• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

درباره اش به ما رسيده است. من درموضوع مهدويت محمد شك نداشتم تا هنگامى كه ديدم كشته شد آنگاه فهميدم كه او مهدى نيست. بعدازآن ديگر گول كسى را نخواهم خورد.مقاتل الطالبين ص 1.95ازامثال اين حوادث به خوبى استفاده مى شود كه موضوع مهدويت ازهمان صدراسلام وزمانهاى نزديك به عصر پيغمبر(ص) امر مسلمى بوده كه مردم انتظارش را مى كشيده اند. به همين علت مردم كم اطلاع و رنج ديده كه ازعلائم مهدى اطلاع كامل نداشتند، گاهى محمد بن حنفيه و گاهى محمدبن عبدالله بن حسن و گاهى افراد ديگر رامهدى موعود مى پنداشتند. ليكن دانشمندان و مطلعين اهل بيت حتى پدر محمد بن عبدالله مى دانستند كه وى مهدى موعود نيست. ابوالفرج مى نويسد: شخصى به عبدالله بن حسن عرض كرد: محمد كى خروج مى كند؟ پاسخ داد: تا من كشته نشوم خروج نمى كند، ولى كشته مى شود.آن مرد گفت: انا لله وانا اليه راجعون، اگر محمد كشته شد امت هلاك مى گردند. عبدالله فرمود: چنين نيست. بازآن مرد عرض كرد: ابراهيم كى خروج مى كند فرمود: تا من هلاك نشوم خروج نمى كند، او هم كشته مى شود. آن شخص گفت: انالله وانا اليه راجعون، امت به هلاكت مى رسند. عبدالله پاسخ داد : نه، چنين نيست بلكه صاحب آنها ــ مهدى موعود ــ جوانى است بسن بيست وپنج سالگى كه تمام دشمنان را به قتل مى رساند.مقاتل الطالبين ص 1.67.بازابوالفرج مى نويسد: ابوالعباس نقل كرده كه به مروان گفتم: محمد ادعاى مهدويت دارد. پاسخ داد : مهدى موعود نه اوست نه ازنسل پدرش بلكه فرزند كنيزى مى باشد.مقاتل الطالبين ص 166.باز مى نويسد: جعفربن محمد(ع) هروقت محمدبن عبدالله را مشاهده مى نمود گريه نموده مى فرمود: جانم فداى او(مهدى) باد، مردم گمان مى كنند، اين شخص مهدى موعود است درصورتيكه وى كشته مى شود ودر كتاب هاى على (ع) از خلفاى اين امت به شمار نرفته استمقاتل الطالبين ص 1.42.جماعتى دور محمدبن عبدالله بن حسن حاضربودند كه جعفربن محمد وارد مجلس شد و مورد احترام حضار واقع گشت. سپس از جريان پرسش نمود، پاسخ دادند: تصميم داريم با محمد كه همان مهدى موعود است بيعت نماييم. آنحضرت فرمود: از اين كار منصرف شويد زيرا هنوز موقع ظهور مهدى نرسيده است و محمدهم مهدى نيستمقاتل الطالبين ص 1.41.

اشعار دعبل و مهدى

اشعار دعبل و مهدى وقتيكه دعبل اشعار معروف خود را نزد امام رضا(ع) قرائت نمود، درخاتمهء آنها اين شعر را خواند: خروج امام لامحالة واقع يقوم على اسم الله والبركات يعنى نهضت يك امام، مسلم و حتمى است، او بنام خدا و بابركت قيام مى نمايد. امام رضا(ع) گريهء سختى نموده فرمود: روح القدس به زبانت سخن گفت. آيا آن امام را مى شناسي؟ عرض كرد: نه، ولى شنيده ام كه امامى از شما قيام مى كند و زمين را پرازعدل و داد مى نمايد. حضرت فرمود: بعدازمن پسرم محمد امام است و بعدازاو فرزندش على و بعداز على فرزندش حسن و بعداز حسن پسرش حجت و قائمى است، كه درايام غيبت بايد درانتظارش بود وقتى ظاهر شد بايد از وى اطاعت نمود. اوست كه زمين را پرازعدل و داد مى كند. اما وقت ظهورش تعيين نشده بلكه از پدرانم روايت شده است كه : ناگهانى و بغتتاً ظاهر مى گرددينابيع المودة ج 2 ص 1.97.امثال ونظائر اين وقايع وشواهد درتاريخ زياد است اگر طالب باشيد مى توانيد به كتب تواريخ مراجعه نمائيد. دراين موقع وقت خيلى گذشته بود و جلسه پايان يافت و جلسه بعد به شب شنبه ديگر موكول شد.

