• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

دنيا و خود متوجه شود، و از تمام مراتب معنويات و جميع معارف الهيه باز ماند، و اين بالاترين مراتب «حمق» است كه كسى از خود و روحانيّت خود نيز محجوب باشد. نعوذ بالله منه.

مقصد چهاردهم:

عفّت و ضد آن: هتك

فصل اوّل: معنى عفّت

چنانكه سابق بر اين نيز اشارتى رفت، براى انسان بعد از قوّه «عاقله» سه قوه است: يكى قوه «واهمه» كه از آن به شيطانيّه تعبير شود. ديگرى قوه «غضبيّه» كه از آن به نفس سَبُعى تعبير شود. سوم قوه «شهويّه» كه از آن به نفس بهيمى تعبير شود. ميزان در اجناس فضايل و رذايل، همين قواست و طرف افراط و تفريط هر يك، رذيله اى و حد اعتدال هر يك، فضيلتى از فضايل نفسانيّه است.
بنابراين، نفس بهيمى را جهتِ افراطى است كه از آن تعبير به «شَرَه» كنند و آن عبارت است از: سرِ خود كردن شهوت و به اطلاق واگذاشتن نفس بهيمى را، كه غلو و زياده روى كند، و در هر موقع و با هر چيز قضاى وطر لذّت خود كند؛ زيرا در هر يك از قواى انسانى راجع به آن شعبه اى كه به آنها مربوط است، اطلاق و عنان گسيختگى است؛ به اين معنى كه مثلاً در جوهرِ طبيعتِ قوه شهوت، رسيدن به لذّات خود است به طور اطلاق، ولو اينكه مصادم با نظام شرع و عقل شود، از مطعم و مشرب و منكح حرام باشد. پس «شره» عبارت است از: افراط شهوت و ولوع بودن بر لذّات بيش از حدِّ نظام عقلى و شرعى و زيادتر از ميزان واجب.
نيز نفس بهيمى را جهت تفريطى است كه از آن تعبير به «خُمود» كنند و آن عبارت است از: باز داشتن قوه شهوت از حدّ اعتدال و مقدار لازم، و مهمل گذاشتن اين قوّه كه براى حفظ شخص و نوع، به او مرحمت شده است. و چون اين قوه، در تحت ميزان عقل و شرع ارتياض پيدا كرد و از جانب غلوّ و تقصير و حدّ افراط و تفريط، خارج و متحرّك به حركات عقليّه و شرعيّه گرديد، و تحت تصرّف عُمّال الهى درآمد، و از تصرف و خدعه شيطان و وهم خارج شد، حالت سكونت و طمأنينه اى در آن حاصل شود و ملكه اعتدال و ميانه روى در آن پيدا