• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •   خلاصه

  • خلاصة درس 11:
    بحث در نگاه کردن به محاسن خانمي که انسان مي خواهد با او ازدواج کنند جايز است!
    الف) سؤالات مطرح پيرامون غياث بن ابراهيم
    1) آيا او با غياث بن ابراهيم نخعي يکي است؟
    2) ايا غياث بن ابراهيم از اصحاب حضرت باقر (ع) است؟
    3) آيا غياث بن ابراهيم امايم است؟
    ب‌) پاسخ به سؤالات
    1) اينها دو نفر هستند در يک نفر قابل جمع نيستند.
    2) قاموس الرجال: غياث بن ابراهيم اصحاب حضرت صادق(ع) همان غياث بن ابراهيم اصحاب حضرت باقر(ع) باشد.
    3) مرحوم آقاي خوئي به 5 دليل اينها را دو نفر مي داند.
    ج‌) بررسي ادلهء مرحوم آقاي خوئي
    استاد هر پنج دليل مرحوم آقاي خوئي و دلائل صاحب قاموس الرجال را نقد مي کند.
    «والسلام»
  •  متن

  • 8/7/1377چهارشنبه درس شماره (11)سال اول

    كتاب النكاح

    خلاصه جلسات قبل و اين جلسه:

    بحث در اين بود كه نگاه كردن به محاسن خانمى كه انسان مى خواهد با او
    ازدواج كند جايز است.
    يكى از روايات باب، روايت «غياث بن ابراهيم» بود.

    در مورد غياث سه سؤال مطرح است:

    1- آيا او با غياث بن ابراهيم نخعى يكى است؟ در جلسه قبل گفتيم كه متعدد است.
    2- آيا غياث بن ابراهيم از اصحاب حضرت باقر(ع) است؟ قاموس الرجال فرموده: ممكن است، مرحوم آقاى خوئى اين امر را ممكن نمى دانند، در اين جلسه ضمن رد ادله ايشان اثبات مى كنيم كه حق با صاحب قاموس الرجال است.
    3- آيا غياث بن ابراهيم امامى است؟
    مرحوم مامقانى او را امامى مى دانند و صاحب قاموس الرجال تمايل دارند كه امامى نيست.
    در اين جلسه ضمن رد كلام قاموس الرجال، امامى بودن او را اثبات مى كنيم.

    مسأله 26: يجوز لمن يريد تزويج امرأة ان ينظر الى وجهها و كفيها و شعرها و محاسنها.

    يكى از روايات مسأله روايت غياث است: «عنه (= احمد بن محمد بن عيسى) عن محمد بن يحيى (=

    الخزاز) عن غياث بن ابراهيم عن جعفر عن أبيه عن على (عليه السلام) فى رجل ينظر الى محاسن امرأة يريد ان يتزوجها، قال: لا بأس انّما هو مستام، فان يقض امر يكون» (وسائل آل البيت - ج 20 ص 89 - باب 36 ابواب مقدمات النكاح - حديث 8) بحث سندى: (غياث بن ابراهيم) نجاشى مى گويد: «غياث بن ابراهيم التميمى الاسيّدى، بصرىٌ سكن الكوفة، ثقة، روى عن ابى عبدالله و ابى الحسن عليهما السلام، له كتاب حدثنا اسماعيل بن ابان بن اسحاق الوراق عنه بالكتاب» شيخ طوسى ره در اصحاب الصادق رجالش مى فرمايد: «غياث بن ابراهيم» ابو محمد التميمى الاسدى، اسند عنه، و روى عن ابى الحسن ع»، و او را در باب «من لم يرو عن الائمة ع» نيز معرف كرده است.
    شيخ در فهرست نيز او را عنوان مى كند و به دو طريق كتابش را نقل مى كند: 1- «محمد بن يحيى الخزاز عنه» 2- «حميد عن الحسن بن على اللؤلؤى عنه».
    و كتاب مقتلش را به طريق ذيل نقل
    مى كند: «احمد بن ممد بن موسى عن ابن عقده عن الحسين بن حمدان عن على بن ابراهيم بن معلّى عن زيدان بن عمر عنه».
    در مقابل برقى در اصحاب حضرت صادق(ع) مى گويد: «غياث بن ابراهيم النخعى عربى كوفى»، و خود شيخ نيز در اصحاب الباقر (ع) رجالش مى گويد غياث بن ابراهيم بترى».