مهدى هاى غيرواقعى

درشب موعود، دوستان درمنزل آقاى دكتر جمع شدند و پس از تشريفات عادى و صرف چاى، رسميت جلسه اعلام شد و آقاى هوشيارشروع به صحبت كرد: موضوع ديگرى را كه مى توان از شواهد و قرائن اين موضوع شمرد كه اصل مهدويت ريشه دار و درصدر اسلام امر مسلمى بوده است، داستان مهدى هاى غيرواقعى است كه درگذشته پيدا شده واسامى آنان درتواريخ ثبت است. براى روشن شدن اذهان برادران لازم است فهرستى ازآنان ذكر شود. «گروهى از مسلمين محمدبن حنفيه را امام و مهدى پنداشته اند. مى گويند نمرده است ودركوه «رضوي» غائب مى باشد. بعداز اين ظاهر مى شود و دنيا را پرازعدل و داد مى كندكتاب ملل و نحل تأليف شهرستانى ط 1 ج 1 ص 2.42 فرق الشيعه تأليف نوبختى ط نجف سال 1355 ص 27.گروهى از جاروديه محمدبن عبدالله بن حسن را مهدى غائب مى پندارند و درانتظار ظهورش بسر مى برندملل و نحل ج 1 ص 2.56 فرق الشيعه ص 6.2.ناووسيه حضرت صادق را مهدى و زنده و غائب مى دانندملل و نحل ج1 ص 2.73 فرق الشيعه ص 6.7.واقفيه موسى بن جعفر را امام زندهء غائب مى پندارند و عقيده دارند كه آن جناب بعداً ظاهر مى شود و دنيا را پرازعدل و داد مى كندملل و نحل ج 1 ص 2.78 فرق الشيعه ص 8.0 و 83.گروهى از اسماعيليه عقيده دارند كه اسماعيل فوت نشده بلكه از باب تقيهنسبت مرگ به وى داده شده است..ملل و نحل ج 1 ص 2.79 فرق الشيعه ص 6.7فرقهء باقريه حضرت باقر را زنده و مهدى موعود مى دانند. فرقهء محمديه عقيده دارند كه بعداز امام على نقى فرزندش محمدبن على امام است. او را زنده و مهدى موعود مى دانند، با اينكه درحيات پدرش وفات كرده است. جوازيه مى گويند: حجت بن الحسن را فرزندى بوده است و اوست مهدى موعود.. كتاب تنبيهات الجلية فى كشف الاسرار الباطنيه تأليف محمد كريم خراسانى ط نجف سال 1351 ص 4.0 ــ 42.فرقه اى از هاشميه عبدالله بن حرب كندى را امام زندهء غايب مى پندارند و درانتظار ظهورش بسر مى برند.ملل و نحل ج 1 ص 2.45.گروهى از مباركيه، محمدبن اسماعيل را امام زندهء غائب مى پندارندملل و نحل ج 1 ص 2.79.يزيديه عقيده دارند كه: يزيد به آسمان صعود نموده است. بعداً برمى گردد و دنيا را پراز عدل و داد مى كندكتاب اليزيدية تأليف صدوق الدملوجى ط موصل سال 1368 ص 1.64.اسماعيليه مى گويند: اين مهدى كه دراخبار وارد شده همان محمدبن عبدالله ملقب به مهدى است كه درمملكت مصرو مغرب به سلطنت رسيد. روايت نموده اند كه پيغمبر فرمود: خورشيد درسال سيصد از مغرب نمايان مى گردد.. تاريخ روضةالصفا ط تهران ج 4 ص 1.81 قال النبى على رأس ثلثمأة تطلع الشمس من مغربها.گروهى از اماميه مى گويند: امام حسن عسكرى زنده است و اوست قائم و اكنون درحالت غيبت بسرمى برد، بعداً ظاهر مى شود و زمين را از عدل و داد پرمى كند. گروه ديگرى مى گويند: مرده است ولى بعداً زنده مى شود و قيام مى كند، زيرا معنى قائم قيام بعدازمرگ است.ملل و نحل ج 1 ص 2.84 فرق الشيعه ص 9.6 و 97قرامطه محمدبن اسماعيل را مهدى موعود مى دانند و عقيده دارند كه زنده است و دربلاد روم زندگى مى كندكتاب المهدية فى الاسلام ص 1.70 فرق الشيعه ص 7.2.فرقهء ابى مسلميه، ابومسلم خراسانى را امام زندهء غائب مى پندارندفرق الشيعه ص 4.7گروهى امام حسن عسكرى را مهدى مى دانند. مى گويند: بعدازمردن زنده شده واكنون درحالت غيبت زندگى مى كند. بعداً ظاهر مى شود و دنيا را پرازعدل و داد مى كندفرق الشيعه ص 97.

