• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

مهياى آخرت - كه به حقيقت مقام لقاء الله است - بلكه تمام شرايع و اديان و تمام احكام و اخلاق و معاملات و بدايات و نهايات و ارتياضات براى لقاءالله است و آن مقصد اصلى از همه چيز است و تسليم به حقيقت كامله، كفيل همه اين معانى تواند بود.
تمام شرك و شكّها از آن پيدا شود كه روح را انسانْ تسليمِ وليِّ مطلق كه حق تعالى است، نكرده. اگر روح تسليم شد، تمام ممالك وجود تسليم شود. پس اعضاء ظاهره و قواى مُلكيّه نيز تسليم شوند. تسليم شدن آنها آن است كه از خود و اَنانيّت خود حركت و سكونى نكنند، و قبض و بسط آنها تحت اراده حق تعالى باشد، و نمونه قربِ نوافل در او حاصل شود «كُنْتُ سَمْعَهُ الذي يَسْمَعُ بِهِ، وَ بَصَرَهُ الذي يُبْصِرُ بِهِ ...».(619)
در مقابلِ تسليمِ مطلق، تزلزل و شكّ است كه براى آن مراتبى است كه بعضى مراتب آن را شكّ جَلىّ و بعضى را شكّ خَفىّ و أخفى گوئيم. «شكّ جَلىّ» تزلزل در عقايد ظاهره جليّه است، و «خفّى» تزلزل در معارف و اسرار توحيد و «أخفى » حالت تلوين و عدم تمكين در مقامات مذكوره.

مقصد بيست و چهارم:

صبر و ضد آن: جزع

فصل اوّل: [ معنى صبر و جزع ]

براى صبر تعاريفى است كه ما به ذكر بعضى از آنها اكتفا كنيم:
«الصبرُ حبْسُ النّفس على جزعٍ كامنٍ عن الشكوى»(620)؛ يعنى صبر عبارت است از خوددارى از شكايات با آنكه در باطن جزع است. پس اظهار نكردن جزع باطنى و شكايت ننمودن از ناگوارها - بنا به اين تعريف - صبر است. و قريب به اين معنى، حكيم بزرگوار خواجه طوسى قدس سره تعريف فرموده.(621)
پس صبر متقوّم به دو امر است: يكى آنكه از آن ناملايم كه بر او وارد مى شود كراهت داشته باشد در باطن. و ديگر آنكه خوددارى كند از اظهار شكايت و جزع.