• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

معلوم شود كه تكبّر و تملّق، هر دو از فطرت محجوبه است؛ زيرا انسان كه به حجابهاى نفسانيّه محجوب شد و خودبينى و خودخواهى بر او حكومت كرد، اين خودبينى مبدأ شود كه براى خود كمالات بسيارى ثابت كند، و از مبدأ كمالات غافل شود، و ديگران را كوچك شمارد - اگر چشم طمع مادّى پيش آنها نداشته باشد - و بزرگ شمارد اگر اين طمع را به آنها داشته باشد، پس تكبّر كند بر زيردستان و تملّق گويد از اهل دنيا. پس همان فطرت كه مَرْكب سيرِ الى الله است و به واسطه آن براى حق و خلق تواضع كند، چون احتجاب براى آن رخ داد، مَرْكَبِ سير او، به سوى شيطان و طبيعت شود و به واسطه آن به مردم تكبّر كند و گاهى از آنها تملّق گويد.

مقصد نوزدهم:

تُؤَدَه و ضد آن: تَسَرُّع

فصل اوّل: [ تُؤَدَه و تَسَرُّع از صفات ظاهره و باطنه است ]

«تُؤَده» چون هُمَزَه به معنى تثبّت در امر و به معنى رزانت و تأنّى و به معنى طمأنينه درحركت،(572) و «تسرّع» در مقابل همه اينهاست.(573)
رزانت و تأنّى از صفات نفسانيّه است كه آثار آن در ظاهر نيز طمأنينه و ثقل در حركت است. اگر رزانت و وقار در قلب حاصل شد، رزانت در رأى و عقايد نيز حاصل شود و از آن، رزانت در كردار و گفتار نيز حاصل آيد؛ چنانكه شتابزدگى و تسرّع نيز از قلب سرايت به ظاهركند. چنين نيست كه جنود عقل و جهل اختصاص به صفات باطنه داشته باشد - چنانكه از تأمّل در حديث شريف معلوم شود - بلكه جميع خيرات از جنود عقل است، چه خيرات باطنه يا ظاهره؛ و جميع شرور از جنود جهل است، چه شرور ظاهره يا باطنه.
اخلاق نفسانيّه، ظهور حقايق و سرائر باطنيّه روحيّه است؛ چنانكه اعمال ظاهريّه، ظهور ملكات و اخلاق نفسانيّه است. از شدّت اتصال و وحدت مقامات نفسانيّه، تمام احكام باطن به ظاهر و ظاهر به باطن سرايت كند. از اين جهت در شريعت مطهَّره به حفظ ظاهر و صورت، خيلى اهميّت داده شده است، حتى در كيفيّت نشستن و برخاستن و راه رفتن و گفتگو كردن