• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

نقشهاي اسم

ـ در كلمه پايان يافته به هاى غير ملفوظ + ان، هاء به گاف تبديل مى شود: ستارگان. نكته: هاى غير ملفوظ، هاى آخرى است كه تلفّظ نشود. هرگز نبايد قواعدِ درباره اين «ه» را در كلمات داراى هاى ملفوظ جارى ساخت; همچون: دَه،دِه، فَربِه،فرمانده. مثلاً فرماندهان درست است، نه فرماندگان.

اسم جمع اسمى است كه بر واحدى دلالت دارد كه آن واحد بيش از يك فرد يا شىء را شامل مى شود. «اسم جمع» داراى نشانه جمع نيست. مثال: رمه،لشكر،مردم. اسم جمع گاه جمع بسته مى شود، مانندِ مردمان. فعل يا ضميرى كه براى اسم جمع به كار مى رود، معمولا مفرد و گاه جمع است: لشكربعثى پا به فرار نهاد.

مردم براى بازگشايى دلشان به كافه مى آيند... بيا به جبهه برويم.

اسم مصدر اسمى است كه نتيجه معناى مصدر را نشان مى دهد، بى آن كه خود داراى علامت مصدر باشد. امّا مصدر اسمى است كه همواره داراى علامت مصدر است. علامت مصدر عبارت است از «ـَ ن» بعد از بُن ماضى. مثال: ديدَن، رفتَن. حاصل مصدر يكى از ساخت هاى اسم مصدر است كه عبارت است از: «صفت + ى» يا «اسم + ى»; همچون: شادى (نتيجه شاد بودن)، مَردى (نتيجه مَرد بودن). ديگر ساخت هاى مشهور اسم مصدر از اين قرارند: يك. بُن مضارع + ـِ ش: دانش. دو. بُن مضارع + هاى غير ملفوظ: گريه. سه. بُن ماضى + آر: گفتار. چهار. بُن مضارع + آن: حنابندان. پنج. اسم + آن: چراغان. شش. بُن مضارع: دو. هفت. بُن ماضى + و + بُن مضارع: گفتوگو. نكته نگارشى: نويسنده اى كه با ساخت هاى گوناگون اسم مصدر خوب آشنا باشد، مى تواند نوشته خود را از واژه هاى متنوّع و زيبا سرشار كند.

نقش هاى اسم نقشِ اسم يعنى وظيفه اى كه اسم در جمله بر عهده دارد. اين وظيفه در دانش نحو بررسى مى شود، در

1. به تفاوتِ اسم جمع و «اسم جمع» دقّت شود.

2. تا پيروزى/79. .xatnys..