• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

گاهى شود كه بر اثر غضب يا حبّ رياست يك نفر، صدها هزار خانواده بنيان كن شود، و اساس رشته يك جمعيت گسسته گردد. هيچ يك از حيوانات، آتش غضبشان به اين سوزندگى و تنور شهوتشان به اين گرمى نيست. انسان است كه براى غضب و شهوتش پايان نيست و حرص و طمعش را هيچ چيز فرو ننشاند.
عالم به همه آسمان و زمينش، اگر طعمه اين جانور شود، آتش حرص و طمعش فرو ننشيند، و ممالك عالم اگر مسخر او گردد، از خواهشهاى نفسانى او نكاهد. ديگر حيوانات چون به طعمه خود رسيدند آتش شهوت آنها فرو نشيند، و اگر در آنها نادراً صاحب حسّ مآل انديشى و حرص جمع آورى پيدا شود، حس محدودى و حرص ضعيفى است. مورچگان كه در بهار و تابستان به جمع آورى مشغولند، زمستان راه ارتزاق آنها را بسته، و در آن ايام، جمع آورده خود را مصرف مى كنند. واگر زمستان مى توانستند چون بهار از خانه و لانه بيرون آيند، و ارتزاق كنند، شايد به جمع آورى اشتغال پيدا نمى كردند.
انسان است كه جمع آورى او معلوم نيست روى چه اساس و پايه است. اگر جمعش براى خرج و تحصيلش براى اعاشه بود چرا پس از تأمين نيز دنبالش بيشتر مى رود و پس از جمع، حرصش افزون مى شود؟! پس انسان سرْ خود از حيوانات «اضلّ» و از بهائم پست تر است؛ آنها مقصد داشتند اين بيچاره مقصد ندارد. آرى ، مقصد دارد ولى مقصد را گم كرده. كعبه مقصود حق است و انسان حق طلب است، و اين طلب الهى را - كه از نور فطرة الله است - غايتى جز غاية الغايات نيست، «ألاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(302).

مقصد سوم:

تصديق و ضد آن: جحود

فصل اوّل: [ مقصد از تصديق و جحود]

تصديق در اين مقام، عبارت از قبول حق و اعتقاد ثابت جازم به آن است؛ چنانكه جحود عبارت از انكار حق و ردّ آن و خاضع نشدن براى آن است.
تصديق از جنود عقل و راجع به فطرت مخموره است؛ چنانكه انكار از جنود جهل و