنوان وقوف اضطرارىِ مشعر مطرح است و باز همان نكته هم در اينجا جريان پيدا مى‏كند كه در وقوف اضطرارى استيعاب لازم نيست، بلكه يك لحظه از مابين الطلوع والزوال روز عيد قربان را اگر درك كند، همين كفايت مى‏كند پس در حقيقت براى مشعر سه وقت وجود دارد: يك وقت اختيارى، دو وقت اضطرارى. از اضطرارىِ اول تعبير به اضطرارىِ ليلى و از دوم كه وقتش از طلوع شمس تا زوال است تعبير به اضطرارىِ نهارى مى‏شود، لذا اگر كسى سؤال كرد كه وقت اضطرارىِ مشعر چه وقتى هست؟ بايد از او سؤال كنيم كه شما اضطرارىِ نهارى را يا اضطرارى ليلى را مى‏پرسيد؟ اضطرارىِ ليلى الى طلوع الفجر و اضطرارىِ نهارى من طلوع الشمس الى زوال الشمس است، بعد از آنكه اين جهات در حقيقت در بحثهاى گذشته روشن شد، صور و اقسامى پيدا مى‏شود كه زياد است لكن امام بزرگوار حكم تقريباً 12 قسم از اين اقسام را بيان كردند. اين تعدد اقسام به لحاظ سه مطلب است: يكى اينكه هر كدام از اين وقوفين داراى وقت اختيارى و وقت اضطرارى و آن يا يك وقت اضطرارى يا دو وقت اضطرارى است، اين يك ملاك براى تعدد.
    ملاك دوم اين است كه در مقام ادراك يك وقت هر دو ادراك مى‏شود، يك وقت يكى ادراك مى‏شود، آنجائى كه دو تا ادراك مى‏شود، يك وقت دو اختيارى ادراك مى‏شود، يك وقت دو اضطرارى ادراك مى‏شود، يك وقت يك اختيارى با يك اضطرارىِ ادراك مى‏شود و گاهى هم ادراك در محدوده يكى است، از اين وقوفين تنها يكى ادراك شده، حالا يك وقت اختيارى است، يك وقت اضطرارى است آن ادراك مى‏شود. و باز عنوان سومى كه در اقسام دخالت دارد مسأله حالات مكلف است از نظر تعمد و جهل و نسيان. يك وقت عمداً همه را درك نمى‏كند جهلاً يا نسياناً، در همه فروض هر دو و گاهى يكى ترك مى‏شود، لذا اينها را كه روى هم حساب كنيم اقسام بسيار زيادى وجود دارد، لكن امام بزرگوار قدس سره مى‏فرمايند ما همان 12 قسمى كه نوعاً محل ابتلأ هست را براى شما بيان مى‏كنيم. اولين قسمى كه مى‏فرمايند آن صورتى است كه كسى از وقوفين هم اختيارىِ عرفه را درك كند و هم اختيارىِ مشعر را، معمولاً حجاج چنين هستند، هم اختيارىِ عرفه را درك مى‏كنند من زوال روز نهم الى غروب شرعى، و هم اختيارىِ مشعر را درك مى‏كنند، آن عبارت از مابين الطلوعين است، كسى وقوفين اختياريين را درك كرد، فرد كامل و فرد روشن است و حجش از اين جهت هيچ اشكالى ندارد، البته ممكن است از بعضى جهات ديگر مثل مسأله جماع در حال احرام كه در كثيرى از فروض آن موجب بطلان حج مى‏شد، ممكن است كسى وقوفين را درك بكند و حج او من جهة الوقوفين صحيح باشد، اما من جهة الجماع يا اگر استمنأ هم حكم جماع را داشته باشد، كما قاله بعضهم از آن نظر حج خودش را باطل كند،
    اما از نظر موقفين چون هر دو وقوف اختيارى را درك كرده هيچ مشكلى وجود ندارد. نقطه مقابل آن كسى است كه هيچيك از وقوفين، نه اختيارى و نه اضطرارى را اصلاً درك نكند، يك صورتش را كه ما قبلا گفتيم و آن نياز به بحث ندارد كه اگر عالم عامد باشد، همينكه روز نهم وقوف به عرفات را ترك كرد همانجا فاتحه حج او خوانده شد، و نوبت به مشعر هم نمى‏رسد، و يا اگر كسى وقوف به عرفات را انجام داد، لكن عالماً عامداً وقوف به مشعر را ترك كرد، آن جز ركنى ترك شد، و بنابر آن كه ركن عبارت از جزئى از وقوف