مقصد هيجدهم:
تواضع و ضدِّ آن: كبر
فصل اوّل: معنى تواضع و كبر
به مناسبت آنكه تواضع را در مقابل كبر قرار داده است نه تكبر، بايد آن را از صفات نفسانيّه دانست، چنانكه كبر نيز از صفات نفسانيّه است و تكبر اظهار كبر كردن است. گرچه در ظاهرِ عرف و لغت، تواضع اظهار كوچكى كردن است. در هر صورت، انسان چون خودبين و خودخواه است، اين خودخواهى و مَحَبّت مُفْرِط به نفس، سبب شود كه از نقايص و عيوب خود محجوب شود، و بديهاى خود را نبيند؛ بلكه گاهى بديهاى خود در نظرش خوبى جلوه كند، و فضايل و خوبيهائى كه دارد در نظرش مضاعف گردد و به همين نسبت، از خوبى ديگران بسيار شود كه محجوب شود و بديهاى آنها در نظرش مضاعف گردد.
پس چون كمال خود و نقص ديگران را ديد و مَحَبّت مُفْرِطِ به نفسْ نيز كمك كرد، در نفسْ حالت اعجابى پيدا شود به خودش. پس از اين حالت، در باطنِ نَفْس، خود را بر ديگران ترفيع دهد و حالت سربلندى و بزرگى براى او دست دهد و خود را بزرگتر از ديگرى بيند. اين حالتْ كبر است و چون اين حالتِ قلبى در مُلك بدن ظاهر شود، سركشى و سرفرازى كند و بر ديگران، در ظاهر نيز بزرگى فروشد و اين تكبر است.
و چون از اين احتجاب بيرون آيد و خود را به همان طور كه هست ببيند؛ بلكه به خود با نظر خورده گيرى بنگرد و به خود سوءظن پيدا كند، پس خودش در نظرش كوچك و خوار شود، و ذلّت و افتقار نفس را دريابد. و چون با اين نظر همراه شد، [ با] حسن ظنِّ به ديگران و بزرگ شمردن مخلوقات خدا كم كم در نفس، حال سر افكندگى پيدا شود، و خود را از ديگران كوچكتر شمارد. اين حالت، تواضع قلبى است كه آثار آن در مُلك بدن كه ظاهر شد، گويند: تواضع كرد.
فصل دوم: درجات تواضع و تكبر
براى تواضع درجاتى است كه تكبر در هر درجه مقابل آن است.
اوّل، تواضع اولياء كُمَّل و انبياء عظام است كه مشاهده كمال ربوبيّت و ذلّت عبوديّت در