• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

جانب ائمهء معصومين عليهم السلام پذيرفته و توصيه شده است، يك چنين فردى است كه مى تواند امت اسلام را رهبرى كند و برنامه هاى سياسى و اجتماعى اسلام را به اجرا درآورد. لازم بيادآورى است كه بحث حكومت اسلامى و مسأله ولايت فقيه بحثى است دقيق و طولانى و نياز به تأليف جداگانه اى دارد، كه در اين بحث كوتاه ما نمى توانيم ابعاد گسترده آن را مورد بررسى قراردهيم. پس بهتر است دراينجا بهمين اشارهء كوتاه اكتفا كنيم و بحث را خاتمه دهيم. هدف از ذكر اين مقدمه كه نسبتاً هم طولانى شده اينست كه وقتى احاديث مخالف قيام ونهضت قبل از حضرت مهدى را مورد بررسى قرار مى دهيم بدين نكته متوجه باشيم كه مسائلى از قبيل جهاد، دفاع، حدود، ديات، قصاص، تعزيرات، قضا، شهادت، امربه معروف، نهى ازمنكر، مبارزه با ظلم و ستم، دفاع از محرومين و مستضعفين وديگر مسائل اجتماعى و سياسي، از مسائل ضرورى و مسلّم اسلام هستند كه نمى توان درآنها ترديد نمود اين قبيل مسائل بايد به اجرا گذارده شوند، براى اجراى آنها وجود حكومت اسلامى ضرورت دارد و براى تأسيس حكومت اسلامى و پياده كردن احكام و قوانين دين هم، جهاد و نهضت و قيام همگانى ضرورت دارد. بنابراين احاديث مخالف قيام را بايد با يك چنين ديدى مورد بررسى قرار دهيم. اميدوارم كه بتوانيم در فرصت مناسب اين موضوع را دقيق تر و مشروح تر بررسى كنيم تا به نتيجه بهترى برسيم چون الان وقت جلسه گذشته و امكان توضيح بيشتر دراين مورد نيست. دكتر: از دوستان تقاضا دارم كه هفته آينده براى تشكيل جلسه به منزل ما تشريف بياورند.

بخش دوم بررسى احاديث

دكتر: جناب آقاى هوشيار! به بحث گذشته ادامه بدهيد: هوشيار: در جلسه گذشته بحثى را به عنوان مقدمه خدمت شما عرضه داشتم و ازاينكه طولانى و شايد خسته كننده بود معذرت مى خواهم. اكنون وارد اصل بحث يعنى بررسى احاديث مخالف قيام و نهضت مى شويم. چنانكه در جلسه قبل باطلاع شما رسيد، احكام سياسي و اجتماعى بخش عظيمى از اسلام را تشكيل مى دهد و در متن دين قرار دارد. جهاد درراه خدا و دفاع ازاسلام و مسلمين و مبارزهء با كفر و استكبار ودفاع از محرومين ومستضعفين و امربه معروف و نهى از منكر، و به طور كلى اقامه دين، از وظائف قطعى و ضرورى مسلمين است ليكن ممكن است بعض افراد به بهانه وجود چند حديث، از انجام اين وظيفه بزرگ شانه خالى كنند و خويشتن را باانجام برخى از مراسم مذهبى دلخوش بدارند. به همين جهت لازم است احاديث را كاملاً بررسى كنيم. احاديث مذكور را بطور كلى به چند دسته مى توان تقسيم كرد:.احاديث مزبور را مى توانيد در كتاب وسائل الشيعه ج 11 ص 3.5 تا 41 و كتاب بحارالانوار ج 52 مطالعه كنيد.