    در اينجا چندين سؤال مطرح است:

    اول: آيا غياث بن ابراهيم كه نجاشى و شيخ او را در اصحاب حضرت صادق(ع) عنوان كرده اند با غياث بن ابراهيم كه برقى عنوان كرده، متحد است يا نه؟
    دوم: آيا غياث بن ابراهيم كه در اصحاب الصادق(ع) رجال شيخ آمده همان غياث بن ابراهيم بترى است كه در اصحاب الباقر(ع) آمده است يا نه؟ سوم: بر فرض تعدد، غياث بن ابراهيم كه در اصحاب حضرت صادق(ع) است امامى است يا نه؟ سؤال اول را ديروز بررسى كرديم و گفتيم كه اينها دو نفر هستند.
    چون يكى نخعى و ديگرى تميمى است و نخعى و تميمى در يك فرد قابل جمع نيست.
    اما بررسى سؤال دوم: صاحب قاموس الرجال مى فرمايد: محتمل است غياث بن ابراهيم اصحاب حضرت
    صادق عليه السلام همان غياث بن ابراهيم اصحاب حضرت باقر(ع) باشد كه بترى است.
    مرحوم آقاى خوئى ره مى فرمايند به 5 دليل دو نفر هستند: دليل اول: غياث بن ابراهيمى كه جزء اصحاب الصادق(ع) شمرده شده، راوى كتابش «اسماعيل بن ابان بن اسحاق الوراق» است(1) و راوى كتاب «اسماعيل بن ابان»، «احمد بن ابى عبدالله البرقى» است(2)، چون برقى در سال 280 وفات كرده، پس غياث بن ابراهيم از اصحاب امام باقر عليه السلام نيست، چون ممكن نيست برقى
    از اصحاب حضرت باقر عليه السلام با يك واسطه (= اسماعيل بن ابان) روايت نقل كند.
    دليل دوم: راوى ديگر كتاب غياث، محمد بن يحيى الخزاز، است(3)، و كتاب او را نيز برقى نقل مى كند.
    (4) و چون ممكن نيست برقى از اصحاب حضرت باقر(ع) با يك واسطه (= محمد بن يحيى» روايت كند پس اين غياث بن ابراهيم غير از آن غياثى است كه از اصحاب حضرت باقر(ع) است.
    دليل سوم: در مشيخه فقيه آمده است كه: احمدبن محمد بن عيسى با يك واسطه (
    واسطه اسماعيل بن بزيع يا محمد بن يحيى الخزاز است) از غياث بن ابراهيم روايت مى كند، و چون احمد بن محمد بن عيسى وفات برقى را در سال 280 درك كرده است نمى تواند از اصحاب حضرت باقر(ع) با يك واسطه نقل كند.
    دليل چهارم: (كه واضح تر از ادله قبل است) حميد در طبقه شاگردان برقى است و در سال 310 وفات كرده كرده، او نيز كتاب غياث را با يك واسطه (= الحسن بن على اللؤلؤى) نقل مى كند،(5) و نمى تواند از اصحاب حضرت باقر(ع) با يك واسطه نقل كند.
    بنابراين:
    غياث بن ابراهيم كه در مشيخه فقيه، و رجال نجاشى و فهرست شيخ در اصحاب الصادق(ع) رجال شيخ عنوان شده، غير از آن غياث بن ابراهيمى است كه در اصحاب الباقر(ع) رجال شيخ معرفى شده است.

