• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

نفس شريف را چگونه پس از چند ساعت ذليل و خوار كند و او را محتاج به بدترين و فضيحترين حالات كند، بفهمد كه اشتغال قلبى به عالم پس از چندى كه پرده ملك برداشته شد و حجاب طبيعت مرتفع گرديد، انسان را ذليل و خوار كند و به حساب و عقاب گرفتار كند. و بداند كه تمسّك به تقوا و قناعت موجب راحتى دو دنياست؛ و راحتى در آن است كه دنيا را خوار و ناچيز شمارد و از آن لذّت و تمتّع نبرد؛ و چنانكه خود را از نجاسات صوريّه پاكيزه كرد، از نجاسات حرام و شبهه نيز پاكيزه نمايد؛ و چون خود را شناخت و ذلّ احتياج خود را دريافت، باب كبر و بزرگى را بر خود فروبندد و از سركشى و گناه فرار نمايد، و بر خود درِ فروتنى و ندامت و خجلت را مفتوح كند و جدّ و جهد در فرمانبردارى حق و دورى از نافرمانى كند تا با نيكويى و خوبى به حق رجوع كند و با پاكيزگى و صفاى نفْس متقرّب به مقام قدس شود؛ و خود به نفس خود خويش را در زندان خوف و صبر و نگاهدارى از خواهشهاى نفسانى مسجون كند تا از زندان عذاب الهى در امان باشد و به دار قرار حق در پناه ذات مقدّسش ملحق گردد، و در اين حال طعم رضاى حق را بچشد. اين غايت آمال اهل سلوك است و غير آن را ارزشى نيست.

مقصد دوم: شمّه اى از آداب لباس

مقام اوّل: آداب مطلق لباس

نفس ناطقه انسانيّه داراى نشئاتى است كه عمده آن به طريق كلّى سه نشئه است:
اوّل، نشئه ملكيّه دنياويّه ظاهره، كه مظهر آن حواسّ ظاهره، و قشر ادناى آن بدن مُلكيّه است.
دوم، نشئه برزخيّه متوسّطه، كه مظهر آن، حواسّ باطنه و بدن برزخى و قالب مثالى است.
سوم ، نشئه غيبيّه باطنيه است كه مظهر آن، قلب و شؤون قلبيّه است.
نسبت به هر يك از اين مراتب به ديگرى نسبت ظاهريّت و باطنيّت و جلوه و متجلّى است؛ و از اين جهت است كه آثار و خواصّ و انفعالات هر مرتبه اى به مرتبه ديگر سرايت مى كند؛ چنانكه اگر مثلاً حاسّه بصرى چيزى را ادراك كند، از آن اثرى در حسّ بصر برزخى واقع شود به مناسبت آن نشئه؛ و از آن اثرى در بصر قلبى باطنى واقع شود به مناسبت آن نشئه.