دسته اول

دسته اول رواياتى كه به شيعيان سفارش مى كند: دعوت هركسى را كه قيام كرد و شما را به خروج مسلحانه دعوت نمود بدون تفكر نپذيريد بلكه شخص او وهدفش را بشناسيد و بررسى كنيد. اگر واجد شرائط رهبرى نبود يا در قيام هدف باطلى داشت، دعوت اورا اجابت نكنيد گرچه از خاندان پيامبر باشد. مانند اين حديث:حديث اول ـ محمدبن يعقوب عن على بن ابراهيم عن ابيه عن صفوان بن يحيى عن عيسى بن القاسم قال سمعت اباعبدالله عليه السلام يقول:عليكم بتقوى الله وحده لاشريك له وانظروا لانفسكم فوالله ان الرجل ليكون له الغنم فيها الراعى فاذا وجد رجلاً هواعلم بغنمه من الذى هوفيها يخرجه و يجئى بذالك الرجل الذى هواعلم بغنمه من الذى كان فيها والله لوكانت لاحدكم نفسان يقاتل بواحدة يجرّب بها ثم كانت الاخرى باقية يعمل على ماقد استبان لها، ولكن له نفس واحدة اذا ذهبت فقد والله ذهبت التوبة فانتم احق ان تختار والانفسكم ان اتاكم آت منّا فانظروا على اى شيئى تخرجون ولا تقولوا: خرج زيد. فان زيداً كان عالماً و كان صدوقاً و لم يدعكم الى نفسه وانمادعاكم الى الرضا من آل محمد. ولوظهر لوفى بمادعاكم اليه. انما خرج الى سلطان مجتمع لينقضه. فالخارج منّا اليوم الى اى شيئى يدعوكم.الى الرضا من آل محمد صلى الله عليه وآله؟ فنحن نشهدكم انالسنا نرضى به وهويعصينا اليوم وليس معه احد و هو اذا كانت الرايات والالوية اجد ران لا يسمع منّا، الاّ من اجتمعت بنوفاطمة معه. فوالله ما صاحبكم الاّ من اجتمعوا عليه اذا كان رجب فاقبلوا على اسم الله و ان احببتم ان تتأخروا الى شعبان فلاضيروان احببتم ان تصوموا فى اهاليكم فلعل ذالك اقوى لكم و كفالكم بالسفيانى علامة.. وسائل الشيعه ج 11 ص 3.5ـ بحارالانوار ج 52 ص 3.01. حديث دهم اين باب نيز از عيص بن قاسم روايت شد كه بخشى از همين حديث مى باشد ونبايد آن را حديث ديگرى محسوب داشتيعني: عيص بن قاسم مى گويد: ازحضرت صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: تقوا را ازدست ندهيد وهمواره مراقب نفوس خودتان باشيد. به خدا سوگند اگر كسى چوپانى را براى چرانيدن گوسفندانش برگزيده، بعداً شخص ديگرى را يافت كه براى چرانيدن گوسفندان از چوپان اول داناتراست، چوپان قبلى را رها مى كند و مرد داناتر را به كار مى گيرد. به خدا سوگند اگر شما دوجان داشتيد كه با جان اول جنگ وتجربه مى كرديد، وجان ديگر برايتان باقى مى ماند واز تجربه هاى گذشته استفاده مى كرد(مانعى نداشت) ليكن واقع امر چنين نيست وهرانسانى بيش از يك نفس ندارد كه اگر به هلاكت برسد ديگر امكان توبه و بازگشت وجود ندارد. بنابراين برشما لازم است كه خوب بينديشيد و بهترين راهسند حديث ـ حديث صحيح است وراويان آن توثيق شده اند.