سوءاستفاده

سوءاستفاده اينها اسامى افرادى است كه درصدر اسلام واعصار و ازمنهء نزديك به زمان پيغمبر اكرم(ص) گروهى از جهال، آنان را مهدى پنداشته اند ليكن اكثر آن طوائف منقرض شده جز درصفحات تاريخ، اثرى از آنان باقى نمانده است. از آن زمان تا بحال، افراد كثيرى دربين بنى هاشم و غير بنى هاشم، از بلاد و كشورهاى مختلف پيدا شدند و خود را به عنوان مهدى موعود معرفى نمودند.چه جنگها و خون ريزى ها و نهضت هائى كه بدين عنوان صورت گرفت و چه حوادث ناگوارى كه درتاريخ رخ داد. براى كسب اطلاع بيشتر رجوع شود به كتاب«مهدى از صدراسلام تا قرن سيزدهم» تأليف استاد خاورشناس «دارمستتر» و كتاب المهدية فى الاسلام و كتب تاريخ.ازمجموع اين حوادث ووقايع استنباط مى شود كه : داستان مهدويت و ظهور مصلح غيبى از موضوعات مسلمى بوده كه مسلمين بدان اعتراف داشته اند و درانتظار ظهورش روز شمارى مى كرده اند و نصرت و غلبه را از لوازم حتمى او مى دانسته اند. همين موضوع سبب شد كه بعض افراد زيرك و استفاده جو درصدد برآمدند از عقيدهء بى آلايش مردم كه از مصدر وحى سرچشمه مى گرفت بهره بردارى نمايند و خودشان را به عنوان مهدى موعود قالب كنند. شايد بعضى از آنان هم قصد سوئى نداشته بلكه مى خواسته اند به اين وسيله از ستمكاران انتقام گيرند و اوضاع ملت خويش را اصلاح نمايند. بعضى آنان هم گرچه خودشان

