• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •   خلاصه

  • خلاصة درس 10:
    بررسي مسأله 26: حکم نگاه مرد به زني که قصد ازدواج با وي دارد و نقل روايان مربوط به آن موضوع اين جلسه مي باشد.
    الف) حکم نگاه مرد به زني که مي خواهد باوي ازدواج کند.
    1) متن عروه: مسأله 26: «يجوز عن يريد تزويج امرأه أن ينظر الي وجهها کفيها و شعرها و محاسنها...»
    2) توضيح مسأله
    3) روايات مسأله
    1) روايت هيثم بن أبي مسروق انهدي
    2) روايت غياث بن ابراهيم
    -بررسي احوال غياث بن ابراهيم
    1) مذهب غياث بن ابراهيم تميمي
    «والسلام»
  •  متن

  • 7/7/1377سه شنبه درس شماره (10)

    سال اول

    كتاب النكاح

    خلاصه جلسات پيش و اين جلسه

    در اين جلسه به بررسى مسأله 26 پرداخته، حكم نگاه مرد به زنى كه قصد
    ازدواج با وى را دارد بيان نموده، ضمن نقل روايات مربوطه، به بررسى سند روايت عبدالله بن سنان (كه در سند آن هيثم بن أبى مسروق و حكم بن مسكين واقع شده) پرداخته بحث از شرح حال غياث بن ابراهيم را نيز آغاز مى كنيم.


    الف ) حكم نگاه مرد به زنى كه مى خواهد با وى ازدواج كند

    1 ) متن عروه :

    مسأله 26: «يجوز لمن يريد تزويج امرأة أن ينظر الى وجهها و كفّيها و شعرها و محاسنها .
    ».

    2 ) توضيح مسأله :

    از مسائلى كه فى الجمله مورد اختلاف نيست آن است كه كسى كه قصد ازدواج با زنى را دارد مى تواند به برخى از مواضع زن نگاه كند، هر چند نگاه به اين مواضع در حال عادى جايز نباشد، مثلاً اگر ما نگاه به وجه و كفين زان را در حال عادى نيز جايز ندانيم، براى مريد تزويج قطعاً جايز خواهد بود، در اصل اين مسأله اختلافى نيست.
    آنچه مورد بحث است تعيين مواضع مى باشد كه بايد با بررسى روايات حكم مسأله را روشن ساخت.

    3 ) روايات مسأله:

