براساس نقلى ديگر، حذيفه در بازگشت از جنگ، سعيد بن عاص را در آذربايجان ديد و به اوگفت: در اين جنگ چيزى از مردم مشاهده كردم كه اگر به حال خود رها شوند، در قرآناختلاف خواهند نمود و در نتيجه به قرآن هرگز عمل نخواهند كرد.
سعيد پرسيد: چطور؟وى پاسخ داد: مردم «حمص » را ديدم كه ادعا مى كردند چون قراءت را از مقداد گرفته اند،قراءت آنها از بقيه بهتر است.
دمشقيان هم قراءت خود را برتر مى دانستند.
كوفيان نيز همينادعا را داشتند و مى گفتند: ما قرآن را از «ابن مسعود» آموخته ايم.
بصريان مى گفتند: ما ازابوموسى فرا گرفته ايم و مصحف او را لباب القلوب مى ناميدند.
وقتى حذيفه و سعيد بن عاصبه كوفه رسيدند،
(3) حذيفه مردم را آگاه كرد.
صحابه پيامبر(ص) در كوفه و بسيارى از تابعان بااو موافقت نمودند.
اما پيروان ابن مسعود كه در كوفه به قراءت او قرآن مى خواندند به مخالفتبرخاستند.
حذيفه، غضبناك به مدينه نزد عثمان آمد وآن چه را ديده بود به او خبر داد و با
جملاتى تند و پرحرارت چنين گفت: «من آشكارا هشدار مى دهم! امت اسلام را دريابيد»
(4) .
دامنه اختلافات به آن جا رسيده بود كه حتى در مركز خلافت يعنى مدينه، معلمان قرآن،
شاگردان خود را به صورت هاى مختلف تعليم قرآن مى دادند: انس بن مالك گويد: در دوره خلافت عثمان مردم چنان گرفتار اختلاف در قراءت گرديدندكه شاگردان و معلمان به نزاع با يكديگر برخاستند (درگيرى شاگردان با شاگردان و معلمانبا يكديگر).
گزارش اين وقايع به عثمان رسيد و او خطاب به مردم گفت: شما مردم مدينه كهنزديك من هستيد يكديگر را تكذيب و قراءت ديگرى را تخطئه مى كنيد، پس آنان كه از مادورند بيش از شما گرفتار تكذيب يكديگر و اشتباهند.
اى پيروان پيامبر(ص)! گردهم آييد و
مصحفى (امام) را براى مردم بنويسيد. (5) .
اين چنين بود كه زمينه هاى اقدام عثمان براى يكى كردن (توحيد) مصاحف به وجود آمد.
ب) تشكيل گروه توحيد مصاحف
پيشنهاد مبتكرانه يكى كردن قراءات مصاحف، از سوى حذيفه بود.
بنا به نقلى كه گذشت اوحتى قبل از آمدن به مدينه، نيت خويش را در كوفه با صحابه پيامبر در ميان گذاشته بود وهمگى جز «ابن مسعود» آن را تاييد نموده بودند.
عثمان نيز بر ضرورت چنين اقدامى واقفگشته بود.
اما اين كار براى او سهل و آسان نبود; زيرا لازمه آن جمع آورى تمام مصحف ها ازجمله مصاحف بزرگان صحابه بود.
از اين رو عثمان، صحابه را به مشورت فراخواند و آنان
همگى بر ضرورت چنين كارى - با همه دشوارى هاى آن - نظر مثبت دادند.
پس از آن كه عثمان تصميم نهايى را گرفت، اولين اقدام او اين بود كه نماينده اى به سوى«حفصه » (دختر عمر و همسر پيامبر) فرستاد و به او پيغام داد تا مصحف رسمى خليفه اول راكه در خانه اش بود براى استنساخ مصاحف به امانت در اختيار او گذارد و اطمينان داد كه پس
از انجام كار «مصحف » را به وى بازخواهد گرداند
(6) .
عثمان كميته اى مركب از چهار نفر تشكيل داد كه عبارت بودند از: زيد بن ثابت، عبدالله بنزبير، سعيد بن عاص و عبد الرحمن بن حارث،
(7) و به آنان دستور داد كه چون قرآن به زبانقريش نازل شده است، اگر با زيد بن ثابت (غيرقرشى) اختلاف پيدا نمودند قرآن را به زبان
قريش بنويسند
(8) .
از برخى منابع ديگر به دست مى آيد كه اين چهار نفر، هسته اوليه كميته يكى كردن قراءت ها
و توحيد مصاحف بودند، سپس چند تن ديگر به آنان پيوستند.
محمدبن سيرين تاييد مى كند كه عثمان دوازده نفر از قريش و انصار را براى اين كار گردآوردو آنها مصاحف متعددى نوشتند.
اسامى دوازده نفر را دقيقا به دست نداده اند.
اما بررسىروايات اين اسامى را به دست مى دهد: زيد بن ثابت، سعيد بن عاص، عبدالله بن زبير،عبدالرحمن بن حارث (اعضاى اوليه)، ابى بن كعب، مالك بن ابى عامر، كثير بن افلح، انس بن
مالك، عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمرو
(9) .