• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

آنها نيز همان نكته است كه گفته شد.
چون سالك بدين مقام رسيد، اعلان حضور دهد: «قَد قامَتِ الصلاة». پس، بايد خود را در حضور مالك الملوك عوالم وجود و سلطان السّلاطين و عظيم مطلق ببيند؛ و به قلب خود خطرهاى حضور را كه همه اش به قصور و تقصير امكانى رجوع كند، بفهماند، و با كمال شرمندگى و خجلت از عدم قيام به امر و قَدَم خوف و رجا وارد شود؛ و وفود به كريم كند و خود را داراى زاد و راحله نبيند(138) و قلب خود را از سلامت تهى بيند و عمل خويش را از حسنات نداند و به پشيزى نشمرد. اگر اين حال در قلبش مستحكم شد، اميد است كه مورد عنايت گردد: «اَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ»(139).

باب دوم: آداب قيام

آن، چنان است كه سالك خود را حاضر در محضر حق ببيند و عالم را محضر ربوبيّت بداند و خود را از حضار مجلس و مقيم بين يدى الله محسوب كند، و عظمت حاضر و محضر را به قلب برساند و اهمّيّت مناجات با حق تعالى و خطر آن را به قلب بفهماند؛ و با تفكّر و تدبّر، قبل از ورود در صلات، قلب را حاضر كند و به او بزرگى مطلب را بفهماند و آن را ملتزم كند به خضوع و خشوع و طمأنينه و خشيت و خوف و رجا و ذلّ و مسكنت تا آخر نماز. و با قلب مشارطه كند كه از اين امور مراقبت و محافظت كند، و تفكّر و تدبّر در احوال بزرگان دين و هاديان سبل كند كه براى آنها چه حالاتى دست مى داده و آنها چه معامله اى با مالك الملوك مى كردند؛ و از احوال ائمّه هدى سرمشق اتخاذ كند و تأسى به آن بزرگواران كند و از تاريخ بزرگان دين و ائمّه معصومين اكتفا به سال و روز وفات و تولّد و مقدار عمر شريف و امثال اين امور، كه چندان فائده ندارد، نكند؛ بلكه عمده سير او در سير و سلوك ايمانى و عرفانى آنها باشد، كه معاملات آنها در عبوديّت چه بوده و در سير الى الله چه مشيى داشتند و مقامات عرفانى آنها، كه از كلمات معجز آيات آنها به دست مى آيد، چه اندازه بوده.