• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

سرراه ساخته شده خراب مى كنند. براى خيابانها پياده رواحداث مى نمايند. به پياده ها دستور مى دهند از پياده روعبور كنند و به سواره ها امر مى كنند دروسط خيابان حركت نمايند. تمام پنجره هائى را كه به كوچه بازشده مسدود مى سازد. از ايجاد مستراح وناودان دركوچه مانع مى شود. حتى مساجد مشرف و عالى را خراب مى كند. پيش آمدگى هاى ساختمانها را نيز خراب مى كند. مناره ها و مقصوره ها را ويران مى سازد. درعصر مهدي(ع) عقول مردم كامل مى گردد و سطح معلومات عمومى بالا مى رود به طوريكه زنها درخانهء خويش ازعهدهء قضاوت برمى آيند. حضرت صادق(ع) فرمود: علم ودانش به بيست و هفت قسمت تقسيم شده اما تاكنون بيش از دو قسمت آن در دسترس بشر قرار نگرفته است. وقتى قائم ما قيام نمود بيست و پنج قسمت ديگر را آشكار مى كند و دربين بشر پخش مى نمايدبحارالانوار ج 52 ص 3.36.

ايمان مردم كامل مى گردد و كينه از دلشان بيرون مى رود. درخاتمه لازم است متذكر باشيد كه هربخشى از مطالب مذكور از روايتى گرفته شده و مدرك اكثر آنها خبرواحدى بيش نيست.اگر طالب تفصيل باشيد به كتاب بحارالانوار ج 51 و 52 و كتاب اثبات الهداة ج 6 و 7 و كتاب غيبت نعمانى مراجعه فرماييد.

پيروزى پيمبران

جلالي: به مقتضاى تعريفات و توصيفاتى كه دربارهء مهدى موعود(ع) در روايات وارد شده، بايد آن حضرت از تمام پيمبران حتى پيغمبراسلام(ص) افضل و اكمل باشد، زيرا هيچيك از آنان موفق نشدند جامعهء بشريت را اصلاح كنند و حكومت جهانى توحيد را تأسيس نمايند و احكام و قوانين الهى را به طور كامل دربين بشر اجرا كنند و عدالت عمومى را برپا سازند و دستگاه ظلم و ستم را برچينند. يگانه شخصى كه به آن همه موفقيتهاى بزرگ نائل مى گردد، همان مهدى موعود(ع) است و بس! هوشيار: اصلاح بشر واجراى كامل قوانين الهي، هدف و مقصد تمام پيمبران بوده است. هريك از آن مصلحين خدايى به اندازهء استعداد افكارزمانش درراه نيل به آن هدف عالى وآرمان بشركوشش وجديت كردند و بشر رابه سوى آن غايت بزرگ نزديك نمودند. اگر كوشش وفداكارى آنان نبود زمينهء تأسيس حكومت توحيد هرگز فراهم نمى شد. پس تمام پيمبران درمورد آن هدف بزرگ سهيم و دخيل اند. موفقيت مهدى موعود را بايد موفقيت حزب خداپرست و سلسلهء انبياء و رجال دين محسوب داشت. پيروزى آنجناب پيروزى شخصى و فردى نيست بلكه به وسيلهء نيروى محيرالعقول آن حضرت، حق برباطل غلبه مى كند و ديندارى بربى دينى چيره مى گردد. وعده هاى پيمبران گذشته جامهء عمل مى پوشد و هدف و ايده آل همهء آنان تحقق مى يابد. موفقيت مهدى موعود، درواقع موفقيت آدم و شيث ونوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد و ساير پيمبران است. آنان بودند كه به واسطهء فداكارى و جديت خودشان اين راه بزرگ را هموار ساختند و مزاج انسانيت را تاحدودى آماده ومستعد نمودند. طرح برنامه و آغاز مبارزه از پيمبران گذشته شروع شد و هريك از آنان برحسب نوبهء خويش، سطح افكار دينى بشر را ترقى دادند تا نوبت به پيغمبراسلام(ص) رسيد. پس آن حضرت نقشهء كامل و برنامه جامع آن انقلاب و تحول جهانى را تهيه كرد و تحويل ائمه اطهار داد. خودش و جانشينانش دراين راه كوششها كردند و سختيهاى بسيارى را متحمل گشتند. سالهاى سال بايد بگذرد وحوادث وانقلاباتى درجهان واقع گردد تا مزاج انسانيت لياقت و استعداد حكومت توحيد را پيدا كند. آنگاه آخرين سنگر كفر و بى دينى توسط نيروى فوق العاده مهدى موعود(ع) مفتوح خواهد شد و آرمان بشريت تحقق خواهد يافت. بنابراين، مهدى موعود(ع) مجرى نقشه هاى پيغمبراسلام(ص) بلكه تمام پيمبران گذشته است و پيروزى او پيروزى تمام اديان آسمانى است. خدا درزبور به حضرت داود وعدهء پيروزى داده و دريكى ازآياتى كه درشأن مهدى موعود نازل شده مى فرمايد:

ما درزبور نوشتيم كه بندگان شايستهء ما وارث زمين مى گردند. سوره انبياء آيه 105.