بررسى معنا و مفاد حديث

بررسى معنا و مفاد حديث امام صادق عليه السلام دراين حديث مى فرمايد: مواظب نفوس خودتان باشيد مبادا بيهوده آن را به هلاكت بيندازيد. چنان نباشد كه هركس قيام كرد و شمارا بيارى طلبيد دعوتش را اجابت نمائيد.اگر مدعى رهبرى و امامت بود درحاليكه دربين امت فردى اعلم و اصلح وجود دارد، دعوت اورا نپذيريد.
(كمااينكه درزمان حيات ائمه معصومين عليهم السلام هميشه چنين بوده است)هم شخص رهبر قيام را مورد بررسى قرار دهيد هم هدفش را. اگر خودش مورد اعتماد نبود يا هدف درستى نداشت دعوتش را اجابت نكنيد. وقيام اين شخص را (ظاهراً محمدبن عبدالله بن حسن) با قيام زيدبن على بن حسين مقايسه نكنيد و نگوئيدچون زيد قيام كرد پس قيام اين شخص هم صحيح است. زيرا زيد نه مدعى امامت بود نه مردم را به سوى خودش دعوت مى نمود.هدف زيد اين بود كه حكومت باطل را سرنگون سازد و به دست اهلش يعنى شخصى كه مورد توافق آل محمد باشد بسپارد. واگر پيروز مى شد حتماً بوعده اش عمل مى كرد. زيد مردى عالم و راستگو بود و صلاحيت رهبرى قيام را نيز داشت.اما شخصى كه اكنون قيام كرده مردم را به سوى خودش دعوت مى كند و با اينكه هنوز به قدرت نرسيده با ما مخالفت مى نمايد پس اگر پيروز شد به طريق اولى از ما اطاعت نخواهد كرد ازحديث استفاده مى شود كه در آن زمان شخصى قيام كرده بوده كه خودش را لايق مقام امامت مى دانسته و براى رسيدن به اين مقام مردم را بيارى مى طلبيده است. شخص مذكور ظاهراً محمدبن عبدالله بن حسن بوده كه به عنوان مهدى موعود قيام كرد. ابوالفرج اصفهانى مى نويسد: اهل بيت محمد او را مهدى مى خواندند و عقيده داشتند كه مهدى موعود روايات است. همو مى نويسد: هيچكس شك نداشت كه محمدبن عبدالله، مهدى موعود است و اين موضوع دربين مردم شايع بود و به همين جهت گروهى از بنى هاشم و آل ابيطالب وآل عباس با او بيعت نمودند همو نقل مى كند كه محمد به مردم مى گفت: شما مرا مهدى مى دانيد و واقعاً هم چنين است به هرحال محمدبن عبدالله بن حسن درزمان حضرت صادق عليه السلام به عنوان مهدى موعود قيام كرده بود و مردم را به سوى خودش دعوت مى كردو دريك چنين موردى است كه امام صادق عليه السلام به عيص بن قاسم و سائر شيعيان مى فرمايد: مواظب نفوس خودتان باشيد و بيهوده آن را بهدر ندهيد. وقيام اين شخص را با قيام زيد مقايسه نكنيد. زيرا زيد مدعى امامت نبود بلكه مردم را به سوى شخصى كه مورد توافق آل محمد قرار گيرد، دعوت مى نمود.. مقاتل الطالبين ص 1.57.. مقاتل الطالبين ص 1.58.. مقاتل الطالبين ص 1.62.از سخنان گذشته به خوبى روشن شد كه امام صادق عليه السلام درصدد نيست كه مردم را به طور اطلاق از قيام نهى كند بلكه قيامها را به دو دسته تقسيممى كند: يك دسته قيامهاى باطل نظير قيام محمد بن عبدالله بن حسن و درچنين موردى نبايد مسلمين دعوتش را بپذيرند و نفوسشان را به هلاكت بيندازند. دسته ديگر، قيامهاى صحيح كه مطابق موازين عقل و شرع است، نظير قيام زيدبن علي، كه هم هدف درستى داشت هم خودش واجد شرائط رهبرى بود. كه امام صادق عليه السلام نه تنها از چنين نهضتهائى نهى نمى كند بلكه ظاهراً آنها را تأييد مى نمايد. از حديث استفاده مى شود : هرقيامى كه نظير قيام زيد باشد مورد تأييد ائمه عليهم السلام مى باشد. بررسى شخصيت زيد و اهداف وانگيزه هاى قيامش نياز به بحثهاى طولانى دارد كه دراين مختصر نمى گنجد، ولى به طور اختصار عرض مى كنم.

1ـ رهبر قيام يعنى زيد

مردى با تقوا و عالم و صادق بود و صلاحيت رهبرى داشت. حضرت صادق عليه السلام درباره اش مى فرمود: عمويم زيد براى دنيا وآخرت ما سودمند بود. به خدا سوگند درراه خدا به شهادت رسيد، او نيز مانند شهيدانى است كه با رسول خدا و على بن ابيطالب و حسن و حسين عليهم السلام به شهادت رسيدند. حضرت على عليه السلام مى فرمود: مردى با ابهت و جلال دركوفه قيام مى كند كه زيد نام دارد. او دربين اولين و آخرين همانندى ندارد. جز كسانى كه از سيره و رفتارش پيروى مى نمايند. زيد و اصحابش در قيامت با طومارهائى ظاهر مى شوند. فرشتگان باستقبال آنان مى شتابند و مى گويند: اينان بهترين باقيماندگان و دعوت كنندگان به حق مى باشند. رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز از آنان استقبال مى كند و مى فرمايد: پسرم! شما به ظيفه خودتان عمل كرديد. واكنون بدون حساب داخل بهشت شويدعيون الاخبار باب

2.مقاتل

الطالبين ص 8.8 .رسول خدا صلى الله عليه وآله به امام حسين فرمود: ازنسل تو فرزندى به وجود مى آيد كه زيد نام دارد. او واصحابش درقيامت با صورتهاى سفيد و زيبا محشور مى شوند و داخل بهشت مى گردند.مقاتل الطالبين ص 8.8.2ـ زيد در قيامش هدف صحيحى داشت. مدعى امامت نبود بلكهمى خواست حكومت طاغوت را سرنگون سازد بعد از آن حق را به حقدارش يعنى امام معصوم كه مورد توافق آل محمد قرار مى گيرد بسپارد واگر پيروز مى شد به وعده اش عمل مى كرد. امام صادق عليه السلام فرمود: خدا عمويم زيد را رحمت كند. اگر پيروز مى شد بوعده اش عمل مى كرد. او مردم را به شخص مورد توافق آل محمد دعوت مى كرد كه مصداقش من بودمبحارالانوار ج 46 ص 1.99.