    روايت الهيثم بن أبى مسروق النهدى «محمد بن الحسن باسناده عن احمد بن محمد بن عيسى عن الهيثم بن أبى مسروق النهدى عن الحكم بن مسكين عن عبدالله بن سنان قال: قلت لابى عبدالله (عليه السلام): الرجل يريدان يتزوج المرأة، أينظر الى شعرها؟ فقال نعم، انما يريدان
    يشتريها باغلى الثمن».
    (1) آقاى خوئى مى فرمايند: در طبع قديم تهذيب در سند روايت الهاشم بن أبى مسروق النهدى ضبط شده كه در كتب رجال و اخبار نشانه اى از او نيست و نسخه صحيح همان طبع جديد تهذيب است كه در وسائل هم آمده و هيثم بن أبى مسروق النهدى ضبط نموده است كه از ثقات مى باشد.
    اين سخن كاملاً درست است و نسخه اى از تهذيب را كه ما با نسخ معتبر تهذيب - كه گاهى با يكى دو واسطه با نسخه اصلى مقابله شده است - مقابله كرديم، هيثم(2) بن أبى مسروق نهدى است، اگر كسى به اسانيد ديگر هم مراجعه كند مطمئن مى شود كه الهيثم است، به علاوه كلمه هاشم به عنوان علم بدون «ال» استعمال مى شود و «الهاشم» مسلماً غلط است، چون استعمال «ال» بر سر اعلام و عدم استعمال آن سماعى است و در كلمه هاشم با «ال» از عرب شنيده نشده است.
    حكم بن مسكين در سند تهذيب طبق تحقيق ثقة است(3)، او مكفوف و نابينا
    بوده و در بعضى از موارد «الحكم الاعمى» تعبير شده و اجلّاء روات مثل حسن بن محبوب، محمد بن الحسين بن أبى الخطاب، و خصوصاً ابن أبى عمير و احمد بن محمد بن أبى نصر كه «لايروون و لا يرسلون الا عن ثقة» كتاب او را روايت كرده اند.
    لذا بنظر ما روايت، صحيحه است.
    البته اين روايت در فقيه نيز وارد شده است با اين سند: سأل عبدالله سنان ابا عبدالله (عليه السلام)(4)
    روايت غياث بن ابراهيم «محمد بن الحسن باسناده عن احمد بن محمد بن عيسى عن محمد بن يحيى عن غياث بن ابراهيم عن جعفر عن أبيه عن على (عليه السلام) فى رجل ينظر الى محاسن امرأة يريد أن يتزوجها قال: لابأس انّما هو مستام فان يقض أمر يكون»(5)
    در باره مردى كه مى خواهد براى ازدواج با زنى، به زيباييها و محاسن او نگاه كند، حضرت مى فرمايد: بأسى نيست، او مستام است و مى خواهد ارزش يابى كند و شخصى را كه يك عمر قصد زندگى با او را دارد، ببيند، او بايد تلاش خود را بكند البته هر چه مقدور باشد و مشيت الهى بدان تعلق گرفته باشد، محقق خواهد شد.
    شايد به اين اشاره باشد كه انسان بايد توجه به نيروى قاهره الهى داشته باشد و از آن براى هدايت استمداد طلبد.
    بحث سندى - غياث بن ابراهيم عنوان يك نفر است يا دو نفر؟ - : آنكه در اين روايت قابل بحث است، غياث بن ابراهيم است.

    ب - بررسى احوال غياث بن ابراهيم

    در رجال آقاى خوئى و برخى كتب ديگر اشتباهى در اين زمينه رخ داده، غياث بن ابراهيم كه متعدداست، واحد تخيل شده، يكى غياث بن ابراهيم نخعى
    است و ديگرى غياث بن ابراهيم تميمى اُسَيْدى يا اسبذى.
    آقاى خوئى مى فرمايند: برقى، غياث بن ابراهيم نخعى را جزءاصحاب حضرت صادق(ع) آورده است.
    نجاشى او را با تميمى يك نفر تصور كرده است.
    ولى در واقع دو نفرند.
    غياث بن ابراهيم نخعى، از قبله نخع است كه قحطانى است.
    نسباً نخعى است نه ولائاً، برخى از او با عبارت «عربّى» ياد كرده يعنى از موالى نيست.
    در كتب رجالى ديگر مثل كتب عامه نيز سخنى از ولاء مطرح نيست واگر چنين بود بايد ذكر مى شد، معلوم مى شودكه بالاصاله نخعى است.
    اما غياث بن ابراهيم تميمى كه نجاشى و شيخ در فهرست و رجال او را
    عنوان كرده اند، تميمى است و تميم جزء قبائل عدنان است و چون ذكرى از ولاء به ميان نيامده، معلوم مى شود كه نسباً تميمى است.
    تميم داراى بطون مختلفى است كه يكى از آنها «أسيّديها»(6) و «اسبذييها» هستند.
    و هر دو، هم اسيدى و هم اسبذى از بطون تميم اند، صاحب قاموس الرجال «اسبدى» بودن را تقويت كرده است(7)، چون در بعضى از روايات غياث بن ابراهيم الدارمى نقل شده(8) و راوى آن هم محمد بن يحيى خزاز است، «اسبد» نيز از تيره دارم است، لذا به احتمال قوى «اسبدى يا اسبذى» است.
    خلاصه قرائن مختلفى وجود دارد كه غياث بن ابراهيم دو نفرند، يكى از قبيله قحطان است و ديگرى از قبيله عدنان، كنيه نخعى، ابو عبدالرحمن است كه در كتب عامه آمده، و كنيه تميمى هم در كتب شيعه آمده، ابو محمد است، از نظر مكان هم نخعى، كوفى است و تميمى بصرى است كه نزول به كوفه پيدا كرده و اگر كسى «كوفى» خواند ظاهر آن اين است كه اصالتاً كوفى است.
    اهل سنت در شرح حال غياث بن ابراهيم نخعى نقطه ضعفى را ذكر كرده اند و آن اين است كه براى خوش آمد مهدى عباسى - كه به كبوتر بازى علاقه داشت - حديثى را جعل كرد كه «لاسبق الاّ فى خف أو حافر أو جناح»(9) البت در اينكه حديث مربوط به اوست يا وهب بن وهب ابوالبخترى جعل كرده، مورد اختلاف است، در تاريخ بغداد در شرح حال وهب بن وهب مى نويسد كه احمد بن حنبل گفت: اين حديث را فقط او روايت كرده است.
    به هر حال غياث بن ابراهيم تميمى كه صاحب كتاب است و مورد بحث ما مى باشد، ارتباطى به نقطه ضعف كه مربوط به غياث بن ابراهيم نخعى است، ندارد.
    غياث بن ابراهيم نخعى بلا اشكال سنى است و جزء دستگاه خلافت بوده و غياث بن ابراهيم تميمى شيعه و يا لااقل متشيع است.
    تنها نكته اى كه وجود دارد اين است كه آيا او «بترى» است؟