احاديث مجعول

ادعائى نداشته اند ليكن گروهى از عوام، از روى نادانى و شدت گرفتارى، و عجله ايكه درظهور مهدى داشتند و بعض علل ديگر، آنها را مهدى موعود اسلام مى پنداشتند.متأسفانه اين حوادث سبب شد كه احاديث مجعولى درتعريف و توصيف مهدى و علائم الظهور، دربين مردم شايع گردد و بدون بررسى و دقت دركتب اخبار درج شود.. هركس بادقت و كنجكاوى به كتب تاريخ و احوال مدعيان مهدويت مراجعه نمايد سپس كتب اخبار را مورد بررسى قرار دهد اخبار مجعولى را دربين آنها خواهد يافت. از باب نمونه پاره اى از آنها را ذكر مى كنيم: قال رسول الله(ص) لاتذهب الدنيا حتى يبعث الله رجلا من اهل بيتى يواطى اسمه اسمى و اسم ابيه اسم ابى يملاء الارض قسطاً و عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً ــ فصول المهمة ص 2.74 ــ دراين حديث پدر مهدى همنام پدر رسول خدا ( عبدالله ) معرفى شده است واين موضوع با احاديث بسيارى كه نام پدر آن حضرت را حسن معرفى نموده اند منافات دارد، بنابراين درباره اين حديث مى توان گفت: كسانى كه به مهدويت محمدبن عبدالله بن حسن عقيده داشتند جملهء ــ واسم ابيه اسم ابى ــ را به حديث مذكور اضافه نمودند، محمدبن يوسف دركتاب البيان بعدازنقل حديث مذكور نوشته است:ترمذى همين حديث را درجامع روايت نموده ولى جملهء ــ واسم ابيه اسم ابى ــ را ندارد، ابوداود نيزهمين حديث را بدون جملهء مذكور درمعظم روايات الحفاظ الثقات روايت كرده است بنابراين جملهء مذكور را بايد زائد دانست، درتوجيه حديث احتمال ديگرى هم هست كه دراصل اينطور بوده باشد: و اسم ابيه اسم ابنى ــ پس كلمهء ــ ابنى ــ تغيير يافته و به جايش كلمهء ابى گذاشته شده است.ابوهريرة عن النبي(ص) ان المهدى اسمه محمدبن عبدالله فى لسانه رته ــ مقاتل الطالبين ص 1.64 ــ اين حديث نيز از مجعولات طرفداران مهدويت محمدبن عبدالله بن حسن است نوشته اند: محمدبن عبدالله درموقع سخن گفتن زبانش مى گرفت و بدشوارى كلمات را ادا مى كرد. مريدانش نيز همين علامت را ازعلائم مهدى شمرده برطبق آن حديثى جعل نمودند.عن ابى عباس ان رسول الله(ص) قال للعباس: منك المهدى فى آخرالزمان به ينتشرالهدى و به تطفاً نيران الضلالات، ان الله فتح بناهذا الامر و بذريتك يختم ــ ذخائر العقبى ص 2.06.عن ابن عباس انه قال: منا اهل البيت اربعة: منا السفاح و مناالمنذر و منا المنصور و منا المهدى. المهدى من ولد العباس عمى ــ الصواعق المحرقة ص 2.35 ذخائر العقبى ص 2.06 ــ