بين الطلوعين است، كسى عالماً عامداً وقوف بين الطلوعين را كه مشتمل بر ركن است، را ترك كرد، خوب حجش باطل است و بحث ندارد. اما چيز تازه‏اى كه اينجا وجود دارد اين است كه اگر كسى وقوف به عرفات را "عن عذرٍ " ترك كرد "لنسيان " هم اختيارى و هم اضطرارى آن را، اين به تنهائى باطل نيست، و حج را باطل نمى‏كند، و اگر كسى وقوف به مشعر را به تنهائى ترك كند لعذر، هم اختيارى و هم اضطراريش را، اين هم موجب بطلان نمى‏شود، اما اگر اين دو تا بهم ضميمه شد هم وقوف به عرفات و هم وقوف به مشعر ترك شد، و منشأ آن هم عذر بود، يا نسيان و يا ازدحام و دير رسيدن در بعضى روايات دارد كه كسى از راه مى‏آمده، گرفتار شد، دير حركت كرده، روز عيد وارد مكه شده، و مى‏خواهد حج انجام بدهد، اينجا اگر وقوف به عرفه اختيارييه و اضطراريه را ترك كرد و ملزم شد الى ترك الوقوف بالمشعر ولو اينكه اين تركها هم لعذر باشد، اين حج باطل مى‏شود، با اينكه دانه دانه اينها اگر لعذر ترك بشود موجب بطلان نيست، براى اينكه ركن در باب حج آن است كه عالماً عامداً اخلال به آن موجب بطلان است، اما اگر لعذر باشد "لا يوجب البطلان " اما اين حالت انضمام اين خصوصيت را پيدا كرده كه اگر اين دو ركن اختيارى و اضطراريشان ترك شد "ولو لم يكن هناك تعمد و علم بل كان لعذر يوجب بطلان الحج " و نمى‏تواند امسال حج انجام بدهد، پس چه كند؟ اجمالاً اين آدم محرمى كه به عنوان حج محرم شده و نتوانسته وقوفين را درك كند بايد احرامش را در حقيقت تبديل كند و يا قهراً تبديل مى‏شود به احرام عمره مفرده، و از احرام خارج نمى‏شود، بايد به عنوان يك عمره مفرده وارد مكه بشود، احكام و اعمال عمره مفرده را انجام بدهد و بعد هم به عنوان عمره مفرده از احرام خارج بشود، آن وقت تكليف حج او اين است كه اگر اين آدم از روى تقصير اين دو وقوفين را ترك نكرده باشد بلكه موانع خارجى مانع شده باشد، اگر امسال سال اول استطاعتش بوده، اين كشف از اين مى‏كند كه لم يكن واجب الحج، حج بر او واجب نبوده، خيال مى‏كرده كه حج بر او واجب بوده است، اما اگر سال اول حجش نبوده بلكه قبل از امسال حج بر او استقرار پيدا كرده بوده، اين بايد در سال آينده حج را انجام بدهد، كما اينكه اگر در عدم‏
    ادراك موقفين تقصيرى از اين دخالت داشته، ولو اينكه سال اول حج او بوده و قبلاً هم حج بر او استقرار پيدا نكرده، بايد در سال آينده حج را انجام بدهد. لكن آنكه ما بايد بر آن اقامه دليل كنيم اصل مطلب است كه چرا اگر كسى وقوفين از دست او خارج بشود، "يكون حجه باطلا " در حاليكه در حالت انفرار فقط در صورت تعمد حجش باطل مى‏شد، اما حالا كه حالت انضمام پيدا كرد و هر دو وقوف ترك شد، ولو اينكه عذر هم در كار باشد، "يكون حجه باطلا " ما الدليل على ذلك، اول بايد دليل بر بطلان حج اقامه بكنيم، آن وقت بعد از آن كه بطلان حج او روشن شد سراغ تبديل به عمره مفرده و احكام عمره مفرده برويم. روايات متعددى در اين باب است كه از اين روايات استفاده مى‏شود بطلان حج در صورتى كه موقفين از دست يك حاجى بيرون برود. روايات در ابواب مختلف است. در باب 22 از ابواب وقوف به مشعر: روايت 2 كه اين روايت را باز به يك مناسبتى در مباحث قبلىِ مربوط به مشعر يا به وقوف اضطرارىِ عرفات خوانديم، لكن اين جهتش حالا مقصود است."