    بررسى ادله مرحوم آقاى خوئى ره:

    نقد دليل اول: اشكال صغروى: ثابت نيست كه برقى از اسماعيل بن ابان وراق نقل كرده باشد.
    ما دو نفر به نام «اسماعيل بن ابان» داريم، يكى «ورّاق» است و برقى از
    «اسماعيل بن ابان» روايت كرده و مشخصه اى ذكر نكرده و از كجا معلوم اين اسماعيل بن اباب همان «وراق» باشد؟(6) مناقشه كبروى: اينكه گفته ايد «ولا يمكن روايته عن اصحاب الباقر(ع) بواسطة واحدة» صحيح نيست چون چند اشكال دارد: اشكال اول: خود شما اين امر را ممكن مى دانيد.
    توضيح آنكه نجاشى مى گويد برقى كتاب اسماعيل را روايت مى كند و شما در معجم الرجال كه عبارت نجاشى را نقل مى كنيد مى فرمائيد: «هذا (= اسماعيل بن ابان)
    احد الرجلين الذين ذكرهما الشيخ» چون شيخ در فهرست دو نفر را به نام اسماعيل بن ابان عنوان كرده كه راوى اولى «ابو سمينة، محمد بن على الصيرفى» است، و راوى ديگرى «ابراهيم بن سليمان»، پس محتمل است كه مروى عنه برقى، اسماعيل بن ابان دوم باشد (همان كه راوى او ابراهيم بن سليمان است).
    و در ذيل ترجمه اسماعيل بن ابان دوم مى فرمائيد: «نعم يحتمل اتحاد هذا مع اسماعيل بن ابان الخياط الآتى» (كه از اصحاب حضرت صادق(ع) است).
    در نتيجه ممكن مى دانيد برقى با يك واسطه (كه اسماعيل بن ابان الخياط باشد)
    از اصحاب حضرت باقر(ع) (كه امام جعفر صادق عليه باشند) روايتى نقل كند.
    بنابر اين روايت برقى از اصحاب الباقر(ع) ثابت است.
    اشكال دوم: برقى مكرراً از محمد بن سنان نقل مى كند و روايت محمد بن سنان نيز از ابى الجارود ( كه از اصحاب حضرت باقر(ع) است) فراوان است.
    پس برقى مكرر از اصحاب حضرت باقر(ع) با يك واسطه نقل كرده است.
    اشكال سوم: اسماعيل بن ابان در طبقه اى است كه مى توانند از اصحاب حضرت باقر(ع) روايت كند، حدود سيزده نفر از مشايخ اسماعيل را تهذيب الكمال نقل كرده است.
    الف = يكى از مشايخ اسماعيل «ابى الجارود زياد بن منذر» است ،كه از اصحاب حضرت باقر(ع) است ب = شيخ ديگرش «اسماعيل بن خليفه» (متولد 84) است كه در زمان رحلت امام باقر(ع) (سال 114) سى ساله بوده است.
    پس اسماعيل بن ابان مى تواند از اصحاب حضرت باقر(ع) روايت كند.
    ج = شيخ ديگرش «عبدالرحمان) نواده حنظله غسيل الملائكه است كه در سال
    114، حدوداً 50 سال داشته است، و بيش از يكصد سال عمر كرده و حدود سال 72 فوت كرده است.
    بقيه مشايخ اسماعيل بن ابان ولادتش در دست نيست ولى در سالهاى 153 تا 174 و همه اينها امكان عرفى دارد كه از امام باقر عليه السلام روايت كنند.
    از پاسخ دليل اول، پاسخ دليل دوم مرحوم آقاى خوئى نيز روشن مى شود.
    دليل سوم = از جواب دليل اول نقد اين دليل نيز روشن مى شود چون اولاًاحمد بن محمدبن عيسى هر چند بعد از برقى فوت كرده است ولى تولدش قبل از برقى است پس او نيز مى تواند از اصحاب باقر عليه السلام با يك واسطه روايت كند.
    ثانياً احمد بن محمد بن عيسى از ابى الجارود (كه از اصحاب امام باقر عليه السلام است) با يك واسطه (= ممد بن سنان) روايت مى كند.
