• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

محروم مانَد، و قلبش به اين مقام علاقه مند شود و از نتيجه مطلوبه غافل شود، و صرف عمر خود را در حجاب برهان و شعب آن نمايد؛ و هر چه كثرت فروع بيشتر شود، حجاب بزرگتر و احتجاب از حقيقت افزون گردد. پس، سالك نبايد گول شيطان را در اين مقام خورده از حق و حقيقت به واسطه كثرت علم و غزارت آن و قوّت برهان محجوب شود و از سير در طلب بازماند؛ و [ بايد] دامن همّت به كمر زند و از جدّيّت در طلب مطلوب حقيقى غفلت نورزد و خود را به مقام دوم برساند.
و آن، چنان است كه آنچه را عقل با قوّت برهان و سلوك علمى ادراك كرده با قلم عقل به صفحه قلب بنگارد و حقيقت ذلّ عبوديّت و عزّ ربوبيّت را به قلب برساند و از قيود و حجب علميّه فارغ گردد. پس نتيجه مقام دوم، حصول ايمان به حقايق است.
مقام سوم، مقام «اطمينان و طمأنينه نفس» است كه در حقيقت مرتبه كامله ايمان است. قالَ تَعالى مُخاطِباً لِخَليلِه: «اَوَلَم تُؤمِنْ قالَ بَلى وَلكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِى»(63).
سالك بايد در تمام مقامات، خود را تخليص از اَنانيّت و اِنّيّت كند و خودبين و خودخواه نباشد كه سرچشمه اكثر مفاسد است.

فصل سوم: خشوع

يكى از امورى كه از براى سالك در جميع عبادات - خصوصاً نماز كه سرآمد همه عبادات است و مقام جامعيّت دارد - لازم است خشوع است. و حقيقت آن عبارت است از خضوع تامّ ممزوج با حبّ يا خوف. و آن حاصل شود از ادراك عظمت و سطوت و هيبت جمال و جلال. تفصيل اين اجمال آن است كه قلوب اهل سلوك به حسب جبلّت و فطرت مختلف است. پاره اى از قلوب عشقى و از مظاهر جمالند و به حسب فطرت متوجّه به جمال محبوب هستند؛ و پاره اى از قلوبْ خوفى و از مظاهر جلالند. آنها هميشه ادراك عظمت و كبريا و جلال كنند و خشوع آنها خوفى باشد؛ چنانكه حضرت يحيى (على نبيّنا و آله و عليه السلام) چنين بوده. پس، خشوع گاهى ممزوج با حبّ است و گاهى ممزوج با خوف و وحشت، گرچه