قال: سئلت ابا عبدالله (ع) عن الرجل يأتى بعد ما يفيض النّاس من عرفات "حالا اين اولين فرضش است كه يك كسى وارد عرفات شد، بعد از آنكه مردم افاضه از عرفات كردند، يعنى روز نتوانست عرفات را درك كند، "من الزوال الى الغروب " حتى يك لحظه و يك جزئش را نتوانست درك كند، "فقال: ان كان فى مُهل " اگر اين مقدار مهلت دارد كه "حتى يأتىَ عرفات من ليلة "مى‏تواند وقوف اضطرارىِ عرفات را درك كند، "فيقف بها " وقوف در شب عيد به عرفات داشته باشد كه در وقوف اضطرارى هم استيعاب در آن شرط نيست، يك لحظه هم وقوف كند كفايت مى‏كند، وقوف اضطرارى را درك كند، "ثم يفيض فيدرك الناس فى المشعر قبل ان يفيضوا " قبل از آنكه مردم از مشعر كوچ كنند مى‏تواند كه وقوف اضطرارىِ عرفه را درك كند، بعد هم خودش را به مشعرالحرام قبل طلوع الشمس برساند، اگر مى‏تواند اين كار را بكند، وظيفه‏اش اين است:"فلايتمّ حجه حتى يأتى عرفات " حتما بايد اين وقوف اضطرارى را رعايت بكند و قبل از وقوف اختيارىِ مشعر انجام بدهد. اما "و ان قدم رجل وقد فاتته عرفات " اگر در حالى وارد عرفات شد كه هم وقوف اختيارى و هم وقوف اضطرارى را از دست داده، اينجا "فليقف بالمشعر الحرام " وقوف به مشعر الحرام را نبايد از دست بدهد، خوب نسبت به عرفات چطور؟ "فان الله تعالى اعذر لعبده " خداوند بهتر از ديگران عذر عبد را مى‏پذيرد اگر اين كار را كرد "فقد تمّ حجه اذا ادرك المشعر الحرام قبل طلوع الشمس و قبل ان يفيض الناس " اين مانعى ندارد، چون مشعر را درك كرده هيچ مشكلى براى او نيست. عمده اين است كه بما ارتباط دارد، مى‏فرمايد " فان لم يدرك المشعر الحرام " اگر علاوه بر اينكه عرفات را درك نكرده، با
    اينكه فرض هم آنجائى بوده كه عدم درك عرفات مستند به عذر بوده، در همين شرائط اگر مشعرالحرام را هم درك نكند و با اينكه در هر دو معذور بوده، "فقد فاته الحج "ديگر حج از دست او رفت، كه اين روايت با اينكه موردش عذر است و عدم ادراك موقفين مستند به عذر است، مع ذلك به صراحت مى‏فرمايد كه اگر مشعرالحرام درك نشد، اين حج از او فوت شده. منتها يك نكته‏اى در اين روايت هست و آن اين است كه وقوف اضطرارىِ نهارى مشعرالحرام را متعرض نشده و ظاهرش اين است كه اگر آن وقوف اختيارى را درك نكند به ضميمه وقوف اختيارى و اضطرارىِ عرفه حج او باطل است، لكن حالا اين را در مباحث بعدى ما انشأالله از آن استفاده مى‏كنيم اما ما نحن فيه به عنوان قدر متيقن مطرح است كه اگر نه وقوف اختيارى و نه وقوف اضطرارىِ عرفه را درك كند و در باب مشعر هم نه اختيارى و نه اضطرارى، "فان لم يدرك المشعر الحرام فقد فاته الحج " اين ديگر فرد روشن و فرد واضحش آن است كه هيچ يك از وقوفين نه اختيارى و نه اضطرارى را درك نكند و مورد هم عذر باشد " فقد فاته الحج " حالا كه فاته الحج، "فليجعلها عمرة مفردة " احرامى كه دارد و به عنوان حج به آن محرم شده، اما بقأً بايد به عنوان عمره مفرده اين احرام را نگاه كند پس حج را چكار كند؟ "و عليه الحج من قابل " سال آينده وظيفه او هست كه حج را انجام بدهد، حالا اين يك روايت كه بسيار روايت خوبى است اين روايت و سندش هم صحيحه است لكن روايات ديگرى هم در اين باب هست كه انشأالله ملاحظه مى‏كنيد والحمدلله رب العالمين .
    پايان