    ثالثاً «احمد بن محمد بن عيسى» مكرراً از «حماد بن عيسى» روايت دارد و حماد از طرفى جزء مشاهير روات امام صادق عليه السلام است و چون امام صادق عليه السلام از پدرشان مى باشند پس احمد بن محمد بن عيسى مى تواند از اصحاب امام باقر عليه السلام «يعنى امام صادق عليه السلام) با يك واسطه (= حماد بن عيسى) روايت كند واز طرف ديگر حماد از پنج نفر از طبقه اول فقهاء اصحاب امام باقر عليه السلام روايت دارد (زراره، محمد بن مسلم، ابو نصير، فضيل بن يسار، معروف بن خربوذ) پس از ناحيه نقل احمد بن محمد بن عيسى
    اشكال نيست.
    نقد دليل چهارم: اولاً: روايات حميد مشتمل بر مراسيل كثيره است و با نقل حميد نمى توان طبقات را تعيين كرد.
    ثانياً: بين وفات حميد و رحلت امام باقر عليه السلام 199 سال فاصله است و اگر حميد بخواهد با دو واسطه از امام باقر عليه السلام نقل كند مى بايست به طور متوسط اصل وفات راوى با وفات مروى عنه حدود 65 سال باشد و نقل كردن چنين فاصله اى
    هر چند به طور وفور نيست لكن ممكن است و اسناد عاليه همين سندهاست.
    نقد دليل پنجم: اولاً: على بن ابراهيم بن هاشم كه با حميد هم طبقه است مى تواند از حضرت باقر عليه السلام با دو واسطه نقل كند و توضيح آن در نقد دو دليل چهارم گذشت.
    ثانياً: اين على بن ابراهيم كه در طريق كتاب غياث واقع شده است «على بن ابراهيم بن هاشم» زنده در سال 307 نيست بكله «على بن ابراهيم معلى» است و طريق فهرست چنين است: «اخبرنا به احمد بن محمد بن موسى عن ابن عقدة عن الحسين بن حمدان عن على بن ابراهيم بن معلى عن زيدان بن عمر قال حدثنا غياث» و هيچ مانعى ندارد كه
    ابن عقده با 3 واسطه از غياث روايت كند.
    بررسى سؤال سوم: غياث بن ابراهيم امامى است يا خير؟ مرحوم مامقانى مى گويد: از روايت غياث معلوم مى شود كه امامى است چون صدوق در عيون اخبار الرضا عليه السلام روايتى را از غياث در معناى حديث ثقلين نقل مى كند، كه حضرت على عليه السلام فرموده « انا والحسن والحسين والائمة التسعة من ولد الحسين . ».(بحار 23/ 147) و در خصال نيز غياث بن ابراهيم روايتى را نقل مى كند كه پيبامبر صلى الله عليه واله و سلم فرمود: «. كيف تهلك امة انا اولها و اثنى عشر من بعدى من السعداء .».
    (بحار 36/ 242) فيكون امايمة كالدراية.
    صاحب قاموس الرجال مى فرمايد: «كون اماميته دراية الخبرين غير معلوم» زيرا اولاً: در هر دو بابى كه اين دو روايت را صدوق نقل كرده، اكثر روات آن باب غير امامى هستند.
    ثانياً: دو مؤيد براى عامى بودن غياث هست: الف - از حضرت صادق(ع) تعبير «جعفر» مى كند.
    ب - چون حضرت راوى را از عامه مى دانسته اند لذا براى فرمايش خودشان سند ذكر كرده اند.
    ج - ممكن است اين شخص همان غياث بن ابراهيم باشد كه در اصحاب حضرت باقر عليه السلام رجال شيخ آمدهاست و چون او از عامه و بترى است پس ممكن است اين غياث نيز غير امامى باشد.

