• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

صنايع لفظي

درس بيست و پنجم:دلنشيني و شيريني

درس بيست و پنجم دلنشينى و شيرينىبراى ايجاد دلنشينى و شيرينى در هر اثر، گويندگان و نويسندگان شگردهاى گوناگونى دارند. آنچه به تناسب اين رساله مى توان از آن بحث كرد، همان شگردهايى است كه در كتب ادبى با نام دانش يا فنّ بَديع از آن ياد مى شود. در اين فن، صنعتها و شگردهايى به نويسنده آموخته مى شود كه با آن ها مى توان كلام را آراست و دلنشين ساخت. پيدا است كه اين صنعت ها بايد پيش از هر چيز از دو ويژگى برخوردار باشند: نُخست اين كه زيادتر از اندازه به كار گرفته نشوند و اثر را چون تابلويى فرو رفته زير بار رنگ و لعاب نسازند; ديگر آن كه طبيعى و هنرمندانه به كار گرفته شوند، به گونه اى كه مخاطب با ذوق، حضور آن ها را تصنّعى و تكلّف آميز نشمارد. ديده ايد كه چگونه در طبيعتِ خداوندگار، جلوه ها و زينت ها در جاى خويش نشسته اند، به گونه اى كه هم به چشم مى آيند و هم نمى آيند؟ اصولا شهود هنرى به همين معنى است كه هم هنرمند و هم مخاطَبِ هنر، زيبايى را در هاله اى از شكوه و متانت ببيند و نه همچون عروسى بَزَك كرده كه اگر رنگ هايش بريزد، در دل مادر خويش نيز جايى ندارد. اهلِ بديع، صنايع و جلوه هاى كلام را در دو دسته كلّى مطالعه مى كنند: يكى آن ها كه بار اصلى شان بر دوش لفظ است و واژگان; و ديگرى آن ها كه بار اصلى شان بر شانه معنى و مفهومِ برخاسته از الفاظ نهاده شده است. گروه يكم را صنايع لفظى و گروه دوم را صنايع معنوى ناميده اند. اكنون برخى صنايع مهمّ لفظى و معنوى را از نظر مى گذرانيم.

صنايع لفظى يك. جِناس(2): همشكل بودن دو واژه به طور كامل يا ناقص، در حالى كه از لحاظ معنى با يكديگر يكسان نيستند.