مهدى و آيين جديد

دكتر: من شنيده ام امام زمان(ع) دين و آيين و قوانين جديدى براى مردم مى آورد و احكام اسلام به دستش منسوخ مى گردد، اين موضوع تا چه اندازه صحت دارد؟ هوشيار: منشأ اين سخن احاديثى است كه دراين باب وارد شده، لذا براى روشن شدن مطلب لازم است چندحديث ازآنان قرائت شود: عبدالله بن عطا مى گويد: خدمت حضرت صادق(ع) عرض كردم: سيره و رفتار مهدى چيست؟ فرمود: همان كارى را كه رسول خدا(ص) انجام داد مهدى هم انجام مى دهد. بدعتهاى موجود را خراب مى كند چنانكه رسول خدا(ص) اساس جاهليت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا مى كند.عبدالله بن عطا عن ابيعبدالله(ع) قال سئلته عن سيرة المهدى كيف سيرته؟ قال: يصنع ما صنع رسول الله. يهدم ماكان قبله كما هدم رسول الله(ص) امرالجاهلية و يستأنف الاسلام جديداًـ بحار ج 52 ص 3.52.ابوخديجه ازحضرت صادق(ع) روايت نموده كه فرمود: هنگامى كه قائم ظهور كرد باامر جديدى خواهدآمد، چنانكه رسول خدا(ص)، درآغاز اسلام مردم را به امرجديد دعوت مى كرد.ابوخديجه عن ابيعبدالله(ع) قال اذا خرج القائم جاء بامرجديد كما دعا رسول الله(ص) فى بدء الاسلام الى امر جديد ــ اثبات الهداة ج 7 ص 1.10.حضرت صادق(ع) فرمود: هنگامى كه قائم ظهور كند باامر جديد و كتاب و رفتار وقضاوت تازه ظهور مى نمايد كه برعرب سخت است. كارش كشتاراست، احدى ــ از كفار و ستمگران ــ را باقى نمى گذارد. درمورد انجام وظيفه، از سرزنش و ملامت باك ندارد. قال ابوعبدالله(ع) اذا خرج القائم يقوم بامر جديد و كتاب جديد وسنة جديدة و قضاء جديد، على العرب شديد ليس شأنه الا القتل و لا يستبقى احداً و لا تأخذه فى الله لومة لائم ــ اثبات الهداة ج 7 ص 8.3.