يحيى بن زيد مى گويد: خدا پدرم را رحمت كند. به خدا سوگند يكى از بزرگترين عبادت كنندگان بود. شبها به عبادت مشغول بود و روزها روزه دار بود. درراه خدا جهاد كرد. راوى مى گويد: به يحيى گفتم: يابن رسول الله! البته امام بايد چنين باشد. يحيى گفت: پدرم امام نبود بلكه اززهاد و سادات بزرگوار و از جهادگران درراه خدا بود. باز راوى گفت: يابن رسول الله! پدرت مدعى امامت بود و براى جهاد در راه خدا قيام كرد، با اينكه حديثى از پيامبر دربارهء كسيكه به دروغ ادعاى امامت كند وارد شده است. يحيى پاسخ داد: بندهء خدا! چنين حرفى را نزن. پدرم عاقلتر از اين بود كه مدعى مقامى باشد كه حقش نيست. بلكه پدرم به مردم مى گفت: من شما را به سوى شخصى دعوت مى كنم كه مورد توافق آل محمد قرار گيرد. و منظورش عمويم جعفربود. راوى گفت: پس جعفر بن محمد امام است؟ يحيى گفت: آرى او فقيه ترين فرد بنى هاشم مى باشد.. بحارالانوار ج 46 ص 1.99.خود زيد نيزبه علم و تقوا و فضيلت امام صادق عليه السلام اعتراف داشت. دريكجا مى گويد: هركس كه مى خواهد جهاد كند به سوى من بيايد و هركس كه طالب علم است خدمت پسر برادرم جعفر برود.. بحار ج 46ص 199.ياران و سپاهيان زيد نيز به امامت و افضليت حضرت صادق عليه السلام ايمان و اعتراف داشتند. عمارساباطى مى گويد: مردى به سليمان بن خالد كه در سپاهيان زيد خروج كرده بود، گفت: عقيده ات دربارهء زيد چيست؟ زيد افضل است يا جعفربن محمد؟ سليمان جواب داد: به خدا سوگند! يك روز از زندگى جعفر بن محمد بيشتر از تمام عمرزيد ارزش دارد. آنگاه سرش را حركتداد و به نزد زيد رفت و داستان را برايش تعريف كرد. عمار مى گويد: من هم پيش زيد رفتم و شنيدم كه مى گفت: جعفر بن محمد در مسائل حلال و حرام امام ما مى باشد.. بحار ج 46 ص 1.96.

3ـ قيام زيد يك قيام

ناسنجيده و احساساتى و بدون آمادگى و تهيهء مقدمات نبود بلكه از هر جهت حساب شده و دقيق بود. انگيزه اش درقيام امر به معروف ونهى ازمنكر و مبارزه با حكومت طاغوت بود. تصميم داشت با مبارزه مسلحانه حكومت غاصبين را سرنگون سازد وآن را به دست اهلش يعنى شخص مورد توافق آل محمد بسپارد. و به همين جهت تعداد زيادى از مسلمين دعوتش را پذيرفتند و آماده جهاد شدند. ابوالفرج اصفهانى مى نويسد: پانزده هزارنفر از مردمان كوفه با زيد بيعت نمودند. علاوه براين، عده زيادى از اهالى مدائن و بصره و واسط و موصل و خراسان و گرگان دعوتش را اجابت كردند. مقاتل الطالبين ص 9.1.قيام زيد آن چنان لازم و موجه بود كه تعدادى از فقهاى اهل سنت نيزدعوتش را پذيرفته و بياريش شتافتند. حتى مورد تأييد ابوحنيفه امام بزرگ اهل سنت نيز قرار گرفت. فضل بن زبير مى گويد: ابوحنيفه به من گفت: چند نفر از فقهاء دعوت زيد را پذيرفته اند؟ گفتم: سليمة بن كهيل و يزيد بن ابى زياد و هارون بن سعد و هاشم بن بريد و ابوهاشم سريانى و حجاج بن دينار و چند نفر ديگر. ابوحنيفه مقدارى پول به من داد و گفت: اين پولها را به زيد بده و بگو درراه خريد سلاح و تأمين نيازهاى رزمندگان جهادگر به مصرف برسان. من پولها را گرفتم و به زيد تحويل دادم. مقاتل الطالبين ص 9.9.نكته جالب اين است كه زيد موضوع قيامش را قبلاً با امام صادق عليه السلام در ميان گذاشت و آن حضرت در جواب فرمود: عموجان! اگر راضى هستى كه كشته شوى و بدنت را در كناسهء كوفه بدار بياويزند هرطور صلاح مى دانى عمل كن وزيد با اينكه اين خبر را از امام صادق عليه السلام شنيده بود اما آن چنان مصمم بود و احساس وظيفه مى كرد كه حتى خبر شهادت نيز نتوانست اورا از اينبحارالانوار ج 46 ص 1.74