دوحديث فوق از مجعولات بنى عباس است. عن على عليه السلام: اذا رأيتم الرايات السود قد جائت من قبل خراسان فأتوها فان فيها خليفة الله المهدى ــ ينابيع المودة ج 1 ص 157 من احتمال مى دهم كه حديث مذكور نيز ازمجعولات بنى عباس يا از طرفداران ابى مسلم خراسانى باشد زيرا مهدى از خراسان نمى آيد و پرچم سياه از شعار بنى عباس بوده است. بعيد نيست حديث ذيل نيز از مجعولات حادثهء خروج ابى مسلم خراسانى باشد.عن عبدالله عن النبي(ص) فى حديث قال: ان اهل بيتى سيلقون بلاءاً و تشريداً و تطريداً حتى يأتى قوم من قبل المشرق و معهم رايات سود يسألون بالحق فلايعطونه فيقاتلون و ينصرون فيعطون ما سئلو فلا يقبلون حتى يدفعوه الى رجل من اهل بيتى فيملاء ها قسطاً كما ملئت جوراً فمن ادرك منكم فليأتهم ولو حبواً على الثلج ــ اثبات الهداة ج 7 ص 1.89 ــ گمان مى كنم شماهم اگر بتاريخ نهضت ابومسلم و بنى عباس مراجعه نماييد احتمال مذكور را تأييد كنيد.گروهى عمربن عبدالعزيز را مهدى مى پنداشتند و احاديثى را درباره اش جعل نمودند از جمله: قال العزرمى سمعت محمدبن على يقول: النبى منا والمهدى من بنى عبد شمس و لانعلمه الاعمربن عبدالعزيز. قال ابويعقوب قلت لمحمدبن علي: الناس يزعمون ان فيكم مهدياً فقال ان ذلك كذالك و لكنه من بنى عبدالشمس: قال فكأنه عنى عمربن عبدالعزيز ــ الطبقات ج 5 ص 3.33.عبدالاعلى مولى آل سام قال خرجت مع ابيعبدالله عليه السلام فلما نزلنا الروحاء نظر الى جبلها مطلاعليها فقال: ترى هذا الجبل؟ هذا جبل يدعى « رضوي» من جبال فارس احبنا فنقله الله الينا. اما ان فيه كل شجر مطعم و نعم، امان للخائف مرتين اما ان لصاحب هذا الامر فيه غيبتين واحدة قصيرة والاخرى طويلة ــ اثبات الهداة ج 7 ص 5. ــ من احتمال مى دهم : حديث فوق از مجعولات كسانى باشد كه عقيده داشته اند محمدبن حنفيه زنده است ودركوه « رضوى » زندگى مى كند واوست مهدى موعود. روى الفضل عن موسى بن سعدان عن عبدالله بن القاسم الحضرمى عن ابى سعيد الخراسانى قال قلت لابيعبدالله عليه السلام: لاى شيء سمى القائم؟ فقال لانه يقوم بعدما يموت، انه يقوم بامرعظيم يقوم بامرالله سبحانه ــ اثبات الهداة ج 7 ص 2.7.بعيد نيست حديث فوق از مجعولات واقفيه ياكسانى باشد كه مى گفته اند امام حسن عسكرى عليه السلام مرده است لكن بعداً زنده مى شود و براى اصلاح عالم قيام مى كند. حديث از حيث سند هم ضعيف است زيرا مامقانى دربارهء موسى بن سعدان مى نويسد: « احاديث اوضعيف و از غلات بوده است و دربارهء عبدالله بن قاسم نوشته : دروغگو و از غلات و واقفيهاست و رواياتش مقبول نيست» و برفرض صدور بازهم قابل توجيه است زيرا همين حديث با همين سند بكيفيت ديگرى هم روايت شده است كه مى تواند حديث مذكور را تفسير وتوجيه كند: عن الفضل ابن شاذان عن موسى بن سعدان عن عبدالله بن القاسم الحضرمى عن ابى سعيد الخراسانى قال قلت لابيعبدالله عليه السلام: المهدى والقائم واحد؟ فقال نعم قلت لاى شيء سمى المهدي؟ قال لانه يهدى الى كل امر خفى و سمى القائم لانه يقوم بعد ما يموت، يعنى يموت ذكره انه يقوم بامرعظيم ــ اثبات الهداة ج 7 ص 3.4ــ بردانشمندان پوشيده نيست كه دوحديث مذكور يكى مى باشد و درحديث دوم مردن بمردن نام و محو شدن آن تفسير شده است.مؤذن مسجدالاحمر قال سئلت اباعبدالله عليه السلام هل فى كتاب الله مثل للقائم؟ قال: نعم، آية صاحب الحمار اماته الله ثم بعثه ــ اثبات الهداة ج 7 ص 2.8 ــ حديث فوق شايد از مجعولات كسانى باشد كه عقيده دارند مهدى مرده است و بعداً زنده مى شود.معاوية بن ابى سفيان فى حديث طويل عن النبي(ص) انه قال: ستفتح بعدى جزائر تسمى بالاندلس فيغلب عليهم اهل الكفرالى ان قال فيخرج رجل من المغرب الاقصى من ولد فاطمة بنت رسول الله و هوالمهدى القائم فى آخرالزمان و هو اول اشراط الساعة ــ اثبات الهداة ج 7ص 242ــ حديث مذكور شايد از مجعولات فرقهء اسماعيليه باشد كه دولتى دربلاد مغرب تأسيس نمودند. ليكن براهل تحقيق پوشيده نيست كه اينگونه احاديث، اخبار آحادى بيش نيستند و مفيد يقين نمى باشند و صلاحيت ندارند با احاديث متواتر و كثيريكه مهدى موعود را بخوبى تعريف و توصيف نموده اند معارضه نمايند و هيچ ارزش و اعتبارى ندارند.