سيرهء مهدي

سيرهء مهدي ليكن احاديث بسيارى دلالت مى كنند كه: سيره و رفتار مهدى همان سيره و رفتار جدش رسول خدا(ص) است واز دين وقرآنى كه برجدش نازل شده دفاع مى كند. ازباب نمونه: پيغمبر(ص) فرمود: يكى ازاهلبيت من قيام مى كند و به سنّت و روش من عمل مى نمايد. ابوسعيدالخدرى قال قال رسول الله(ص): يخرج رجل من اهلبيتى و يعمل بسنتى ــ بحار ج 51 ص 8.2.وفرمود: قائم از فرزندان من، هم نام و هم كنيهء من است. خويش خوى من ورفتارش رفتار من مى باشد. مردم را برطاعت ودين من وادارمى نمايد و به سوى قرآن دعوتشان مى كندقال رسول الله(ص): القائم من ولدى اسمه اسمى وكنيته كنيتى وشمائله شمائلى و سنته سنتى يقيم الناس على طاعتى و شريعتى و يدعوهم الى كتاب ربى ــ اثبات الهداة ج 7 ص 52.و فرمود: دوازدهمى ازفرزندانم به طورى غائب مى شود كه اصلاً ديده نمى شود. زمانى خواهد آمد كه از اسلام جز اسمى و از قرآن جز اثرى باقى نمى ماند. درآن هنگام خدا به وى اجازه نهضت مى دهد و به وسيلهء او اسلام را تقويت نموده تجديدش مى كند.قال النبي(ص): فى حديث ــ وان الثانى عشر من ولدى يغيب حتى لايري. ويأتى على امتى بزمن لايبقى من الاسلام الا اسمه و لا يبقى من القرآن الا رسمه فحينئذ يأذن الله تبارك و تعالى بالخروج فيظهرالله الاسلام به ويجدده ـ منتخب الاثرص 98.و فرمود: مهدى موعود مردى است از عترت من كه براى سنت من جنگ مى كند چنانكه من براى قرآن قتال كردم.قال النبي(ص) : المهدى رجل من عترتى يقاتل على سنتى كما قاتلت انا على الوحى ــ ينابيع المودة ج 2 ص 1.79.چنانكه ملاحظه مى فرماييد اين احاديث بالصراحة دلالت دارند كه: برنامهء امام زمان(ع) و رفتارش، ترويج و بسط اسلام و تجديد عظمت قرآن است و به منظور اجراى سنت هاى پيغمبر مقاتله خواهد كرد. بنابراين، اگر اجمالى دراحاديث دستهءاول وجود داشته باشد به واسطهء اين احاديث برطرف مى شود. برروى هم احاديث را اين طور بايد تفسيرنمود: درزمانغيبت، بدعت هايى دردين گذاشته مى شود واحكامى از قرآن و اسلام برطبق ميل مردم تأويل و تفسير مى شود. بسيارى ازحدود و احكام چنان فراموش مى شود كه گويا اصلا از اسلام نبوده است. وقتى مهدي(ع) ظهور كرد بدعتها را ابطال مى كند واحكام خدا را به همان جور كه صادر شده ظاهر مى نمايد. حدود اسلامى را بدون سهل انگارى اجرامى كند و معلوم است كه چنين برنامه اى كاملا براى مردم تازگى دارد. حضرت صادق(ع) فرمود: وقتى قائم قيام كرد به سيرهء رسول خدا(ص) رفتار مى كند ليكن آثار محمد(ص) را تفسيرو بيان مى كندقال الصادق(ع): اذا قام القائم سار بسيرة رسول الله الاانه يبين آثار محمد ـ بحار ج 52 ص 3.47.فضيل بن يسار مى گويد: ازحضرت باقر(ع) شنيدم كه مى فرمود: وقتى قائم ما قيام كرد از ناحيهء مردم، با مشكلات و سختى هايى مواجه مى شود كه پيغمبر اكرم(ص) ازجانب مردم عصر جاهليت، به آن مقدار مواجه نشده بود. من عرض كردم: چطور؟ حضرت فرمود: هنگامى كه پيغمبر مبعوث شد مردم سنگ و چوب را پرستش مى نمودند اما قائم ما وقتى قيام كند مردم احكام خدا را برضد وى تأويل و تفسيرمى كنند و به وسيلهء قرآن باوى احتجاج و مخاصمه مى نمايند. سپس فرمود: به خدا سوگند! عدالت قائم دراندرون خانه هايشان داخل مى شود چنانكه سرما و گرما داخل مى گردند. فضيل بن يسار قال سمعت اباجعفر(ع) يقول: ان قائمنا اذا قام استقبل من جهل الناس اشد مما استقبله رسول الله من جهال الجاهلية. قلت: و كيف ذاك قال: ان رسول الله(ص) اتى الناس وهم يعبدون الحجارة والصخور والعيدان والخشب المنحوتة وان قائمنا اذا قام اتى الناس وكلهم يتأول عليه كتاب الله و يحتج عليه به. ثم قال: اما والله ليدخلن عليهم عدله جوف بيوتهم كما يدخل الحر والقر. اثبات الهداةج 7 ص 8.6.

توضيحات مهدى تازگى دارد

توضيحات مهدى تازگى دارد مردمى كه اركان واصول مسلمهء اسلام را رها كرده به بعض ظواهر آن اكتفا نموده اند، از اسلام ، جز نمازو روزه و اجتناب ازنجاسات چيزى نمى دانند،آنهم بعضيها دين را درمسجد محصور كرده حقيقت آن براعمال و حركاتشان نفوذ ندارد. دربازار و كوچه و خيابان و خانه اثرى از اسلامشان پيدا نيست. اخلاقيات ودستورات اجتماعى را اصلا از اسلام محسوب نمى دارند. صفات زشت درنظرشان هيچ اهميت ندارد و به بهانهء اينكه واجبات و محرمات اختلافى هستنداززيربار آنها شانه خالى مى كنند. محرمات الهى را با حيله هاى گوناگون و تأويلات صورى جائز مى شمارند. ازاداى حقوق واجبه خوددارى مى نمايند.

