• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

حفظ استقلال زبان

عوام زدگى و سطحى گرايى. به اين ترتيب، نه بايد واژه ها و تعابير سنّتى را يكباره كنار نهاد و نه بايد آنچه را مردم هر عصر در گفتار روزانه و داد و ستدهاى خويش به كار مى گيرند، يكسره بر قلم جارى ساخت. نويسنده بايد همچون يك زرگر گوهرشناس، واژه ها و تعابير را مِحَك بزند و سره را از ناسره تشخيص دهد و آن گاه، آن ها را در جاى خويش بنشاند. البتّه زبان را بايد گسترش داد و تازگى بخشيد، امّا نه به آن بها كه همه داد و ستدهاى گفتارى مردم در نوشته راه يابند و زبان و ادبيّات يك ملّت از غنا و عظمت تهى شود. نجابت الفاظ را نبايد از ميان بُرد، بلكه بايد به تعابير عاميانه جامه نجابت پوشاند. اين كار، تنها به يارى دو عمل ميسّر است: ذوق و دانش; و اين، همان است كه نزد اهل ادب، ويژگى نوشتار خوب است: «عوام آن را بفهمند و خواص آن را بپسندند».   حفظ استقلال زبان استقلال هر ملّت رابطه اى پايدار و مستقيم با فرهنگ دارد. از اين رو، زبان را ضامن استقلال ملّت ها مى دانند. همان گونه كه مرزبانى از وظايف هر مؤمن ميهن دوست است، پاسدارى از حريم زبان نيز وظيفه اى مقدّس به شمار مى رود. هرگز نبايد پنداشت كه ميهن دوستى و ديندارى با يكديگر نمى سازند. برخى مى پندارند كه هر كس به زبان فارسى عشق ورزد، لاجرم بايد در ديندارى اش ترديد كرد. ريشه اين توهّم آن است كه دانشوران بزرگ دينى و عالمان شريف ما معمولا پژوهش هاى خود را به زبان عربى كه زبان قرآن كريم است، مى نگاشته اند و هنوز هم مى نگارند. به اين دليل، بعضى عالمان دين با واژگان فارسى چندان خو نكرده اند. امّا اين بدان معنى نيست كه هر كه در پى پاسداشت زبان فارسى باشد، با دين اُنس ندارد. البتّه بايد پذيرفت كه بسيارى از داعيه داران سره نويسى و پاسدارى از زبان فارسى، چندان اهل تعبّد نيستند. در اين ميان، عدل و انصاف اقتضا مى كند سهم زبان را ، آن گونه كه حق است، اَدا كنيم و نه همچون سنّت گرايان افراطى يكسره در واژه ها و تعابير مهجور و فرسوده غرقه گرديم و نه همانند نوگرايان بنيادْستيز خود را در دام دشمنى با عَرَبيّت و اسلاميّت گرفتار سازيم. آنچه زبان ما را تهديد مى كند، نه استفاده از واژه ها و اصطلاح هاى بيگانه، بلكه بى بندوبارى و سهل انگارى در اين كار است. بنابراين، حذف بسيارى از كلمات داراى بارِ دينى و فرهنگى نه تنها به سود زبان ما نيست، بلكه آن را دچار سستى و ضعف مى كند. بايد از عناصر زبان هاى ديگر، به درستى استفاده كرد و همواره آن ها را در سايه عناصر خودى به كار گرفت. برخى بزرگان ادب پارسى، همانند فردوسى و ناصرخسرو و نظامى، در اين عرصه گام هايى بلند برداشتند. امروز هم دينداران دلسوز مى توانند اين گام را استوارانه بردارند و خدمت به دين را همپا و همراه با خدمت به ميهن و زبان خويش انجام دهند.