    4 ) مذهب غياث بن ابراهيم تميمى

    شيخ طوسى غياث بن ابراهيم را از اصحاب حضرت باقر(ع) شمرده و درباره اش فرموده: «بترىٌ» در حالى كه بتريها جزء اهل سنت اند، زيديها هم سنى دارند و هم شيعه، جاروديهايشان شيعه اند و بتريهايشان سنى، امير المؤمنين را افضل صحابه ميدانند و معتقدند كه خلافت حق ايشان بود، ولى قابل انتقال به ديگرى بوده است و حضرت بر اساس مصالحى حق خود را به ابوبكر تفويض كرده و لذا خلافت او قانونى و شرعى بوده است.
    بسيارى از معاريف اهل سنت از بتريها هستند.
    شيخ و نجاشى در رجال، غياث بن ابراهيم تميمى را از اصحاب حضرت صادق(ع) و حضرت كاظم(ع) معرفى مى كنند نجاشى وى را توثيق كرده كه، معلوم مى شود غياث بن ابراهيم تميمى مورد بحث ما، «بترى» نبوده، و تبرى مربوط به فرد ديگرى است.
    صاحب قاموس الرجال احتمال داده اند كه غياث بن ابراهيم از اصحاب حضرت صادق(ع)، همان غياث بن ابراهيم از اصحاب حضرت باقر(ع) باشد كه بترى است و آقاى خوئى به ادله مختلفى تمسك مى كنند تا ثابت كنند، دو نفرند.
    نقل ادله ايشان و نقد آنها را به جلسه آينده موكول مى كنيم.
    « والسلام »

    1) - (وسائل، ابواب مقدمات النكاح، باب 36، ح 7، ج 20، ص 89، ط آل البيت)
    2) - كلمه هيثم با كلمه هاشم كه در زمان قديم بدون الف «:هشم» نوشته مى شده بسيار شبيه بوده و چه بسا به هم تبديل شوند.
    3) - وثاقت اين راوى با دو مبناى «اكثار رواية الاجلاء عن الرجل» و «رواية احد الثلاثة، ابن أبى عمير و البزنطى و صفوان» از مبانى مورد قبول استاد - مدظله - در توثيقات عامه ثابت است چنان چه در متن خواهد آمد.
    4) - فقيه 3: 412/4439
    5) - (وسائل، ابواب مقدمات النكاح، باب 36، ح 8، ج 20، ص 89، ط آل البيت)
    6) - ابن اثير مى گويد: محدثين با تشديد ياء (أُسَيِّد) و نخاة با سكون ياء (أُسَيْد) تلفظ مى كنند
    7) - قاموس الرجال 8: 354
    8) - تهذيب 8: 228/ 824، فقيه 3: 146/ 3539.
    9) - به عنوان نمونه الميزان 5: 421/ 6556