    نقد كلام صاح قاموس الرجال:

    1 - دليل سوم ايشان دورى است، چون هر دليلى بايد صرف نظر از ادله ديگر دلالتش تمام باشد.
    اگر ما از دليل او و دوم ايشان صرف نظر كنيم و بپذيريم كه روايتى كه صدوق در خصال و عيون از غياث نقل كرده امامى بودن غياث را مى رساند ديگر احتمال اتحادش با غياث بن ابراهيم بترى در كار نيست و در صورتى مى توانيم اين احتمال را بدهيم كه در كلام مرحوم مامقانى مناقشه كنيم و روايت صدوق را دليل امامى بودن ندانيم.
    خلاصه احتمال اتحاد متوقف بر عدم دليليت نقل روايت اثنى عشر است و عدم دليليت را مى خواهند از احتمال اتحاد بدست آورند و هذا دور.
    2 - بين راوى مع الواسطه و رواى مستقيم فرق است، چون رواة مع الواسطه امام ممكن است عامى باشند.
    و به امامت حضرت معتقد نباشند لكن كسى كه مى رود محضر امام عليه السلام شاگردى مى كند واز كلام حضرت كتابى را جمع آورى مى كند نمى تواند غير امامى باشد.
    الان ما ممكن است رواياتى را از ابوهريره نقل كنيم در حالى كه او را هيچ قبول نداريم ولى كسى كه مى رود شاگردى ابوهريره را مى كند بايد معتقد به او باشد.
    3 - اينكه از امام صادق عليه السلام گاهى به «جعفر» تعبير مى كند (در حالى كه بيش از 80% از روايات غياث با تعبير «اباعبدالله» است) به اين جهت است كه تقيّد به تعبيرات در اوائل چندان مستحكم نشده بوده است، بلكه تا زمان شيخ طوسى(ره) نيز بسيارى از اوقات اسم مبارك امام عليه السلام را بدون «عليه السلام» مى آورده اند، هم چنان كه در نسخه اى از تهذيب كه با نسخه اصل مقابله شده، بسيارى از عليه السلام ها قلم گرفته شده است.
    4- اينكه سندى براى روايات امام صادق عليه السلام نقل مى كند براى اين است كه برخى از اماميه بيشتر با عامه محشور بوده اند و لذا گاهى امام عليه السلام در بيان احكام سند خودشان را ذكر مى كرده اند.
    و گاهى خود راوى امامى، براى آنكه مخاطبينش بپذيرند، سند عمومى را كه ائمه عليهم السلام فرموده اند در آغاز روايات آنها اضافه مى كرده اند.
    به علاوه مواردى كه براى كلام امام صادق عليه السلام سند ذكر مى كند، مثابه نقل عامه نيست چون در گروهى از رواياتش حضرت صادق عليه السلام از حضرت باقر عليه السلام از پيامبر اكرم صلى الله عليه واله و سلم نقل مى كنند و سند ما بين را بيان نمى كنند و در گروهى ديگر از روايات غياث سند به حضرت امير عليه السلام مى رسد نه به پيامبر صلى اله عليه و آله و سلم به طور خلاصه اسنادى نقل مى كنند اسنادى نيست كه يك سنى معمولى قبول داشته باشد.
    پس اين جهت نيز شاهد امامى نبودن نيست.

