فصل سوم: معانى قرآن
در معناى قرآن وجوه پنجگانهاى گفته شده است
(1) كه مىتوان آنها را به سه دسته تقسيم نمود:
1. قرآن، اسمى جامد و غيرمشتق و علم ارتجالى است و بدون آن كه پيشينه استعمال در زبان عرب داشته باشد، خداوند به عنوان اسم خاص براى وحيى كه بر پيغمبرش نازل فرموده، قرار داده است; مثل تورات و انجيل كه اسم براى كتابهاى حضرت موسى(ع) و عيسى(ع) هستند (شافعى).
2. قرآن، اسمى است مشتق ولى غيرمهموز: الف) مشتق از قرن الشيء بالشيء; يعنى چيزى را به چيزى ضميمه كردن.
علت اين نامگذارى، مقرون بودن سورهها و آيات و حروف به يكديگر است (اشعرى و جمعى ديگر).
ب) قرآن، مشتق از قرائن، جمع قرينه است; زيرا آياتش همانند يكديگرند و بعضى بعض ديگر را تاييد مىكنند.
هر آيه از قرآن، قرينه آيات ديگر است (فراء).
3. «قرآن» مشتق و مهموز است:
الف) از قرء به معناى جمع گرفته شدهاست.
عرب وقتى بخواهد بگويد: آب را در حوض جمع كردم، مىگويد: قرات الماء في الحوض.
علت اين نامگذارى، آن است كه اين كتاب همه ثمرات كتب آسمانى پيشين را در خود جمع نموده است (ابن اثير، زجاج و...).
ب) بر وزن رجحان و غفران، مشتق از ماده قرا به معناى تلاوت است.
در اينجا از باب تسميه مفعول به مصدر، مقروء، يعنى خوانده شده و يا خواندنى، به نام قرآن، يعنى خواندن به كار رفته است; مثل آن كه كتاب، كه به معناى نوشتن است، به مكتوب (نوشته شده) اطلاق مىگردد (لحيانى و جمعى ديگر).
از ميان اقوال پنجگانه فوق، قول پنجم از همه قوىتر به نظر مىرسد.
زرقانى پس از رد ساير اقوال، همين قول را اختيار نموده است
(2) .
راغب اصفهانى نيز مىگويد: القراءة ضم الحروف و الكلمات بعضها الى بعض في الترتيل...; قراءت به معناى پيوند و ضميمه نمودن حروف و كلمات به يكديگر در هنگام ترتيل است
(3) .
به سخن ديگر، قراءت همان تلاوت آيات الهى است.
علامه طباطبائى عقيده دارد: و قوله: «ان علينا جمعه و قرآنه» ... القرآن هاهنا مصدر كالفرقان و الرجحان، و الضميران للوحي، و المعنى: لاتعجل به، اذ علينا ان نجمع ما نوحيه اليك بضم بعض اجزائه الى بعض و قراءته عليك
(4) .
از آيه فوق به خوبى برمىآيد كه اگر حتى آن گونه كه ابن اثير گفته است، اصل در واژه قرآن معناى جمع باشد، به خاطر تقارن اين واژه با واژه جمع در آيه شريفه ناگزير قرآن به معناى قراءت و خواندن خواهد بود وگرنه تكرار آن امرى لغو و بيهوده بوده، با فصاحت قرآنى منافات دارد.
دليل ديگر كه نظريه پنجم را تقويت مىكند، امر «اقرا» در نخستين وحى بر پيامبر اكرم(ص) است كه بىترديد به معناى «بخوان» است.
لفظ قرآن نيز نخستين بار در آيه چهارم از سوره مزمل نازل شده كه مطابق حديث معروف جابر بن زيد و ابن عباس، سومين سوره در ترتيب نزول سورههاست
(5) .
در اين آيه، دستور چنين است: و رتل القرآن ترتيلا; و «قرآن» را شمردهشمرده بخوان.
در آخرين آيه از همين سوره نيز بار ديگر در يك فرمان همگانى اعلام مىشود: فاقرؤا ماتيسر من القرآن; هرچه از «قرآن» ميسر مىشود، بخوانيد.
بديهى است كه منظور در هر دو آيه، قرآن خواندنى است.
نتيجه آن كه روشنترين و مناسبترين معنا براى قرآن، اشتقاق آن از ماده قرا بهمعناى تلاوت كردن است.