  •   پرسش و پاسخ
  • 1-آيا جواز نظر مرد به زني که مي خواهد با او ازدواج کند اجماعي است؟


    جواز نظر در اين مورد في الجمله اجماعي است. اما دربارة حدود آن و تعيين مواضعي که مي توان به آنها نگاه کرد بايد بحث و بررسي صورت گيرد.


    2-چرا در روايات ابن سنان صحيح الهيثم بن ابي صورق است نه الهاشم بن ابي مسروق؟


    الف: نسخه اي از تهذيب را که ما پاسخ معتبر تهذيب- که گاهي با يکي دو واسطه با نسخ معتبر تهذيب- که گاهي با يکي دو واسطه با نسخة اصلي مقابله شده است. مقابله کرديم هيثم بن ابي مسروق فهدي است. ب: مراجعه به اسانيد ديگر هم قرينه است که صحيح هيثم بن ابي مسروق است. ج: کلمة هاشم بن عنوان علم بدون«ال»استعمال مي شود و الهاشم مسلماً غلط است.


    3-وجه منطقي تصحيف کلمة الهيثم به الهاشم چيست؟


    کلمه الهيثم با کلمة هاشم که در زمان قديم بدون الف يعني بصورت «هشم» نوشته مي شده بسيار شبيه بوده لذا امکان تصحيف آن به هشم خيلي زياده مي باشد.


    4-وثاقت حکم بن مسکين از چه راهي ثابت مي شود؟


    وثات اين راوي با 2 مبناي «اکثار روايه الاجلاء عن الرجل» و روايه احد الثلاثه يعني . ابن ابي عمير بزنطي و صفوان ؛ ثابت مي شود.


    5-از نظر استاد- مدظله غياث بن ابراهيم متعدد است يا واحد؟


    ايشان مي فرمايند ما يک غياث بن ابراهيم نخعي داريم که غياث بن ابراهيم تميمي که اينها 2 نفرند و قرائن زير مي تواند اين مطالب را ثابت کند:


    6-غياث بن ابرايم نخعي از قبيله نخع است که قحطاني است ولي غياث بن ابراهيم تميمي از قبايل عدنان است.


    ب: کنية غياث بن ابراهيم نخعي ابوعبدالرحمن است کنيه غياث بن ابراهيم تميمي ابو محمد ج: غياث بن ابراهيم نخعي کوني است و غياث بن ابراهيم تميمي بصري است که نزول به کونه پيدا. د: غياث بن ابراهيم نخعي سني است و جزء دستگاه خلافت بوده و غياث بن ابراهيم تميمي شيعه و يا لااقل متشيع است.


    7-تبريه چه فرقه اي هستند؟


    دين ها زيد ي هاي سنت هستند. اميرالمومنين را انفل صحابه مي دانند و معتقدند که خلافت حق ايشان بود ولي قابل انتقال به ديگري بوده است و حضرت براساس مصالحي حق خود را به ابوبکر تفويض کرده لذا خلافت او قانوني و شرعي بوده است. والسلام


  •   خودآزمایی
  • 1 - يکي از ادله تصحيف اليثم به الهاشم را ذکر فرمائيد.
    2 - بيان استاد- مدظله- در وثاقت حکم به مسکين را ذکر فرمائيد.
    3 - ادله استاد- مدظله- در تعدد غياث بن ابراهيم را ذکر فرمائيد.
    4 - نظر شيخ طوسي و نجاشي را درباره مذهب غياث بن ابراهيم ذکر فرمائيد.((والسلام))