    « والسلام »

    فهرست منابع اصلى :
    1 - بحار الانوار (مرحوم علامه مجلسى ره)
    2 - وسائل الشعيه (شيخ حر عاملى ره)
    3 - رجال نجاشى
    4 - رجال شيخ طوسى ره
    5 - فهرست شيخ طوسى ره
    6 - مشيخه فقيه
    7 - معجم رجال حديث (مرحوم آية الله خوئى)

    1) - رجال نجاشى / ص 305 در طريق نجاشى به غياث بن ابراهيم التميمى: ... جعفر المحمدى قال حدثنا اسماعيل بن ابان بن اسحاق الوراق عنه بالكتاب.
    2) - رجال نجاشى / ص 32 طريق او به اسماعيل بن ابان: ... على بن محمد ماجيلويه.
    3) - فهرست الشيخ ترجمه غياث بن ابراهيم در طريق اش راوى از او محمد بن يحيى الخزاز است.
    4) - فهرست الشيخ ترجمه محمد بن يحيى: له كتاب يرويه عن غياث بن ابراهيم رويناه بهذا الاسناد (يعنى جماعة عن ابى المفضل عن ابن بطه) عن احمد بن ابى عبدالله عنه.
    5) - فهرست الشيخ ترجمه غياث بن ابراهيم.
    6) - توضيح: در كتب عامه اسماعيل بن ابان الوراق الازدى ابواسحاق الكوفى متوفى 210، و اسماعيل بن ابان القنوى الخياط ابو اسحاق الكوفى متوفى 216 آمده است. و احتمالاً آنچه كه در پاورقى (
    1) به آن اشاره شد تصحيف اسماعيل بن ابان ابو اسحاق الوراق باشد. نكته ديگر اين كه اشكال صغروى استاد با توجه به سند وفات ايندو اسحاق بن ابان كه يكى 210 هجرى، و ديگرى 216 مى باشد تطبيق كبراى مورد نظر آقاى خوئى ره در اينكه اسحاق بن ابان از اصحاب الباقر عليه السلام با يك واسطه نمى تواند نقل بكند را بهم نمى زند. بنابر اين اشكال عمده در اينجا اشكال كبروى استاد مى باشد.

  •   پرسش و پاسخ
  • 1-آقاي خويي مي فرمايند غياث بن ابراهيم اصحاب حضرت صادق(ع) نمي تواند همان غياث بن ابراهيم اصحاب حضرت باقر عليه السلام باشد. دليل ايشان را توضيح دهيد؟


    الف) لازمه اتحاد اين 2 نفر اين است که برقي بتواند با يک واسطه از اصحاب حضرت باقر عليه السلام روايت نقل کند. و با توجه به وفات برکي که در سال 280 ه.ق مي باشد اين امر امکان ندارد. توضيح مطلب بالا: غياث بن ابراهيمي که جزء اصحاب امام صادق است راوي کتابش اسماعيل بن ايان است و و راوي کتاب اسماعيل بن ابان احمد بن ابي عبدالله البرقي است. پس غياث بن ابراهيم از اصحاب امام باقر عليه السلام: نيست چون ممکن نيست برقي از اصحاب حضرت باقر عليه السلام با يک واسطه (اسماعيل بن ابان) روايت نقل کند. ب) احمد بن محمد بن عيسي که وفات تبهي را در سال 280 درک کرده است نمي تواند از اصحاب حضرت باقر عليه السلام با يکي واسطه نقل کند. در شيخة فقيه آمده است که احمد بن محمد بن عيسي با يک واسطه از غياث بن ابراهيم روايت مي کند. ج)حميد در طبقة شاگردان برقي است و در سال 310 وفات کرده او نيز کتاب غياث را با يک واسطه نقل مي کند و نمي تواند از اصحاب حضرت باقر با يک واسطه نقل کند.


    2-پاسخ استاد مدظله را به اشکالات مرحوم آقاي خويي ره را بيان کنيد.


    الف: برخي مي تواند با يک واسطه اصحاب حضرت باقر عليه السلام روايت کند. براي نمونه: برخي مکرراً از محمد بن سنان نقل مي کند و روايت محمد بن سنان از اب يالجارود که از اصحاب حضرت باقر (ع) است. فراوان است. ب) اسماعيل بن ابان در طبقه اي است که مي تواند از اصحاب حضرت باکر روايت کند مثلاً يکي از مشايخ اسماعيل ، أبي الجارود زياد بن منذر است که از اصحاب حضرت باقر است. ج) روايات حميد مشتمل بر مراسيل کثيره است و با نقل حميد نمي توان طبقات را تعيين کرد به علاوه هر چند بعيد است حميد کتاب غياث را با يک واسطه نقل کند ولي بين امر ممکن است و اسناد عاليه همين سندهاست.


