• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

مقصد نهم:

توكّل و ضد آن: حرص

فصل اوّل: معنى توكل

براى توكل به حسب لغت و در اخبار و آثار و كلمات بزرگان، معانى متقاربه اى شده است كه صرف وقت در بسيارى از آنها لزومى ندارد. از اين جهت اشاره به بعض از آنها مى كنيم:
ظاهر آن است [ كه توكّل ] - چنانكه مشتقات آن دلالت بر آن دارد - به معنى واگذارى امر است به معتمَدى از باب آنكه خود را در صورت دادن آن امر عاجز مى بيند و از اين باب است، وكالت و توكيل.(389) شايد آنچه اهل لغت مثل جوهرى در صحاح و ديگران گفته اند كه: «التوكّل إظهار العجز و الاعتماد على غيرك»(390) تفسير به لازم باشد. و ممكن است اصلش به معنى عجز باشد؛ چنانكه گويند: «رجلٌ وَكَلٌ - بالتحريك - وَ وُكَله مثل هُمَزه؛ أي عاجز يكلّ أمره إلى غيره»(391) و ايكال امر به غير لازمه عجز باشد. بعض اهل معرفت گويد: «التّوكُّل كِلة الأمر كلّه إلى مالكه و التعويل على وكالته»(392) ؛ و بعضى گفته اند: «التّوكّل على الله: انقطاع العبد إليه في جميع ما يأمله من المخلوقين». در روايات شريفه نيز راجع به توكل فرموده هايى است كه پس از اين، بعضى از آن مذكور خواهد شد.

فصل دوم: اركان توكل

توكل حاصل نشود، مگر پس از ايمان به چهار چيز كه اينها به منزله اركان توكّل هستند:
اوّل: ايمان به آنكه وكيل، عالِم است به آنچه موكِّل به آن محتاج است، دوم: ايمان به آنكه او قادر است به رفع احتياج موكّل، سوم: [ ايمان به ] آنكه بخل ندارد، چهارم: [ ايمان به ] آنكه مَحَبّت و رحمت به موكِّل دارد.
با اختلال در يكى از اين امور، توكل و اعتماد به وكيل پيدا نشود؛ چه اگر احتمال دهد كه