• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

چهار.ضمير

درس پنجم:دستور زبان(4)

درس پنجم دستور زبان (4) چهار. ضمير ضمير كلمه اى است كه به جاى اسم مى نشيند. مَرجِعِ ضمير همان اسمى است كه ضمير جانشينِ آن شده است. البتّه گاه كلمه اى كه ظاهراً ضمير است مرجِـع ندارد، يعنى خود به حالت اسم بروز مى كند كه در اين حال، «اسم» قلمداد مى شود: بايد بر مَنِ شيطانى پيروز شد. مرجع معمولا پيش از ضمير و گاه پس از آن مى آيد. ضمير داراى شش گونه است: شخصى، مشترك، اشاره، پرسشى، مبهم، تعجّبى.

يك. ضمير شخصى = ضميرى كه جانشين شخص مى شود، خواه گوينده(متكلّم)، خواه شنونده(مخاطب)، و خواه ديگرى(غايب). اين ضمير، خود، دو گونه دارد: گسسته (منفصل) و پيوسته (متّصل).

ضمير شخصى منفصل آن است كه به كلمه ديگر نمى چسبد: من،تو،او،ما،شما،ايشان. بايد به ياد سپرد كه سه ضمير اخير، خود، جمعند و نياز به جمع بستن ندارند. مثلاً «ماها» و «شماها» محاوره اى اند و در نگارش بايد از آن ها پرهيز كرد: من مى خواهم بروم ساوجبلاغ و جانم را فداى شماهابكنم.

ضمير شخصى متّصل آن است كه به كلمه ديگر مى پيوندد: م،ت،ش،مان،تان،شان. اين ضمير معمولا به اسم و گاه به فعل يا حرف مى پيوندد: حقيقت چه هويدا است پيش آن كه تو رهنمونششدى. (اتّصال به اسم)

1. «مرجع» را معمولاً فارسى زبانان به فتح جيم مى خوانند، امّا تلفّظ درستِ آن به كسر جيم است، زيرا عين الفعل مضارع آن مكسور است.

2. چرند پرند/148.

3. آوازهاى زخمى زارى/45.