• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

داده شد در شب معراج پيغمبر، و گرديد نزديك به پروردگار خود كَ «قَابَ قَوْسَيْنِ أوْ أدْنى »، رفع شد براى او حجابى از حُجُب حق، پس تكبير گفت رسول خدا و بنا كرد كلماتى را كه در افتتاح است گفتن. پس چون رفع حجاب دوم شد، تكبير گفت. پس لازال چنين بود، تا به هفت حجاب رسيد و هفت تكبير گفت. از اين جهت است كه در نماز براى افتتاح، هفت تكبير گفته شود.(509)
در هر صورت، اين حُجُب انسان را از جمال محبوب بازدارد و دلبستگى به هر چه غير حق است، خار طريق سلوك الى الله است. پس سالك الى الله طالب صعود به معارج معارف الهيّه، اين خار طريق را بايد با رياضت شرعى بردارد. با دلبستگى و علاقه مندى به غير حق و تبعيت از شهوات عروج به كمالات روحانيّه و وصول به لقاء جمال جميل امكان ندارد.

فصل پنجم: زهد از فطريات و رغبت از لوازم احتجاب فطرت است

انسان به فطرت الهيّه داراى دو فطرت اصليّه و فرعيّه است كه شايد جميع فطريات به اين دو رجوع كند: اوّل فطرت عشق به كمال مطلق كه فطرت اصليّه است. دوم فطرت تنفّر از نقص كه فطرت فرعيّه است.
و چون حق (جلّ مجده) انسان را براى خود مخلوق فرموده، چنانكه در حديث قدسى است: «يابْنَ آدَمَ خَلَقْتُ الأشْياءَ لِأَجْلِكَ وَ خَلَقْتُكَ لِأَجْلِي»(510)، و در قرآن شريف و احاديث شريفه به اين معنى اشارت بسيار است(511)، از اين جهت در جعل الهى تكوينى، او را مفطور به اين دو فطرت فرموده كه با يكى از ماسوى منقطع و به ديگرى به جمال جميل واصل گردد. تمام فطريات كه در انسان است، راجع به اين دو فطرت و از شعب آنهاست. و نظام احكام شريعت مطهّره الهيّه مطلقاً بر طبق همين نقشه فطرت است.