    3-نظر مرحوم مامقاني دربارة غياث بن ابراهيم چيست؟


    ايشان مي فرمايند از رواياتي که غياث نقل کرده معلوم مي شود که امامي است. مثلاً در خصال غياث ابن ابراهيم روايتي را از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل مي کند که فرمدند: کيف تهلک امه انما اولها و أثني عشر من بعدي من السعداء بحر 36/


    4-صاحب قاموس الرجال مويداتي براي عامي بودن غياث ذکر مي کنند آنها را بيان کنيد.


    الف: از حضرت صادق عليه السلام تعبير به جعفر مي کند. ب: چون حضرت راوي را از عامه مي دانسته لذا براي فرمايش خودشان سند ذکر مي کنند. ج: ممکن است اين شخص همان غياث بن ابراهيم باشد که در اصحاب حضرت باقر عليه السلام رجال شيخ آمده است و چون او عامه و تبري است پس ممکن است اين غياث نيز غير امامي باشد.


    5-نقد حضرت استاد مدظله بر مويدات صاحب قاموس الرجال را بيان کنيد.


    الف: اينکه از امام صادق عليه السلام گاهي تعبير به جعفر مي کند به اين جهت است که تقيد به تعبيرات در اوائل چندان مستحکم نشده بوده است. ب: بين واري مع الواسطه و راوي مستقيم فرق است. راوي مع الواسطه امام ممکن است عامي باشد ولي کسي که مي رود محضر امام من شاگردي مي کند. و از کلام حضرت کتابي را جمع آوري مي کند نمي تواند غير امامي باشد. ج: اگر امامي بودن غياث ثابت شود احتمال اتحادش با غياث بن ابراهيم تبري در کار نيست. ادامه پاسخ سوال پنجم: د: اينکه امام صادق عليه السلام گاهي سندي را ذکر مي کند براي اين است که برخي از اماميه بيشتر با عالمه محشور بوده اند و لذا گاهي امام عليه السلام در بيان احکام سند خودشان را ذکر مي کرده اند. گاهي هم خود راوي براي پذيرش مخاطب نه عمومي را که ائمه فرموده اند در آغاز روايت اضافه مي کرده اند به علاوه در مواردي که براي کلام امام صادق عليه السلام سند ذکر مي کند شبيه اسناد عامه نيست مثلاً گاهي به اين حضرت صادق(ع) و از حضرت باقر (ع) در ايشان از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي کنند و سند ما بين را نقل نمي کند. والسلام


  •   خودآزمایی
  • 1 - ادله آقاي خويي بر تعدد غياث بن ابراهيم در اصحاب حضرت صادق(ع) و حضرت امام باقر(ع) را بيان نمائيد.
    2 - اشکالات استاد به عدم امکان روايت برخي باي يک واسطه از اصحاب امام باقر را توضيح دهيد.
    3 - چند تن از مشايخ اسماعيل بن ابان را ذکر فرمائيد.
    4 - تقريب استاد از نقل احمد بن محمد عيسي با يک واسطه از اصحاب امام باقر(ع) را بيان فرمائيد.
    5 - مراد از استاد عاليه را توضيح دهيد.
    6 - کلام علي ابن ابراهيم در طريق کتاب غياث واقع شده است؟
    7 - بيان ما مقاي در مذهب غياث بن ابراهيم را توضيح دهيد.
    8 - دلائل قاموس الرجال در عامي بودن غياث تقرير فرمائيد.
    9 - ايرادات استاد به قاموس الرجال را ذکر فرمائيد.((والسلام))