• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل دوم: تعقيب اين مقصد و موعظت در اين باب

حبيبا ! لختى از خواب گران برخيز، و راه و رسم عاشقان درگاه را برگير، و دست و رو از اين عالَم ظلمت و كدورت و شيطانيّت شستشو كن، و پا به كوى دوستان نِه.
عزيزا ! اين چند روز مهلت الهى عن قريب به سر آيد، و ما را - خواهى نخواهى - خواهند از اين دنيا برد، پس اگر با اختيار بِروى رَوْح و ريحان است و كرامات خدا، و اگر با زور و سختى ببرند، نزع است و صعق و فشار و ظلمت.
مَثَل ما در اين دنيا، مَثَل درختى است كه ريشه به زمين بند نموده؛ هر چه نورس باشد، زودتر و سهلتر ريشه آن بيرون آيد. فى المثل اگر درخت احساس درد و سختى مى كرد، هر چه ريشه آن كمتر و سست تر بود، درد و سختى كمتر بود. نونهالى كه تازه پنجه به زمين بند كرده، با زور كمى بى زحمت و فشار بيرون آيد، ولى چون سالها بر آن گذشت، و ريشه هاى آن در اعماق زمين فرو رفت، و ريشه هاى اصلى و فرعى آن در باطن ارض پنجه افكند و محكم شد، در بيرون آوردن آن محتاج به تيشه و تبر شوند. اكنون اگر درخت، احساس درد مى كرد در اين كندن، بين اين دو چقدر فرق بود ! (475)
ريشه حبّ دنيا و نفس - كه به منزله ريشه اصلى است - و فروع آنها از حرص و طمع و حبّ زن و فرزند و مال و جاه و امثال آن تا در نفس، نورس و نو نهال است، اگر انسان را بخواهند از آنها جدا كنند و ببُرند، زحمتى ندارد؛ نه فشار عُمّالِ موت و ملائكة الله را لازم دارد و نه فشار بر روح و روان انسانى واقع شود. و اگر خداىِ نخواسته ريشه هاى آن در عالَم طبيعت و دنيا محكم شد و بسط پيدا كرد، بسط آن چون بسط ريشه درخت نيست، بلكه در تمام عالَم طبيعت ريشه مى دواند.
درخت هر چه بزرگ شود، چند مترى بيشتر از زمين را فرا نگيرد و ريشه ندواند، ولى درختِ حبّ دنيا به تمام پهنا در عالم طبيعت - در ظاهر و باطن - ريشه افكنَد و تمام عالم را تحت حيازت آورد، لهذا از بُن كندن اين درخت، به سلامت ممكن نيست. انسان با اين مَحَبّت