به دلخواه خود احكام دين را تأويل مى كنند. از قرآن، فقط به قرائت و تجويد و احترامات صورى اكتفا مى نمايند. اگر امام زمان(ع) ظاهر شود و به آنان بگويد: شما ازحقيقت و گوهر دين بدور افتاده ايد و آيات قرآن و احاديث پيغمبر را برخلاف واقع تفسير و تأويل كرده ايد، چرا حقيقت نورانى اسلام را رها كرده به بعض ظواهرش قناعت كرده ايد؟ شما اعمال و رفتارتان را با دين تطبيق نكرده ايد، بلكه احكام دين را بادنياى خودتان توجيه نموده سازش داده ايد. جاى اين همه دقت كه درقرائت و تجويد به عمل مى آوريد به احكام قرآن عمل كنيد. جدم امام حسين(ع) فقط براى گريه كشته نشد، چرا هدف جدم را گم و پايمال كرده ايد؟ دستورات اخلاقى و اجتماعى رابايد از اركان اسلام بدانيد و جزءبرنامهء عملى خويش قرار دهيد. از محرمات اخلاقى بايد اجتناب كنيد، حقوق مالى خود را بايد بپردازيد و به بهانه هايى بيجا مغرور نگرديد و بدانيد كه خواندن و شنيدن مدائح و مصائب، جاى خمس و زكوة و ديون را نمى گيرد و گناه ربا خوارى و رشوه و تقلب و غل وغش را نمى بخشد و دود آتش عزاى اباعبدالله(ع) جواب آه و نالهء يتيمان وستمديگان و بيوه زنان را نمى دهد. با تأويلات و توجيهات غلط، رباخوارى وغل وغش را جائز مشماريد. با حيله هاى گوناگون از زيربار واجبات شانه خالى نكنيد. قدس و تقوى را درخانه و مسجد محصور نكنيد بلكه دراجتماع شركت جوييد و وظيفه بزرگ امربه معروف و نهى ازمنكر را انجام دهيد فلان بدعت و فلان و فلان... را ازاسلام بيرون كنيد. چنين دين و برنامه اى برايشان تازگى داشته از آن وحشت مى نمايند و اصلا اسلامش نمى دانند زيرا اسلام را جورديگر تصور كرده بودند. آنان مى پنداشتند: ترقى و عظمت اسلام به زينت كردن مساجد و منارهاى بلند است، اگر امام بفرمايد: عظمت اسلام به عمل صالح و راستى و درستى و امانت و وفاى به عهد و اجتناب ازحرام است، برايشان تازگى دارد. آنها گمان مى كردند وقتى امام زمان(ع) ظاهر شد تمام اعمالمسجد مشغول عبادت مى شود اما اگر مشاهده كنند كه از شمشير امام زمان(ع) خون مى چكد و مردم را به سوى جهاد و امربه معروف و نهى ازمنكر دعوت مى كند و نمازگزاران ستم پيشه را به قتل مى رساند و اموالى را كه ازراه تعدى و رشوه خوارى و ربا به دست آورده اند به صاحبانش برمى گرداند و مانع زكوة را گردن مى زند، اين برنامه برايشان تازه و جديد است.

حضرت صادق(ع) فرمود: وقتى قائم ما قيام كرد مردم را از نو بسوى اسلام دعوت مى نمايد و به سوى چيزى كه كهنه شده و عموم مردم از آن بدور افتاده اند هدايت مى كند. آنجناب مهدى ناميده شده، چون به چيزى كه مردم از آن دور شده اند هدايت مى شود و قائم ناميده شده، چون براى بپا داشتن حق قيام مى كند.قال ابوعبدالله(ع)اذا قام القائم دعى الناس الى الاسلام جديداً وهداهم الى امر قددثرفضل عنه الجمهور. وانما سمى القائم مهدياً لانه يهدى الى امر مضلول عنه وسمى بالقائم لقيامه بالحق كشف الغمة ج 3ص 254 و ارشاد مفيد ص 3.43خلاصه: بين مهدى توهمى آنان و برنامه اش ، با مهدى واقعى و برنامه اش، تفاوت اززمين تا آسمان است. از اين رهگذر است كه چون برنامهء كارش مورد پسند مردم واقع نمى شود ابتداء ازدورش متفرق مى شوند ليكن چون جزوى چاره سازى نمى يابند باز تسليمش مى گردند. حضرت صادق(ع) فرمود: گويا قائم را مشاهده مى كنم كه قبايى دربردارد و عهدنامهء پيغمبر را كه با مهر طلايى مهر شده از جيبش بيرون مى آورد، مهرش را گشود براى مردم قرائت مى نمايد، پس مردم مانند گوسفند از اطرافش پراكنده مى شوند و به جزوزير و يازده نفر نقيب كسى نزدش باقى نمى ماند. پس مردم ــ درجستجوى مصلح ــ همه جا را گردش مى كنند ولى چون چاره سازى جزوى نمى يابند به سويش مى شتابند. به خدا سوگند! من مى دانم قائم به ايشان چه مى گويد كه انكار مىكنند.. بحارالانوار ج 52 ص326