• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

معاصى صفاى باطنى قلب را بكلى نبرده، و دستت از دار دنيا - كه مزرعه آخرت است،(281) و انسان در آن مى تواند جبران هر نقصى و غفران هر ذنبى كند - كوتاه نشده، دامن همتى به كمر زن و درى از سعادت به روى خود باز كن.
بدان كه اگر قدمى در راه سعادت زدى و اقدامى نمودى، و با حق (تعالى مَجده) از سر آشتى بيرون آمدى و عذر ماسبق خواستى، درهايى از سعادت به رويت باز شود. و از عالم غيب از تو دستگيريها شود و حجابهاى طبيعت، يك يك، پاره شود و نور فطرت بر ظلمتهاى مكتسبه غلبه كند، و صفاى قلب و جلاى باطن بروز كند و درهاى رحمت حق تعالى به رويت باز شود، و جاذبه الهيّه تو را به عالم روحانيت جذب كند، و كم كم مَحَبّت حق در قلبت جلوه كند و محبتهاى ديگر را بسوزاند، و اگر خداى (تبارك و تعالى) در تو اخلاص و صدق ديد، تو را به سلوك حقيقى راهنمايى كند و كم كم چشمت را از عالم كور كند و به خود روشن فرمايد، و دلت را از غير خودش وارسته و به خودش پيوسته كند.
بار خدايا! آيا شود كه اين دل محجوب و اين قلب منكوس را به خود آرى، و اين غافل فرو رفته در ظلمات طبيعت را به عالم نور كشانى، و بُتهاى دل را به دست قدرت خود در هم شكنى، و غبار تن را از پيش چشم فرو ريزى؟
پروردگارا! تو خود از ما دستگيرى كن! ما طاقت مقاومت نداريم، مگر لطف تو دستى گيرد. إنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظِيْمِ.

مقصد دوم: ايمان و كفر


فصل اوّل: [ مقصود از ايمان ]

ايمان غير از علم و ادراك است؛ زيرا علم و ادراك، حظّ عقل و ايمان حظّ قلب است. انسان به مجرّد آنكه علم پيدا كند به خدا و ملائكه و پيغمبران و يوم القيامه، او را نتوان مؤمن گفت؛ چنانكه ابليس تمام اين امور را علماً و ادراكاً مى دانست و حق تعالى او را كافر خواند.(282)